میشنوی؟
شیههی اسبِ بادیِ دهانت را
روی لبم!
علفِ زبانِ من است
در دهان تو،
از درهی تاریکِ جناغ سینهی اسب
رعشهی قرمزِ ماه
بالا میآید
بالا
بالاتر!
فصلی نو – نرگس دوست
پوست،
استخوانم
پوزهی آب را
شکست
در جناغِ قرمزِ سینهی اسب بادی!))
معشوقِ بالا بلند
سیاه و سپید
یالِ من
بیا
برگردیم به اسب قرمزِ لبم
به اسب قرمزِ تنم
به اسب قرمزِ گلویم!
سقوط
جناغِ سینهی بادی معشوق
از پوزهی آب
شروع شد
سقوط
لبههای قرمز خورشید
روی صخرههای ناگهانی پوست
از تو در توی
رودخانههایت
از کمر
سرازیر شد!
میشنوی؟
شیههی اسبِ بادیِ دهانت را
روی لبم!
علفِ زبانِ من است
در دهان تو،
از درهی تاریکِ جناغ سینهی اسب
رعشهی قرمزِ ماه
بالا میآید
بالا
بالاتر!
آهای جمعیتِ زیر پوستی
میبینید
که چگونه
نعشِ پوست اسبی مرا میبرند
جیغِ قرمز آمبولانسها
همهی ما
افسار جمعیتِ دو اسبِ وحشی هستیم
که سم
سومین اسب دو تن
شهیه میکشد
روی صورتمان!
کجای پوزهی اسبِ صورتمان را
از آبهای شورشی!
کجای گردنِ لاغر اسبِ صورتمان را
از بادهای وحشی!
به خیابان چهلمتریِ درخت ببریم!
در خیابان چهلمتری درخت،
کشتند
اسبهای قرمزِ دهان را
در خیابان چهلمتریِ درخت،
کشتند
برهنگیِ هوا را
در خیابان چهل متریِ درخت،
عمودی کشتند
علف را
در روزنامههایِ سالخورده!
در خیابان چهلمتریِ درخت،
کشتند
قرمزِ گلو را
گلو گلو
در پیادهرو رگهایت
شیهه میکشم،
سربههوا راه
میروم
راه به راه
با اسبهای پیر سیگار میکشم!
در خیابان چهل متریِ درخت
شیون من در پوزهی اسب و علف است
در خیابان چهلمتریِ درخت،
روی آخرین تابلو
قرمز نوشتند
هوایِ تازه ممنوع!
در خیابان چهلمتریِ درخت،
پای آب را قطع کردند
در راهِ مزرعهی تن
و گندم
از زانوی خود میافتاد
روی سایهاش
آیا همهی سایههای سرکش
اسبِ تن مناند!
که با مرگ جوانتر میشوند!
چه کسی پشت صحنه بلند بلند
شیهه کشید
در خیابان چهلمتری درخت
هوای تازه
در دمِ موهای معشوق ممنوع!
چه کسی بلندتر
هوای تازه
در تنِ وحشی اسب ممنوع!
آه
یالِ سرگردانیام را
کجای گردنِ این بادِ چموش بگذارم!
ما دو تن اسبی
در خیابان چهل متری درخت،
چهار نعل میتازیم
با سوراخهای قرمز!
سر در میآوریم
در بیمارستان چهلمتری درخت
در تیمارستان چهلمتری درخت
اسبِ اندامم را
چهل شلاق، تازیانه میزنند!
من نعشِ چهل اسبم روی تختخوابهایِ سپید
من چهلتختخوابِ اسب بیمارم
من چهل زینِ اسب بیمارم
من چهل نعلِ اسب بیمارم
من چهل پوزهی اسب بیمارم!
آه
بالا بلند معشوق
دهان قرمز مرگ
یال مرا
با تازیانههای باد
در خیابان چهلمتری درخت
میشناسد!
در خیابان چهل متری درخت
سی و یک شاخه را از من بریدهاند!
آه
چهل اسب تنم قرمز!