سونامی بی سوادی بر فراز تحصیلات آکادمیک به قلم حداد مومنی

فصلی نو- حداد مومنی

مشکل عدم تخصص است در کشور ما
نه عدم مدرک… بسیار هستند شرکتهای خصوصی بزرک در سراسر ایران که به دنبال افراد متخصص میگردنند و همیشه در این زمینه دچار کمبود بوده و هستند.
مدرک اکادمیک گرفتن و تصور یک میز شیک و یک پرستیژ کاری و یک حقوق عالی تصور ذهنی است .واقعیت این است که در کشور ما به جای اینهمه کاغذ بازی و ازمون کاش به صورت عملی گزینش صورت میگرفت.آن وقت بود که متوجه میشدیم نمیتوان شنا کرد بدون انکه پایمان خیس شود.
در عصری به سر می بریم که دانش مفهوم اصلی خود را از دست داده است (البته نه در همه جا)!!!
متاسفانه تب تحصیلات دانشگاهی همه گیر شده است و همه تحصیلات دانشگاهی دارند. ولی تا به حال از خود سوال کرده ایم چقدر سواد داریم؟
در صورتی که دانش ما هیچ کمکی به معیشت ما نمی کند، در صورتی که دانش ما باعث رفاه دیگران نمی شود، در صورتی که دانش ما باعث اشتغال و کارآفرینی نمی شود، در صورتی که دانش ما باعث تولید ثروت نمی شود و در صورتی که …،،؟؟
اگر چنین است پس دانش و با سواد بودن چیست؟
شاید بگویید شرایط حاکم بر رفتارهای فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … مانع تحقق این اهداف و انتظارات اولیه می شود، ولی پاسخ را خود می دانید: ما بی سوادیم.
هر قدر هم کیفیت نظام آموزشی پایین باشد باز مقصر وضع موجود خود ما هستیم.
بهترین دوران زندگی را صرف گرفتن مدرک تحصیلی در رشته ای کرده ایم که احتمالا دوست هم نداریم؟
تحصیلات شما در کدام فیلد کاری تعریف می شود؟ چقدر به رشته ای که در آن درس خوانده اید اشراف دارید؟ خودم را می گویم، برای پیشرفت ایران و ایرانی چه کاری انجام داده ام؟
ما همه دنبال پشت میز نشستن هستیم و همه می خواهیم همه به ما خدمت کنند و ما فقط دستور صادر کنیم. کلا راحت طلبیم,ما دنبال پیشرفت هیچ ایرانی نیستیم. چون ما بی سوادیم و اگر خلاف این فکر می کنید باید حتما به این موضوع توجه کنید که شما در صورتی باعث پیشرفت کسی می شوید که دانش کافی داشته باشید.
چند دانش بکر و تازه غیر کپی (کتاب، نرم افزار و …) در سطح رفع یک مشکل که ساخت دانشجویان و یا اساتید هست را نام ببرید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!
واقعیت این است ما سواد نداریم و دوست هم نداریم با سواد باشیم.
نگاهی اندک به وضع تحصیل در دانشگاه ها شما را به این خواهد رساند که مقصر وضع موجود مائیم. همه هر چه سریعتر می خواهند مدرک بگیرند: لیسانس، فوق لیسانس، دکتری، مقاله کتاب و … فقط می خواهیم داشته باشیم. چون برای هیچ کس مهم نیست که شما چی دارید. کی، کجا و چگونه اش هیچ گاه سوال نمی شود. شاید کلمه چقدر اینجا بکار آید. چقدر مدرک دارید؟
تا وقتی که برای خودت مهم نباشد برای هیچ کسی مهم نخواهد شد.
چون ما ارزش تحصیل را پایین آورده ایم. چون در هیچ شرکت تولیدی و خدماتی کاری نیست که یک فوق لیسانس بتواند انجام دهد ولی لیسانس نتواند و یا پایین تر. جواب این است که ما همه به اندازه هم بی سوادیم,ما فقط مدرک داریم.
متاسفانه سیاست های موجود هم در بی سوادی ما نقش بسزایی دارد. سرمایه گذاری روی “هدف کارآفرینی از دانشگاه” صفر مطلق است. تا در دانشگاه ها سرمایه گذاری انجام نشود وضع همین است. این تنها راه نجات از بن بست موجود است,دانشگاه ها دیگر می دانند که وظیفه آنها تولید علم نیست. الان تنها وظیفه دانشگاه ها اشاعه زوری (البته غیر قابل تاثیر و نفوذ) علم ۱۰۰ سال پیش می باشد. و ما همچنان منتظر معجزه هستیم. آنها هیچ الزام و دلیلی برای بروز شدن نمی بینند. بد ترین قانون برای اثبات وضعیت تعریف هیئت علمی در دانشگاه است. اساتیدی که فقط به حقوق چند میلیونی سر ماه می اندیشند و تدریس کتاب هایی که عمر آنها مربوط به دانش منقضی شده در سال ۱۳۰۰ می باشد. دیگر دانشگاه ها هم که هدفی جز جذب شهریه ندارند و ما با تمام وجود در خدمت رسالی به این هدف والا سروپا می شکنیم. چون ما خود فرزندان همین مادر نامهربان ولی خنده روئیم. در تمام کشورهای دارای اقتصاد مقاوم و پویا دانشگاه مبدا و آغاز تمام تحولات و پیشرفت ها می باشد. ولی در اینجا شعار ما این است: ما از دانشگاهیم و به دانشگاه باز می گردیم. این چرخه بی نهایت، این تسلسل باطل، این سرگیجه نا تمام … من و تو حلقه های زنجیر دست اسیران تازه این زندانیم. سراب تدریس و دیگر هیچ

حداد مومنی -عضوجامعه دانشگاهی ایران

لینک کوتاه خبر:

https://faslejonoob.ir/?p=4836

ارسال دیدگاه


نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد

تصویر روز: