مردم را با ادبیاتی سخیف و انسان ستیز، و پنداری خرد گریز احمق خطاب کرده ای اما در واقع بر ماهیت وجودی خود رنگ بیداد زده و برقامت عنوانت، شولای استبداد پوشانیده ای.

فصل جنوب (فصلی نو)- داریوش ارجمند

دیری است درین دیار، مردم به سختی و تنگنا خو کرده اند اما مدتی است قدرتمندانِ ناجور و نیرومندانِ ستمگر، بر سر عزت مردم سنگ می بارند و خدنگ می آزارند.
این وصله های ناجورِ بر قامتِ مدیریت استان، در طلب میوه به هر شیوه متوصل می شوند و رویش تدریجی را ، با یورش گیجی به محاق می برند. بجای آکندن اذهان با استدلال، به کندن نهال مدنیت نوپا همت گماشته ، درین شوی مشمئز کننده از هم سبقت می گیرند.
آینان، هدفشان نهادینه کردن روح تحقیر در وجود آزاده ی مردان و زنان این دیار است که مبادا باریکه ی کوخِ این ثروتمندانِ فقیر، نمای پوشالی اریکه ی کاخِ فراخ شان را خدشه دار کند.
روی سخنم با احد جمالی معاون سیاسی (استاندار کلانتری) است که به زعم من نه درایت “استان داری” دارد و نه جوهره ی “کلانتری”!

البته شریر شرارت در استانداری ما برای سریر سلطنت هم داستانی دارد که از دیروز تا حالا بر کسی پوشیده نیست و قصد ازردن مخاطبم ، با تکرار ملال اورِ آن شرمساریها را ندارم.
در گوشه ای از این استان، مردمی همنشین همیشگی با داغ و خو کرده به خُلقِ شهریارانی که مردم را بجای حضور در کیش، به زور در مشت خویش، محبوس میکنند، دوباره و چند باره به سوگ نشستند.
اینان به هم آغوشی سوگ و مرگ و داغ عادت کرده اند و اصلا شاید یادشان رفته زندگی ، آنسوی مرگ و خودکشی و فقر مزه ی دیگری هم دارد.
اقای جمالی!
کسی باید به این مردم از کرونا و پروتکل بهداشتی و طرح فاصله گذاری و ماسک و اب و صابون و الکل بگوید که بجز دار و خودکشی نوجوانان و خودسوزی زنانش، برایشان ارمغانی اورده باشد!
کرونا نگیرند که چه بشود؟ که جان جوانان و نوجوانانشان به خطر نیوفتد تا برای خودکشی قبراق باشند!!!
برای فقر، بیکاری، ظلم، تبعیض!!!!

برای نغمه هایت فکر دیگر کن
سرود قرن را سر کن
اگر اواز می خوانی
بخوان اواز ان مرد نگون بختی
که شب با دست خالی می کند آهنگ کاشانه
و غمگین کودکان او
بگردش در تضرع
چون کبوترهای بی دانه

باری
با فرض پذیرش اشتباه کنشِ عرفی عاطفی مردم، با شیوه ای وارد شده ای که هیچ ازاده ای نه حرف بانی را معقول و نه مبانی آنرا مشروع می داند. نه در نگاهی عزیز شمرده می شوی و نه در دیدگاهی صاحب تمیز!
تو!!
مردم را با ادبیاتی سخیف و انسان ستیز، و پنداری خرد گریز احمق خطاب کرده ای اما در واقع بر ماهیت وجودی خود رنگ بیداد زده و برقامت عنوانت، شولای استبداد پوشانیده ای.
با زبانی دراز کوته گویی کرده ای تا بر همگان علت پاهای بلند و قدمهای کوتاهت عیانتر شود.
تو !!
به یمن سیاست زدگی برخی تنگ نظران ، بر اریکه ای از قدرت نشستی که هم ظرفیت بیشتری می طلبد هم ظرافت بیشتری.
اگر دنبال نشانیِ واقعی احمق می گردی ، کافیست ببینی چه کسی بجای رتق و فتق امور ، در ابهای گل آلود و آسمان دود آلود دنبال “دمب” گیری بوده.
کافیست به هیکل فربه خود کمی تکان بدهی تا ببینی کدامین مسئول سیاسیِ مدعیِ فرهنک سازی!! در اشاعه ی فرهنگ کتاب و کتابخوانی و شعر و هنر و تئاتر سینما کوتاهی کرده است.

کافی است کمی فضای عمومی را رصد کنی تا ببینی انسان فاقد سلامت(ولو ابتلا به کرونا با سهل انگاری) بیمار است ولی انسان بدون کرامت ، بی عار!!
جناب معاون کلانتر
نمی توانی کوتاهی خود و مجموعه ی ناکارامدتان در رفع مشکلات مردم استان بویژه دیشموک را جبران کنی
فلذا با یقین به این عجز و ناتوانی تان توقع بیش از وسعتان نمی رود اما
لازمست تا بخاطر توهین و بی حرمتی که به مردم این استان کرده ای، رسما عذر خواهی کنی !
ولی اگر عذر خواهی نکنی
این کوته نوشتِ اجمالی، هشداری است به کج دهنی جمالی.

داریوش ارجمند
بیست و هفتم مرداد ماه نود و نه خورشیدی