یادداشت ارسالی / چراغی را که ایزد برفروزد هرآنکس پف کند ریشش بسوزد

فصلی نو – فرهنگی بازنشسته

بسمه تعالی
چراغی را که ایزد برفروزد
هرآنکس پف کند ریشش بسوزد
ماههای پایانی حکومت طاغوت مردم مبارز و با غیرت کهگیلویه و بویراحمد در شهرهای مختلف با حضور در راهپیمایی ها همگام و همصدا با ملت ایران از نهضت تاریخی حضرت امام خمینی قدس سره الشریف حمایت می کردند. در مرکز استان حضور روحانیت اصیل و مورد وثوق کلیه اقشار مردم در صف اول مبارزه، ابهت و اهمیت موضوع را دوچندان می کرد.
فقیه مجاهد حضرت آیت الله العظمی سید کرامت الله ملک حسینی (ره)هم او که بر خلاف بسیاری از میراث خواران انقلاب در سال ۴۲ در صف اول مبارزه بود، هزینه داد و در طول تاریخ حکومت طاغوت، قلمی، قدمی یا جمله ای ولو به اجبار در تایید حاکمیت وقت در کارنامه غرورآفرینش به چشم نمی خورد.
در آن روزها دغدغه بزرگ معمرین و معتمدین ایل بویراحمد، احتمال تکرار غائله و هرج و مرج شهریور بیست بود که پس از سقوط حکومت رضا شاه و فرار فرماندهان نظامی، منطقه گرفتار آن شد و شهر جوان تلخسرو را به ویرانی کشانید.
خطر بروز کینه های خفته و سرباز کردن زخمهای کهنه و شعله ور شدن آتش های زیر خاکستر و فوران اختلافات قومی و قبیله ای بر افکار مردم سنگینی می کرد. و بودند کسانی که به تکرار تاریخ در ساعت صفر یعنی سقوط حکومت پادشاهی و آغاز حکومت اسلامی دلبسته بودند و نقشه های شومی در سر می پرورانیدند. اما حضور با صلابت آیت الله آبی بود بر آتش فتنه ها که با نهیب به موقع به تهدیدکنندگان امنیت و دعوت از عشایر در راهپیمایی مسلحانه در حمایت از انقلاب توطئه ها را نقش بر آب کرد.
نه تنها عشایر و ایلات کهگیلویه و بویراحمد بلکه عشایر فارس و به خصوص قشقایی بزرگ نیز در تامین امنیت شهرهای یاسوج و شیراز امتثال امر نمودند.
استانهایی که مردمان ایلیشان در طول تاریخ مقهور هیچ قدرتی نشدند و برخلاف سایر استانهای مشابه و مرزی در امنیت کامل در انتقال قدرت در راستای فرامین امام(ره) سنگ تمام گذاشتند.
پس از روز پیروزی حضرت آیت الله که حکم نمایندگی اش با دست خط مبارک استاد و مرادش در پاریس صادر و ارسال شده بود با حضور مستمر و شبانه روزی در پایگاه انقلاب یعنی مسجد جامع یاسوج، ضمن رتق و فتق امور روزمره با سفر به مناطق مختلف و حادثه خیز از بروز منازعات قومی و قبیله ای به نحو اکمل پیشگیری نمود.
در آن برهه تاریخی که امنیت و ثبات سیاسی و وحدت کلمه مورد تاکید حضرت امام بود، گروهی جوان کم تجربه با شور و شوق انقلابی و تحت تاثیر تبلیغات سنگین گروههای ملحد التقاطی با شعار مرگ بر فئودال و مرگ بر سرمایه دار، فضای مسمومی را ایجاد کردند که مخالفت با آنها مصداق مخالفت با انقلاب را پیدا می کرد و اتفاقا حاکم شرع اعزامی به منطقه که اولا هیچ شناختی از منطقه نداشت و ثانیا در مسند قضاوت صاحب تجربه ای نبود را در اختیار گرفتند و با به بند کشیدن بدون سند و دلیل معتمدین و بزرگان طوایف هزینه های گزاف پیدا وپنهان برای نظام اسلامی نوپا فراهم آوردند. در این شرایط گرگ و میش فقیه مجاهد حضرت آیت الله ملک حسینی نماینده و شاگرد ممتاز حضرت امام که احاطه اش بر علوم اسلامی و شجاعتش در بیان آنها زبانزد خاص و عام بود یا می بایست همه اعتقادات و معلومات گران سنگ خود را نادیده می گرفت و با مصلحت اندیشی آنها را همراهی می کرد و یا برای دفاع از آرمانهای مکتبی که عمرش را در راه کسب معارف آن صرف کرده بود، آبرویش را هزینه می کرد. لذا در اعتراض به وضع پیش آمده برای مدتی کوتاه منطقه را ترک و در مدرسه خان شیراز با مکاتبات ناصحانه و روشنگرانه خواهان رسیدگی عاجل گردید که نتیجه آن حضور نماینده آیت الله محقق داماد ریاست وقت سازمان بازرسی و آزادی معمرین و معتمدین و حضور مجدد آیت الله در منطقه گردید.
سالها بعد آن حاکم شرع معزول، هنگام رویارویی با یکی از زندانیانش که اکنون وکیل پایه یکم دادگستری است به تلخی از گذشته یاد نمود و اظهار داشت خدا لعنت کند بچه بویراحمدیها را که جهنمی ام کردند و دستم را به خون ناحق آلوده نمودند.
اکنون پس از چهل سال از آن روزها گویا برخی دل به تکرار تاریخ بسته اند و بار دیگر مترصدان فرصت انتقام از بیت آیت الله، با مستمسک قرار دادن توصیه نامه ای از دفتر در خصوص یک پرونده قضایی و در فضای مجازی به آیت الله جوان سید شرف الدین خلف صالح و دانشمند آیت الله العظمی سید کرامت الله ملک حسینی رحمت الله علیه درس اسلام شناسی می دهند.
داستان را مردم شریف و قدرشناس استان کم و بیش مطلعند که در مقطعی ریاست کل دادگستری استان در رسانه ها از فساد کلان اقتصادی کارآفرین بومی پرده برداری کردند به این شرح که شخص متهم و خانواده اش از بانکهای مختلف تسهیلات میلیاردی اخذ و با توجه به اینکه مایملک فراوانی دارند، از پرداخت اقساط بانکی و سایر بدهکاریهای معوق قانونی از جمله هزینهای برق و بیمه و … سرباز زده اند. از جعل در مکاتبات اداری منجر به تملک اراضی برای احداث پتروشیمی و فساد در خرید کارخانه قند یاسوج نیز سخن به میان آوردند. در پی این افشاگری متهم نیز در فضای مجازی به دفاع از خود پرداخت و با تلقی شخصی بودن موضوع و ارتباط آن با پرونده دیگری که متهم اقتصادی خواهان آن بوده که وکیل خوانده، مستنداتی ارائه داد.
النهایه دادستانی حسب قانون به عنوان مدعی العموم و به نیابت از دولت و طلبکاران به موضوع ورود و احکام بدوی و تجدید نظر در اسرع زمان صادر و متهم روانه زندان شد.
البته برخورد قاطع با انواع مظاهر فساد در جامعه و ورود دادستان و صدور حکم در اسرع وقت مورد قبول و حمایت عامه مردم است و امید اینکه این اقدامات انقلابی مقطعی و محدود نباشند.
پس از آن متهم یا وکیلش به دفتر نماینده محترم ولی فقیه مراجعه و ضمن شفاف سازی استدعای رسیدگی قانونی را می نماید که دفتر نیز طی نامه ای توصیه به طی مسیر قانونی در پرونده مزبور را می نماید اما این نامه دست مایه ای برای فرصت طلبان فتنه گر برای تخریب آیت الله می شود.
لذا آنچه در خصوص این پرونده به صورت ابهام در ذهن مردم از جمله اینجانب به جای مانده که لازم به روشنگری است این است که
۱- آیا اینگونه توصیه نامه ها خاص هستند یا یک مورد از هزاران اقدامی است که روزانه مردم با مراجعه به دفتر نماینده محترم ولی فقیه برای حل مشکلات و معضلات خود دریافت می کنند. اینجانب خود مشمول این جریان بوده ام و به چشم خود دیده ام که حضرت آیت الله ملک حسینی با حساسیت و دقت نظر به درد دلهای مراجعین گوش می دهند و زیر تقاضای آنها توصیه های لازم را مرقوم و یا به دفتر جهت صدور نامه ارجاع می دهند.
۲- آیا حمایت از کارآفرین جرم است؟ آن هم کارآفرینی که به اقرار ریاست محترم دادگستری در محل حاضر است و مایملک کافی برای به روز کردن حسابهایش را دارد ولی جرمش این است که امتناع می کند. مگر نه این است که دولت اسلامی با ارائه مشوقهای تهییج کننده تلاش می کند سرمایه گذاری خارجی و داخلی را در کشور تسهیل کند؟ مگر محرومیت استان و بیکاری روز افزون ناشی از عدم حضور سرمایه داران و تولیدکنندگان نبوده است؟ امروز هیچ عبادتی بالاتر از ایجاد اشتغال نیست.
۳- آیا بانکها و موسسات طلبکار خود ابزار و اراده وصول مطالباتشان را ندارند و دادستانی محترم باید ورود پیدا کند اگر چنین است تخلف از ناحیه طلبکار است یا بدهکار؟ و آیا موارد دیگری در استان وجود ندارد؟
۴- اگر مالک کارخانه قند بانک خصوصی تجارت بوده و یا نهادی دولتی است با اثبات فساد تبانی آیا فقط خریدار مقصر است یا کسانیکه به نمایندگی از فروشنده با او تبانی کرده اند؟ جرم کدام سنگین تر است؟ کارخانه قند که در زمان افتتاح موثرترین نقش در وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و برقراری امنیت در منطقه را داشت امروز مثل مرده ای است که روی دست صاحبش مانده است و نه زنده می شود و نه می توان دفنش کرد.
۵- واقعیت این است که که امروز مردم تشنه اجرای عدالت در کلیه امور و شئون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند و انتظار دارند فرصتهای مناسب جهت بهبود زندگی در اختیارشان قرار گیرد. اما امید است برخورد با فساد در کلیه سطوح اداری، استخدامی، قضایی و اقتصادی به صورت جدی در دستور کار متولیان امر قرار گیرد و خدای ناکرده مقطعی و موردی نباشد.

در پایان یادآوری می نمایم که شأن حضرت آیت الله ملک حسینی اجل است از اینکه همچومنی با زبان قاصر و قلم ناتوان بخواهم از او دفاع کنم منتها احساس تکلیف و تجربه شخصی از روند حوادث گذشته، یک فرهنگی بازنشسته را وادار به انعکاس نظر نمود. خوشبختانه آنگونه که دوست و دشمن استحضار دارند ساحت مقدس بیت آیت الله ملک حسینی بر خلاف برخی جاهای دیگر از عوارض ناشی از ریزه خواری ها و دوروبریها و فرهنگ مصطلح آقازادگی به دور است و از گذشته تاکنون ملجاء و مأوای بی پناهان و درماندگانی بوده که در کوران حوادث، بار و فشار همه کمبودها و ناملایمات مادی و معنوی را باید تحمل کنند.
مردم قدرشناس استان همانگونه که در حادثه رحلت فقیه مجاهد آیت الله العظمی ملک حسینی تاریخ ساز شدند، به وجود و سابقه چند صد ساله این شجره طیبه افتخار می کنند و به خود می بالند. نباید فراموش کرد که شجاعت در بیان حق و استقلال رأی و نظر برای مردان بزرگ همیشه هزینه هایی در پی خواهد داشت.
بارها گفته ام و بار دیگر می گویم
که من دلشده این ره نه به خود می پویم
درپس آینه طوطی صفتم داشته اند
آنچه استاد عزل گفت بگو می گویم

خدایارتان باد یک فرهنگی بازنشسته