مروری بر نوشتار میرزا حسین آذرشب/ نه ایل نوئی ستمگر بود و نه بویراحمد تجاوزگر

جناب میرزا ضروری به نظر می رسد مجداً بررسی و تجدیدنظر کنی. همین طور محمدشفیع خان و سایر خوانین نوئی همه خان و خانزاده بودند نه فئودال، شما اگر واقعاً سوءنیتی نداشتید و اهانت هایت را به تفکر خودت نمی خواستی

فصلی نو – هادی ضرغامپور بویراحمدی

مروری بر نوشتار میرزا حسین آذرشب، جناب میرزا سلام

نوشته اید چرا نوئی از بین رفت، از دیدگاه ما بخشی از این شکست در مرحله اول اختلافات درونی و دوم قَدر بودن ایل بویراحمد در مقابل آخرین نبرد با این ایل بزرگ و با پشیمانی ایلات چهانبیچه بود.

نوشته اید ایل نوئی یک هزار سوار داشت. میدانی این غلو بزرگترین افتخار است که بویراحمد با صد سوار این ایل و ایلات چهارنیچه متحد و هم رزمش را شکست داد واقعیت غیر از این است این آمار اغراق آمیز از مقوله عقل دور است زیرا اگر نوئی به تنهائی دارای هزار سوار بود بدون از پیاده قطعاً شک نداشته باشید می توانست نیمی از جنوب ایران را تسخیر کند و در مصاف پهنا لی لی قطعاً با شکست مواجه نمی شد.

نوشته اید ایل نوئی با اقتدار کامل بر ایلات کهگیلویه در کاخ پلی حکومت می کرد، شکست نفسی می فرمائید هیچ ایلی بر ایل دیگری نه تنها برتری نداشت حتی به حریم همدیگر حق تجاوز نداشتند. اقتدار ایل نوئی و کلیه ایلات کهگیلویه هر یک در حیطه تصرف و نشیمن موروثی ایل خود در آن برهه از زمان اقتدار خویش بود. در پلی کاخی هم وجود نداشت به طوریکه بزرگان ما نقل کرده اند، پلی دارای یک برج دو طبقه نگهبانی بود معروف به برج آقا صیدالی که حفاظت و حراست و پاسداری از ساکنین و اطرافیان خان وقت بود ضمناً قبل از ایل نوئی گویا قبیله دیگری در این مکان ساکن بودند که این برج به وسیله خوانین نوئی بازسازی شد. بعد از خویشاوندی بویراحمد با این ایل سُترگ بخشی از آن را بابت مهریه دختر خداکرم خان و بقیه  هم بعد از شکست به تصرف بویراحمد درآمد. محمدطاهر خان در آن زمان به وسیله صادق خان (حکومت قاجار) کور شده بود.

خداکرم خان فرزند ارشد ایشان مسئولیت این تجدید و بازسازی و ترمیم این بنا را پذیرفت. این اقدام شامل چندین برج، ساختمان و طویله اسبان به صورت تفکیک و حصار و دیوار می شد. بعد از آن قبل از تنگ تامرادی به وسیله معمارهای قنواتی با نظارت شکراله خان و فرزندش عبداله خان و عبدالرحیم خان آروین عموزاده اش فرزند ابراهیم خان آروین مأمور بازسازی قلعه شد.

نوشته اید این کاخ مدت ها در تصرف عبداله خان بود که اهل هیچ سازندگی نبود. این قلعه و این روستا نام ضرغام آباد را به خود گرفت و این نام جاودانه شد؟ نوشته اید قلعه تَرَک داشت وسیله سفره پلاستیک پوشانده شده بود جناب میرزا در آن زمان پلاستیکی وجود نداشت ضمناً بعد از ویرانی که جغدها بر دیوار آن شبها میخوانند میتوانی بازدید نمائی که شکافی وجود نداشته

جناب میرزا اولین نام این روستا لاشه کون بود که چشمه آب شرب آن هنوز به همان نام معروف است (احتمالاً قومی قبل از نوئیها در این قلعه ساکن بودند). توضیحاً نویان یا فرزند چنگیزخان مغول است یا از منسوبین بسیار نزدیک وی و فرمانده سپاه وی. مدتی حاکم فارس شد. بعد فرزندی شایسته در آن قبیله بنام نوئی پا به عرصه وجود گذاشت و واقعاً درخشید. جناب میرزا به قول شما این کاخ و به قول صاحبان قبل از جنگ تنگ تامرادی خان نشین نام گرفت. در سال ۱۳۰۹ که خانواده خوانین جملگی به تهران و میان دو آب آذربایجان و سپس سال ۱۳۱۳ در تهران اعدام و سال ۱۳۲۰ بازماندگان آنها فرار کردند و به ایل آمدند بنا به درخواست مردان ارزشمند قبیله پلی ضرغام آباد نام گذاری شد. در سال ۱۳۴۱ با آغاز اصلاحات ارضی و شورش عبداله خان بر علیه دولت وقت باز به درخواست خود اهالی و بازماندگان همان قوم شریف بنام شاه آباد و در سال ۱۳۵۷ با پیروزی انقلاب اسلامی هم به درخواست همان قوم به اسلام آباد نام گذاری شد که به دلیل مشابه اسمی نیز مشکلاتی در سیستم جغرافیائی منطقه به وقوع پیوست در نهایت به همان ضرغام آباد باقی مانده است.

نوشته اید صادق خان حاکم، پیکی نزد خوانین نوئی فرستاد، شخصاً هم از خواندنش و هم از پاسخش ناراضی هستم ولی چاره ای نیست، باید سه دختر برای من بفرستی، خان نوئی که به رگ غیرتش برخورد به همین بهانه راه را در تنگ پیرزاد بر سپاه صادق خان بست با پرتاب سنگ و تیراندازی با تفنگ گلوله زنی که دو بیت شعر هم نوشته اید:  ۱۸ تن از آنها را معدوم کرد، به قول جناب آقای غلامحسین پورانصاری پیشکسوت تعلیم و تربیت (این ادعای تخیل) به وسیله مشایخ امام زاده ممو انجام گرفت نه نوئیها بنده هم عرض می کنم که ادعای هر دو شما اشتباه است.

جناب میرزا جنگ نعل اشکنان که خیلی زمان بعد از این وقایع که ذکر فرموده اید رخ داد و منجر به کشته شدن کریم خان شد در میان آن همه سوار و تفنگچی فقط یک تفنگ گلوله زنی وجود داشت و آن هم متعلق ضیغام الدوله بود این گفتار را از هر منبعی که کسب اطلاع کرده اید صحت و سقم ندارد و حتی این برخورد فیزیکی تنگ پیرزاد که مرقوم داشته اید سندی ندارد و مورد تأیید نیست، و اما اصل مطلب جنابعالی از یک خانواده اصیل و کهن این دیار هستید، نسبت مادری شما سید است. این نوشتار بدون استدلال ناموسی آن هم به شخصی که استخوان هایش پوسیده و خاکستر شده در شأن شما نیست؛ زیرا جناب میرزا امکان دارد نوشتار شما مورد مطالعه غیربومی ها قرار بگیرد آن وقت در ذهن آنها وقایع خلاف ثبت بشود. آقای صادق خان پسر خاله من نیست، می دانی جد بزرگ مرا کور کرد ولی ایشان یک مسلمان بود.

کتاب آسمانی ما قرآن ما را از این برچسپ ها و اتهامات منع نمود، ایشان قطعاً دارای یک تعهد دینی بوده، هرگز به خودش در یک محیط عشایری اجازه چنین جسارتی نمی داد از طرفی به مافوق خود حساب می برد این تصمیم در قاموس زندگی یک انسان نیست.

و این حرکت را گناه نابخشودنی است. در آن زمان قشر عابد که توجهی به آینده نداشت و می دانست که مردم با بعضی از حکومت های خود رأی تضاد دارند برای شورانیدن احساسات مردان ایل و تبار بر علیه دولت این ترفندها را به کار بردند و آن چنان تأثیری هم نداشت عشایر این مسیر مبارزه و پر جوش و خروش را به مبارزه ای که تصمیم گرفته بودند بدون هیچ مانعی ادامه می دادند.

جناب میرزا در جنگ تنگ تامرادی پیک ارتباط بین خوانین و سرلشکر شیبانی گزافه گوئی کرد و همین ترفند را به کار برد. تاریخ را مطالعه فرموده اید که رضاشاه بی نهایت در رابطه با مسائل اخلاقی حساس بود. نمونه اش در ترکیه بود جرئت و قدرت می خواست که در حکومت رضاشاه کسی بتواند این تصمیم را داشته باشد. عقل این نوع تبلیغات را هم پذیرا نیست مثال عین ترفند دروغین نسبت به امام زاده علی (ع) این سلاله پاک رسول الله (ص) ذریه فاطمه زهرا فرزند امام زاده احمد نواده امام زاده موسی برقه که مردم استان ما عقیده و ارادت خاضی نسبت به کرامات ایشان دارند بدون سند، بدون واقعیت به پسر فاطمه زهرا اهانت کردند ما چه توقعی داریم، در مهمانی امیر تیمورکانی این جهانگشای ویران گر که از کله انسان مناره می ساخت ولی دانشمند اهل علم و حافظ قرآن بود امام زاده دستور داد آهوئی حاضر شد او که ربع کیلو بیشتر شیر نداشت (در زمان حمله تیمور با وفات این حضرت بیش از سیصد سال فاصله است و زبیده یگانه دختر تیمور هم همراهش نبوده است). شیر را دوشیدند به ظرفیت شیر برنج در دیگ ریختند دوازده هزار سوار امیر تیمور را خوراک دادند. تیموریک جهانگشاه تکلیفش روشن است. جناب میرزا امام زاده ها معجزه ندارند ولی دارای کرامات هستند. امام اول شیعیان حضرت علی مرد نامتناهی این جهانگشا وی را خلیفه چهارم می دانست، هیچ انسانی پذیرای این گفتار تبلیغاتی شما نیست عیناً شبیه روایت خود حضرت عالی که راجع به کلاچوب و کلایه و باغات مرحوم محمدشفیع خان و سایر خوانین نوئی نوشته اید از مرحوم پدرت و مرحوم حاج عطا طاهری نقل کرده اند که به خان پیشنهاد دادند که خوانین قشقائی دارای گله هستند شما ندارید اگر مهمانی آمد چکار می کنی، همه مردم استان می دانند شبانه روز مهمانخانه خان پر بود از مهمان جملگی همه این حرف ها رمان هستند، زائیده تفکر ساختگی، مرحوم پدرت و هم کسان وی به خان نزدیک علاوه بر سمت صاحب نظر بودن  مناسبت سببی هم داریم. همچنین مرحوم طاهری عمه زاده عزیز این دو شخصیت می دانستند که ایل بویراحمد و سایر ایلات سالیانه آنقدر گله رمه پیش کش می آوردند که نیازی به استفاده از گله خود نبود. خان هر چه داشت از ایلش بود حتی قدرت، سرمایه، پیروزی، برتری، نام و نشان اشتباه نکنید عبداله خان ضرغام پور، خان بود نه فئودال، حساب خان و فئودال از هم جدا است.

جناب میرزا ضروری به نظر می رسد مجداً بررسی و تجدیدنظر کنی. همین طور محمدشفیع خان و سایر خوانین نوئی همه خان و خانزاده بودند نه فئودال، شما اگر واقعاً سوءنیتی نداشتید و اهانت هایت را به تفکر خودت نمی خواستی نردبان ترقی قرار دهی چرا به نکات منفی و غیرواقعی که زمان سپری شده را هدف قرار داده ای و به نکات مثبت و ارزشمند آقایان به میان نمی آورده ای؟ چرا ننوشته ای عبداله خان پرچم بخشی از جنوب ایران را از دست شاه ایران گرفت و او را سوگند داد که تاج تخت شاهنشاهی ایران خیانت نورزد؟ چرا ننوشته ای که انگلیسی ها پیشنهاد دادند که برابر وزن هر یک از پناهندگان آلمانی لیره می دهیم آنها را به ما تحویل بده، عبداله خان این پیشنهاد را نپذیرفت و گفت تاریخ ایلم را ننگین نمی کنم، چرا ننوشتی که نماینده دائم در شرکت ملی نفت جنوب در گچساران به پیشواز وی آمد خان سوار بر رخش و انگلیسی سوار بر ماشین پیاده شد دستش را به سوی عبداله خان برد، عبداله خان با کف دستش به پشت دست انگلیسی زد به وی گفت تو خائن هستی، تو اجنبی هستی، تو به مملکت ایران خیانت ورزیده ای، تو اشغال گر هستی، جلوی چشم من دور شو، چرا ننوشته ای عبداله خان دارای پرچم خودمختاری بود که بر شاخه درخت بلوط برافراشته بود و مزین به نصر من الله و فتح القریب بود.

چرا ننوشته عبدالناصر به سیه چادرنشینان جنوب با خیلی تعریف کشته شدنش را تسلیت گفت.

چرا ننوشته اید با ارتش ایران پدرش عمویش سرتیپ خان هژبر عشایر در جنگ تنگ تامرادی و به رهبری خودش پادگان های علمدار بهبهان، حنا و سمیرم را خلع سلاح نمود چرا ننوشتی. حدود دوازده سال در میان دو آب آذربایجان و تهران بعید بود. چرا ننوشتی که سال ۱۳۴۲ عبداله خان و ناصرخان طاهری بر علیه دولت قیام و مدت ها زیر بمباران هوائی قرار گرفته و همه تیره ها و طایفه ها او را رها کردند فقط طایفه جلیل از تیره دشت موری به آنها وفا کرد. چرا ننوشتی تاریخ ما گواهی می دهد که به همه ایلات و عشایر همجوار تجاوز کردیم ولی هیچ ایلی نتوانست جرئت نکرد به عرصه وجود ایل بویراحمد قدم بردارد.

نوشته اید عبداله خان اهل عمران آبادی نبوده و باغی نداشت.

پاسخ عبداله خان در روستای پلی (ضرغام آباد) دارای یک باغ مرکبات و انگور و انار حدود تقریبی ۵ هکتار بود که قبل از جنگ تنگ تامرادی احداث شد. ۲- باغ سیب و زردآلو و انگور و گلابی در بونه ریزک میان چناران روبروی روستای تیلکه کوئیها حدود ۴ هکتار که هنوز ۴۰ الی ۵۰ درخت آن موجود است. ۳- یک قطعه باغ در سرچنار سیب، انگور، زردآلو و گلابی که بعد از فوت ایشان سهم اینجانب شد. حدود ۴ سال پیاپی باغدار نمونه شهرستان و استان و یکسال هم نمونه کشوری شدم که متاسفانه مصلحت نشد معرفی شوم. ۴- در آباده لوداب هم یک قطعه باغ به مساحت تقریبی ۲ هکتار داشت. ۵- در منصوریه بهبهان دارای یک قطعه باغ انگور، انار و خرما بعد از فوتش فروخته شد و اما راجع به گله که به قول مرحوم پدرت استناد نموده ای که خان فاقد گله بود که پدرت روحش از حرف شما خبر ندارد. فئودال یعنی گله دار، زمین دار و رمه دار توضیح داده ام عبداله خان، خان بود نه فئودال ولی ایشان بیشترین گله دار بود می توانی از معمرین و بزرگان طاس احمدی از اهالی ضرغام آباد از اهالی مردم برفتابی از اهالی دارشاهی بویراحمدی سئوال که در این طوایف گله داشت.

نوشته اید بی ربط نگفتید، خان های نوئی دارای باغ های وسیعی بودند، در کلاچوب و کلایه پاسخ. از این دو منطقه آن چنان تعریف کرده ای تعجب کردم به این دلیل که ما مالک آنجا بودیم و خوب آشنایی داریم زیرا

نوشته اید درخت های باغات آن بهم تنیده بود که انسان به سختی روی شاخه آنها حرکت می کرد. مگر روی شاخه ها درخت ها می شود حرکت کرد یا راه بروند، حتی میمون هم نمی تواند راه برود.

جناب میرزا مرقوم نداشته اید که آب این باغات بهم تنیده از کدام رودخانه یا چشمه و چاه عمیق و غیرعمیق پمپاژ می شد و نفرموده اید آبیاری آن قطره ای بود یا بارانی و با چه نوع لوله استفاده می شد، به استحضار می رساند از دوران صفویه، افشار، زند، قاجار و پهلوی آب وجود نداشت حتی برای مصرف پرندگان، کلایه هم مشابه باغ های مرکبات کلاچوب است، جناب همکار عزیز کلایه در مسیرت قرار دارد حداقل ماهی یک مرتبه را در این مسیر مسافرت دارید، دقت کنید چنانچه مسیر یا نشانه ای از آثار عبور آّب مشرف به آن منطقه وجود داشت تسلیم شما. صحیح فرموده ای و تمام روایات جعل و یا خودساخته ذهن تخیلی شما را می پذیرم و قول می دهم که رابطه و ارتباطات پدران را ادامه دهم.

نوشته اید خان های نوئی ستمگر بودند، اجازه نمی دادند ایل ها در ییلاق و قشلاق نزدیک این باغات راه بروند عجب استدلالی ارائه داده ای همین حالا می توانی راهی به جز مسیر کلایه نشان بدهید که گفته باشد مردم از آن باغات (تخیلی) عبور نکنند باغم آسیب می بیند. آیا این جنایت و ستمگری است که بگوید به باغم آسیب می رسانید این هم یک تهمت، اگر شما بودید همین کار نمیکردی .

اصلاً مشاهده بفرمائید به غیر از مسیر کلایه الان راهی برای عبور از تنگ پیرزاد سراغ دارید؟ جناب میرزا به قول شما بزرگان ستمگرند نه جنابعالی نه مرحوم پدرت و نه پدربزرگت سه نسل: محمدشفیع را ندیده اید و سند مکتوبی هم که ندارید چگونه از خدا نمی ترسی و تهمت می زنی. نوشته اید خان نوئی در دشت مازه (آخرین طلایه نوئی و بعد از آن کلایه بویراحمد ثبت شده) بر وقت به جمع آوری سپاه هزار سوارش نیاز پیدا می کرد نقاره خانه داشت وسیله این نقاره به آنها خبر می داد؟ ایل نوئی بیشترین سرزمین بویراحمد را زیر چتر خود داشت نقاره مخصوص یک روستای با جمعیتی حداکثر سیصدنفری است پیشرفت علم بلندگو را جایگزین آن کرد صدای طبل یا بلندگو می تواند هزار خانوار از تمام طوایف ایل نوئی را با اطلاع سازد در همین عصر که جمعیت چند برابر شده است و ایل بویراحمد از لحاظ وسعت و جمعیت بزرگترین ایل استانی است. ۷۰۰ سوار نمی توانیم فراهم کنیم اگر کارخانه تولید اسب هم داشته باشیم، سوار در عشایر شرایط خاصی دارد از همه طوایف تیره ها نمی توان سوار انتخاب کرد سواری و پرورش اسب موروثی است. بفرمائید چگونه ایلی به نام نوئی که سرفاریاب پشته زیلایی دهدشت و در منطقه فعلی بویراحمد ساکن بود با صدای نقاره جمع می شدند.

جناب میرزا بازماندگان ایل نوئی در محدوده خوزستان و فراتر از خوزستان را پوشش داده اند و معاشرت تنگاتنگ با آنها دارم. اقلیت اعضای خوانین آنها با خوانین بویراحمد خواهرزاده هستند. نوئی ها علاوه بر سمت دائی بودن پسرخاله من هستند. میرزای عزیز ایل شجاع نوئی باستثنای خوانین و چند طایفه محدود آن علاقه به پرورش و سواری اسب نداشتند.

جناب میرزا رعایت قدم، قسم و قلم یکی از واجبات و حفظ حیثیت اشخاص است . خوانین بختیاری و قشقائی اکثراً در خارج از کشور زندگی می کنند حتی اکثر فرزندان آنها در خارج به دنیا آمده اند نه در شادی و نه در مصیبت فرد ایل خود به علت عدم دسترسی شرکت ندادند .    می بینی چقدر در فضای مجازی از آنها تجلیل می کنند. ما انتظار تجلیل را از شما و امثال شما نداریم  بر این باور باشید و هیچ خدمتی و  وظیفه ای انجام ندادیم لااقل توانستیم پا در رکاب نهیم و دست به ماشه تفنگ ببریم تا به قول شادروان بهمن بیگی از دهستانی استانی بسازیم. مرکزیت استان جناب میرزا ربوده شده بود مکانش جای دیگر بود آن حرکت ۱۳۴۲، بمباران ها و اعدام های اعمال نفوذی و تیرباران های بیش از ۱۲ نفر از بهترین فرزندان این مرزوبوم در بیدادگاه ها باعث توجه دولت وقت به این امر شد که شما بیائید آنچه می خواهی بگوئی.

جناب میرزا مردمان قدیم ما بویراحمد بیشتر خوی قهرمان پرستی و دلاورستانی داشتند. بویراحمدی ها، کهگیلویه ای ها و قشقائی ها از این صفت شاید از تمام عشایر برتر بودند. خود خانواده شما از این خصوصیات بهره مند بودید. بیشتر بیندیش، اهانت نکن، واقعیت را پیگیری و بعد مکتوب کن و افتخارات را کمرنگ نکن.

 

هادی ضرغام پور بویراحمدی

 

لینک کوتاه خبر:

https://faslejonoob.ir/?p=9063

ارسال دیدگاه


نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد

  1. ملا
    ۲۱ مرداد ۱۴۰۱

    از دل تنگ بزار هر چه میخواد بگه ،،ایل نویی با غیرت ترین وبا اصالت ترین بوده در ضمن ککا کش نبوده.چشم داداششو زنده زنده در نمیارده بزاره تو سینی که کور و نابینا زندگی کنه

  2. Man
    ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

    سلام ملا،یجا زده ایل نوئی سیستانی بودن درسته؟

تصویر روز: