سرنوشت دو سال آیندۀ استان نیز از همین الان مشخص و قابل پیش بینی است و به همین خاطر هم هر سه نمایندۀ استان با توجه به تجربۀ قبلی، زیرکانه خود را در انتصاب ایشان چندان دخیل نمی دانند و قطعاً بسان همشهری سلف خود، شکار میرشکاران قهار سپهر سیاسی استان خواهد بود.

فصلی نو – جواد فروغی فر

زمانی که علی محمد احمدی استاندار کهگیلویه و بویراحمد شدند هر سه نمایندۀ استان، سعی در تبیین نقش خود در انتخاب ایشان داشتند و وی را فردی اقتصادی، برنامه محور و توسعه گرا خواندند، گویی که وی حلال کلیه مشکلات و فرشته نجات استان می بودند اما کسانی که حتی اندک شناختی از جناب احمدی داشتند می دانستند که وی در حوزۀ اجرا، فاقد کارنامۀ قابل دفاعی هستند و بیشتر سودای کاندیداتوری در مجلس دارند و مدیریت ارشد استان را صرفاً برای رزومۀ کاری خود می خواهند.

البته که از ضعف های ایشان تقریباٌ آقای تاجگردون بیشترین استفاده را در چینش معاونان و مدیران کل و آقای زارعی هم بهرۀ لازم را بردند و تنها نمایدۀ کهگیلویه بی نصیب ماندند. جناب استاندار سابق هم چنان در حلقۀ زبل های سیاسی گرفتار شده بودند که تقریباً مسلوب الاختیار شده بودند و پس از حدود دوسال که شناخت نسبی از استان پیدا کرده بودند به راحتی هرچه تمام تراستعفاء داده و به دنبال آمال شخصی خود رفتند و ضعیف ترین کارنامۀ مدیریتی را در استان کهگیلویه و بویراحمد به جا گذاشتند.

حال ایشان که تحصیل کردۀ اقتصاد و فردی آکادمیک بودند و سابقۀ نمایندگی مجلس را هم داشتند چنین کارنامۀ ضعیف و غیرقابل دفاعی از خود بجا گذاشتند جای خود را به همشهری خود که فردی کاملاً سیاسی می باشند داده اند که شناخت چندانی از استان ما ندارند و به احتمال زیاد حداکثر دورۀ مدیریتی وی نیز دو سال خواهد بود .

سرنوشت دو سال آیندۀ استان نیز از همین الان مشخص و قابل پیش بینی است و به همین خاطر هم هر سه نمایندۀ استان با توجه به تجربۀ قبلی، زیرکانه خود را در انتصاب ایشان چندان دخیل نمی دانند و قطعاً بسان همشهری سلف خود، شکار میرشکاران قهار سپهر سیاسی استان خواهد بود.

حال سؤالات اساسی از مجمع نمایندگان استان و استانداران سابق و فعلی وجود دارد که انتظار می رود پاسخ های لازم دریافت گردد:

۱-مجمع نمایندگان استان! شما که هر کدام خود را رفیق شفیق و یار دیرینه و چندین سالۀ دکتر احمدی معرفی می کردید، چگونه متوجه نشدید که ایشان سودای دیگری در سر دارند و چندان دل در گرو استان ما ندارند؟ چرا علیرغم اطلاع از تصمیم ایشان هیچگونه بازخواستی از وی به عمل نماید؟ چرا از وی خواسته نشد که کارنامۀ دو سالۀ خود را –البته اگه کارنامه ای وجود داشته باشد- ارائه نمایند؟ چرا ایشان نباید پاسخگو باشند که فرصت ۴ سالۀ توسعه را از استان گرفتند؟ آیا مجمع نمایندگان استان دخیل در ضعف مدیریتی و کارنامۀ غیر قابل دفاع وی نمی باشند؟

۲-آیا جناب کلانتری نیز بسان اسلاف خود، استان کهگیلویه و بویراحمد را پلۀ ترقی برای اهداف شخصی خود می داند؟ برنامه های ایشان برای مدیریت و توسعۀ استان چیست که در پایان دوره مدیریت وی برنامه های ایشان مورد تحلیل و نقد قرار بگیرند؟ مدیریت ارشد استان با کدام معیار و شناخت به وی سپرده شده است؟ معرف ایشان چه شخص یا اشخاصی بودند؟ نقش مجمع نمایندگان استان در انتخاب وی چقدر و چگونه بوده است؟

لذا بنظر می رسد که مدیریت ارشد استان کهگیلویه و بویراحمد در دولت دوازدهم محلۀ برو و بیای کسانی شده است که پا گذاشتن بر گردۀ مردم استان را راحت ترین کار ممکن برای رسیدن به امیال و اهداف شخصی خود می دانند و مجمع نمایندگان استان هم امیال و اهداف شخصی خود و نزدیکان و یارانشان را بر منافع عمومی ترجیح می دهند و خنثی ترین و بی اثرترین دوران خود را برای تعیین مدیریت ارشد استان سپری می کنند.