فصلی نو- شهریار احمدی در شرایطی که اصلاح طلبان در سراسر کشور از دم تیغ گذرانده شدند و تقریبا اکثریت با عدم تایید صلاحیت مواجه شدند فضای رقابت کمی با دلسردی برای اصلاح طلبان پیش خواهد رفت. اگر چه با واکنش های متفاوتی از سوی برخی چهره های اصلاح طلب رو برو شدیم. در حوزه […]

فصلی نو- شهریار احمدی

در شرایطی که اصلاح طلبان در سراسر کشور از دم تیغ گذرانده شدند و تقریبا اکثریت با عدم تایید صلاحیت مواجه شدند فضای رقابت کمی با دلسردی برای اصلاح طلبان پیش خواهد رفت. اگر چه با واکنش های متفاوتی از سوی برخی چهره های اصلاح طلب رو برو شدیم. در حوزه انتخابیه بویراحمد و دنا نیز گزینه های ناب اصلاح طلب، که در مکتب اصلاحات پرورش یافته بودند متاسفانه با عدم صلاحیت خود روبرو شدند.حال با اظهار نظرهای متفاوت و گمانه زنی های مختلفی در خصوص وضعیت و آینده مبهم پیش روی اصلاح طلبان مواجه هستیم. چرا که عده ای معلوم الحال با خوشحالی وصف ناپذیر خود از رد صلاحیت چهره های شاخص اصلاح طلب، قصد دارند در این میان سنگرهای این جبهه را برای خود مصادره کنند که قصد داریم در این خصوص روشنگری کنیم و مانع از هر گونه سواستفاده از برند و شناسنامه اصلاحات شویم.

با بازخوانی زمان متوجه خواهیم شد، چگونه شد که اکنون به اینجا رسیده ایم
مجلس نهم بود که اصولگرایان به این نتیجه رسیدند که دیگر با دکتر هدایت خواه به جایی نخواهند رسید و وقت آن رسیده بود که اصولگرایان از بن بست سیاسی که توسط دکتر هدایت خواه ساخته شده بود خارج شوند. پس نیاز بود که نیروی جوان و جریانی از میان نیروهای اصیل خود انتخاب کنند و پا به عرصه سیاست بویراحمد بگذارند. در همین راستا جمعی از بزرگان اصولگرا جلساتی برگزار کردند و نهایتا مهندس بهرامی اصولگرای وقت و دکتر بهرامی اصلاح طلب اکنون که توانسته بود در زمان مدیریت شهری خود، که به لطف دوستان نامبرده به آن رسیده بود برای خود شهرتی دست و پا کند، خروجی این جلسه قرار گرفت.
اما دکتر هدایتخواه در سال ۸۲ از کجا شروع کرد که به اینجا رسید. باید واقعیت را پذیرفت هر چند که تلخ و سخت باشد.
سال ۸۲ و زمستان پر تنش ۸۲ را همگان به یاد دارند.
سید باقر موسوی جهان آباد نماینده شجاع، محبوب و با درایت بویراحمد در این انتخابات رد صلاحیت شد. آن روزها تنور اصولگرایان گرم گرم بود چون سیدباقر نبود، خیابان باقرخان برای اصولگرایان جاده یکطرفه شد، برای آنان که در یک عرصه بی رقیب ورود کرده بودند. حاج مسعود حسینی ، ستار هدایت خواه، خلیفه خلقی پور و جمعی دیگر با هماهنگی مرحوم مفتح، در بلهزار و در منزل شخصی جناب آقای محمد بهرامی گرد هم آمدند و موضوع جلسه خروجی کاندیدای اصولگرایان و خروجی آن نیز ستار هدایت خواه بود که بهرامی بعد از آن نیز دایره حمایت خود را بیشتر کرد و از طرف استاد هدایتخواه مامور تعیین مکان ستاد استاد شد و این ارتباط روز به روز بیشتر شد.
اگر بهرامی روزی توانست بعنوان معاونت دانشجویی دانشگاه آزاد و یا بعنوان شهردار یاسوج معرفی شود همه پاسخ خوش خدمتی های ایشان به اصولگرایان بود و نه از سر شایسته سالاری بوده است.
همچنین ایشان توانسته بود اعتماد جریان اصولگرا را در دور قبل با خوش خدمتی هایش بدست آورد و توانست در سال ۹۰ در منزل مرحوم مفتح خروجی این جریان شود و این آغازی برای ورود دکتر بهرامی به عرصه سیاسی بود.
اما در دور بعد جبهه پایداری برای شکست رقیبان خود یک راه بیشتر نداشت و آن هم مهندسی دقیق انتخابات، و از هر طایفه یک کاندید، که با ورود دکتر روشنفکر به صحنه، آرا طایفه ی خود را از بدنه جریان زارعی و حتی اصلاح طلبان دور کند و در قدم بعدی نیز دکتر بهرامی باید آراء جریان اصلاح طلبان را از سبد رای زارعی خارج کند تا جریان پایداری به راحتی بتواند از زارعی عبور نماید. یعنی در واقع دکتر بهرامی جاده صف کن جریان پایداری برای رسیدن به اهدافشان بوده که بعد از پیروزی سهم ایشان از غنایم محفوظ می مانده است. با معرفی محمد بهرامی و حمایت عده ای منفعت طلب در جریان اصلاحات، پازل مهندسی شده جبهه پایداری تکمیل شد. در پایان سال ۹۴ نیز اتفاق ناخوشایندی برای دکتر بهرامی اصلاح طلب رخ داد و آن هم، لو رفتن گروه های مشترک تیم راهبردی خود با جریان هدایت خواه بود. که در آن گروه برنامه ریزی مخرب تیم های جریان پایداری به سید باقر موسوی و دیگر اصلاح طلبانی که با بهرامی همراه نبودند حمله کردند. با این وجود جناب آقای محمد بهرامی تا کنون برای معرفی خود جهت تصدی کاندیدای اصلاحات به دو نکته به عنوان رزومه اصلاح طلبی اشاره داشته است :
۱. رئیس ستاد دکتر عارف در انتخابات سال۹۲
۲.داشتن جوهره اصلاح طلبی

حال در بحبوحه انتخابات ۹۸ تا قبل از نتیجه صلاحیت ها همانند گذشته برای بی اعتبار کردن سید باقر موسوی هر کاری انجام می دادند. از این رو با بی اخلاقی تمام در گروهها و فضای مجازی و همچنین به صورت میدانی، اقدام به تخریب سید باقر و گزینه مورد حمایت ایشان می نمودند. اما اکنون با توجه به وضعیت پیش آمده برای اصلاح طلبان، سعی بر نزدیک کردن خود به سید باقر و دیگر اصلاح طلبان دارند تا شاید بتوانند قبای رهبر اصلاحات را قرض بگیرند و
با آن برای خود کسب اعتبار کنند.اما حامیان دکتر بهرامی باید به دو تذکر دقت داشته باشند: اول اینکه بدانند محبوبیت سید باقر موسوی اکتسابی بوده و نه انتصابی، که با این گونه اعمال قطعا نمی تواند اعتماد اصلاح طلبان و شورای اصلاحات را بدست آورند تا که خروجی این شورا باشند. حتی با وجود اینکه گزینه ای که پرورش یافته مکتب ناب اصلاح طلبان باشد در عرصه رقابت نباشد تحت هیچ شرایطی اصلاح طلبان خود را هزینه یک فرد پایداری و یا شخص دیگری نخواهند کرد.
دوم اینکه: دکتر بهرامی و حامیانش بدانند که در دور گذشته و اکنون به قدری خود را ضعیف نشان داده اند که به راحتی در دور گذشته آلت دست تاجگردون و اکنون نیز آلت دست دکتر وکیلی شده اند. و با در کنار دیگران قرار گرفتن نمی توانند شناسنامه اصلاح طلبی اصیل برای خود مهر کنند.
این رفتار های ناپخته شما فقط دهن کجی به سید باقر موسوی و شورای اصلاحات بوده و این اقدام شما اولین بار نبوده و در گذشته نیز تکرار شده است و همچنین باید بدانید که قرار گرفتن در کنار دکتر تاجگردون و دکتر وکیلی برای شما وزنه ای سنگین حساب نمی شود. چرا که این عزیزان در حوزه های انتخابیه خود صاحب وزن هستند و در بویراحمد و دنا انتظارات به گونه ای دیگر است.
متاسفانه شما و حامیانتان نتواستید از گذشته درس بگیرید.
کلام آخر این است که امروز دکتر محمد بهرامی می خواهد قبای اصلاحات را بپوشد ولی ایشان نخواهد توانست به مردم بقبولاند که گذشته را به هر قیمتی فراموش کنند.

شهریار احمدی