فصل جدیدی از گفتمان سیاسی یا کلاه برداری سیاسی؟!

چه طور زمانی که روستا به روستا، بخش به بخش، خانه به خانه و اتاق به اتاق مردم رجوع می کردید و وقت و بی وقت ، شب و روز، آسایش و آرامش آنان را بر هم می زدید و برای گدایی رای، آینده رویایی همراه با تسهیلات استخدامی، رفع بیکاری، احداث روز افزوان

فصلی نو- زهره محمدی

سخنی با نماینده منتخب مردم شریف بویراحمد،دنا و مارگون در مجلس شورای اسلامی جناب دکتر روشنفکر:

بیانیه دکتر مهدی روشنفکر در آغازین روز شروع به کار مجلس یازدهم که حکایت از قطع ارتباط مردمی ایشان با بدنه جامعه داشت؛ وقایع تلخی را در ذهن و افکار مردمی که ایشان را وکیل خود دانسته اند ایجاد نمود که وقتی گفتار گذشته ایشان در کارزار انتخابات و شعار بازگشت به مردم ایشان را با خود مرور میکنیم و امروز از حذف حلقه ارتباطی مردم با نماینده خود سخن میرانند و انجام این عمل را نوعی بدعت تحقیر آمیز تلقی میکنند؛ دائما با این واژه روبه رو می شویم که آیا ما مردم اشتباه انتخاب کره ایم ؟ آیا این رفتارها به معنای کلاه برداری سیاسی نیست؟
جناب آقای روشنفکر!
چه طور زمانی که روستا به روستا، بخش به بخش، خانه به خانه و اتاق به اتاق مردم رجوع می کردید و وقت و بی وقت ، شب و روز، آسایش و آرامش آنان را بر هم می زدید و برای گدایی رای، آینده رویایی همراه با تسهیلات استخدامی، رفع بیکاری، احداث روز افزوان کارخانه جات، بذل و بخشش پست های مدیران کل استانی و شهرستانی را به این مردم ساده دل ولی شریف و نجیب می بخشیدید، آن زمان این مردم شریف و نجیب و مطالبه گر بودند و دسترسی به نماینده بدون هیچ زحمت و مشقتی، حق طبیعی آنان و هم نشینی با وکیلشان، به جهت رفع مشکلاتشان امری معمول و مرسوم بود؛ اما چگونه می شود وقتی که شما به مراد دلتان که همانا نمایندگی مجلس بود، رسیدید، به یکباره تمام گفتار و شعارهای خود را فراموش و آگاهانه به مردم پشت کرده اید، تلفن هایاتان را بی پاسخ گذاشته اید و روی خود را از سیمای ساده این مردم برگردانده اید و پشت عینکتان بر صداقت این مردم تلخند زده اید و اکنون دست به قلم شده اید و می گوئید اگر کسی مشکلی، دردی، رنجی، زجری دارد و کشیده است؛ حق ندارد به نماینده رجوع کند و وقت ارزشمند ایشان را بگیرید! بلکه باید خواسته اش را به دفاتر استانی و شهرستانی بدهد تا شاید به وقت دیگری مورد بررسی قرار گیرد؛! شما بیان کرده اید آمده اید تا به زعم خود از بدعت اشتباهی که دیگران در گذشته بنا نهاده اند، با تبر خود بر این رسم مردمی تیشه بزنید و میراث مردمی و نیکوی گذشتگان را نابود کنید تا در آغازین روز مجلس یازدهم ثابت کنید، مهدی روشنفکر نه برای آبادانی که برای تخریب و ویرانی آماده است!
غافل از آنکه تبر، خانه ای جز بیشه ندارد
از جنس درخت است ولی ریشه ندارد. «هیلا صدیقی»
جناب آقای روشنفکر!
چه زود در آغازین روز مجلس نشان دادید که مَرد این میدان نیستید و خود با زبان و قلم خود دست به اعترافی تاریخی زده اید و بیان کردیده اید از جنس مردم نبوده و نیستید و انگیزه ای برای حضور در بین مردم، شنیدن مشکلات انان و اراده ای برای حل موانع سد راه آنان در استان و حتی تهران را ندارید؛ البته شاید این اعتراف زود هنگام شما در همین روزهای ابتدایی بیانگر عدم شناخت و آشنایی شما با فرهنگ سیاسی مجلس، عدم آشنایی با ساختار قدرت و قوانین کشوری، عدم آشنایی شما با آدرس وزارت خانه ها، مدیران، رئیسان، معاونین و وزیران وزارت خانه را نشان می دهد که اگر کسی بر اساس نگون بختی کلید حل مشکلش را در دست شما دید و به شما رجوع کرد؛ این شمائید که در گام اول مات و مبهوت می مانید که این مشکل چیست؟ چگونه باید حل بشود؟ بر روی چه وزارتخانه ای باید نامه بنویسید؟ به کدام بخش، به کدام مدیر و به کدام معاون باید قلم بزنید؟
باید از دکتر روشنفکر پرسید شمایی که در طول تمام مدت تبلیغات انتخابات، مدام بر کلید واژه « بازگشت به مردم» تاکید داشتید حال شما رو چه شده است که در چرخشی ۱۸۰ درجه، بعد از پیروزی در این کارزار، طی یک بیانیه اعلام کرده اید که به دلیل عمل به وظایف قانونی و حذف بدعت های تحقیر آمیز، مردم فقط باید از طریق دفاتر نماینده با شما ارتباط بگیرند؟!
لذا با تاسف تمام باید اعلام کرد که معنای این درخواستتان این است که شما هیچ فردی را در دفتر تهران پذیرش نمی کنید و درب خانه ملت بر روی ملت تا همیشه بسته و پلمپ خواهد بود و مردم نامحرم شمایند!
حال این سوال مطرح می شود آیا گفتار بازگشت به مردم تنها یک شعار توخالی برای یک زمان خاص بوده است که اکنون تاریخ انقضای آن به پایان رسیده است؟
تکلیف بخش زیادی از جامعه که ناچارا باید مشکلاتشان با حضور نماینده در سازمان ها و وزارتخانه پیگیری کنند، چیست؟
آیا این مردم در چهار سال آینده نباید هیچگونه ارتباطی با وزارتخانه ها داشته باشند؟
نباید هیچگونه حمایتی از سوی نماینده یشان داشته باشند؟
اگر این مردم در پایتخت با مشکلی مواجهه شدند؛ چون کلاس کاری شما به دیدار مردمی با این مردم ساده اما شریف نمی خورد باید در گرداب مشکلاتشان بمیرند؟
جناب آقای روشنفکر!
بیانیه شما در حقیقت به معنای فرار رو به جلو و نوعی شانه خالی کردن از بار مسولیت سنگین و خطیر وکالت مردم است.
نمیدانیم این رفتار نابخردانه از کجا نشات میگیرد!
آیا رفتارها از ضعف عملکردی شما حکایت دارد یا دلیلی بر راحت طلبی و عافیت طلبی شماست؟ شاید هم باید گفت یک کلاه برداری سیاسی …! که شما باید به آن پاسخ دهید!
آیا این درخواست شما از مردم، معنایش این نیست که دکتر روشنفکر تنها و فقط باری به هر جهت وارد این عرصه سیاسی شده اند تا دوره نمایندگی را تجربه کنند و در طی این دوره هیچگونه هدف و استراتژی تعریف شده ای برای خود و حوزه انتخابیه اش ندارد و در واقع باید بگوئیم بویراحمد و دنا و مارگون برای ۴ سال آینده هیچگونه نماینده ای برای حل مشکلات مردمش ندارند؟!
جناب آقای روشنفکر!
تکلیف مردمی که شما را به عنوان نماینده خود انتخاب کرده اند چیست؟

به نظر می رسد با توجه به سابقه گذشته شما، این کنش های سیاسی از عدم توانمندی شما نشات میگیرد؛ چرا که وقتی سابقه شما در تمام جایگاه هایی که قبلا بوده اید را مورد بررسی قرار می دهیم؛ همه سوابق شما با صدای رسا اعلام می کنند که به دلیل عدم کارایی شما در مسند های انتخابی و انتصابی، به نقطه پایانی استعفا رسیده است؛ که وقایع تلخ فرمانداری کهگیلویه، شورای شهر دهدشت و معاونت اداره کل آموزش و پرورش استان بخشی عظیمی از کارنامه غیرقابل دفاع شما می باشد.
جناب آقای روشنفکر!
شما در بخشی از بیانیه خود آورده اید که « حذف بدعت های تحقیر آمیز ضروریست.»
پذیرش مردم و حضور در بین مردم، آیا یک بدعت تحقیر آمیز است؟
اینکه وکیل مردم در بین مردم حضور داشته باشد و گوش شنوای درد و دل های مردم باشد، آیا این یک بدعت تحقیر آمیز است؟
تکلیف آن کارگری که نمی تواند با کانال های ارتباطی شما مثل اینستا گرام، تلگرام، ایمیل و واتساپ ارتباط برقرار کند چیست؟
تکلیف آن روستایی که امکان حضور در دفتر شما را ندارد و نمی تواند به دفتر استانی شما مراجعه کند، چیست؟
اینکه شما در تهران وکیل مردم باشید و مراجعه کنندگان بدون حامی را به عنوان نماینده مردم در سازمانها، نهاد ها و وزارتخانه های همراهی کنید، آیا نوعی بدعت تحقیر امیز است؟
جناب آقای روشنفکر!
چه شده است که شعار بازگشت به مردم، حال جای خود را به فرار از مردم داده است؟
آیا ما باید به دلیل عدم توانمندی و کارای شما شاهد استعفای دیگری باشیم؟
آیا صدای سوت قطار استعفای شما در ایستگاه مجلس یازدهم از هم اکنون به گوش خواهد رسید؟…
زهره محمدی

لینک کوتاه خبر:

https://faslejonoob.ir/?p=11876

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تصویر روز: