جدال های نامعقول- معنای رسانه ی زرد را امروز دریافتم

فصلی نو-سعادت آقایی

وقتی که یک کانال تلگرامی خود را پرمخاطب ترین رسانه ی خبری استان میداند و موهومات ذهن خود را حقیقت آنچه که در منطقه رخ میدهد.
دعوا بر سر چیست؟
تخریب یک فرماندار به چه خاطر است؟

هیچکس این روزها سر این کلاف سردرگم را نمی یابد.
آنچه که واضح است دعوایی اقامه شده است که شاکی نمیداند دلیل شکایتش چیست.
چه عقل سلیمی میپذیرد یک رسانه جزئی با کارکردی مبهم و صداقت مشکوک از یک شهرستان وارد حوزه خبری شهرستان دیگر شود.
اگر واقعا خواستار انجام وظیفه اطلاع رسانی بی طرفانه خود باشد بدون منت کشی و گلایه میتواند اخبار را به راحتی منعکس کند اما اگر در پی اهداف دیگری باشد اولین کسی که ساده لوحی مقامات را به سخره میگیرد و آنان را محکوم به سهل انگاری در حفظ اسرار میکند همین رسانه خواهد بود.
اکنون همه میدانند که این مهملات من درآوردی که مدیری بین خبرنگاران مناطق سردسیر و گرمسیر تبعیض قائل میشود بیش از آنکه یک گلایه حرفه ای باشد یک اقدام ناشیانه برای تصفیه حساب شخصی است.
که البته با توجه به تیترها و خبرهای مبتذل منتشر شده توسط این کانال میتوان به ضریب هوشی پایین فرد نگارنده -که نمیتوان عنوان شریف خبرنگاری را به وی اطلاق کرد- پی برد.

خود بزرگ بینی افرادی که میتوانستند مایه مباهات ما باشند بیشتر موجبات سرافکندگی مارا فراهم آورده اند.
چه آن زمان که حضور در یک منصب را با هر زد و بند خواستار بودند چه اکنون که مرید و همراه دست بوسان حضرت والی شده اند.
چه رانتی این افراد را پشتیبانی میکند که هر اقدامی را مرتکب میشوند ولی در محکمه قضاوت عموم قرار نمیگیرند؟

همه ما به خوبی میدانیم مردم شریف منطقه گرمسیر استان ما بیش از آنکه اهل جنگ و مبارزه فیزیکی باشند نام آوران عرصه فرهنگ بودند.
با وجود سابقه بلند مدت شهرستان باشت در حضور در مقام یک شهرستان و سابقه طویل فرهنگی و شهرنشینی خود اما آنچه که توانست از سه شهرستان اصلی استان ما یک استان بسازد قدرت سیاسی و جنگ آوری منطقه بویراحمد بود. و اکنون تفنگ به دست گرفتن به نشانه تعلق خاطر به یک میراث معنوی از وجود تک تک افراد بویراحمد میجوشد نه بخاطر تقلید از دیگری یا تحت تاثیر افراد دیگر بودن.
به قول مهدی اخوان ثالث:
دو دشمن در کمین ماست دائم
دو دشمن میدهد مارا شکنجه
برون سرما درون این آتش جوع
که بر ارکان ما افکنده پنجه
و اینک سومین دشمن که ناگاه
برون جست از کمین و حمله ور گشت

تا بدین جای زمان کینه توزی جز محرومیت استان ما حاصل دیگری نداشته است.
کهگیلویه بویراحمد و گچساران در ناکامی و فلاکت دست و پا میزند و علت اصلی آن هم همین کینه توزی هایی است که نوچه های عده ای به صورت هر مدیری که سرخم نکرد اینگونه چنگ می اندازند.
اگر قرار بر سهم خواهی باشد هر کدام از سه نماینده سهم های خود را در پست های کلیدی استان دریافت کرده اند اکنون دیگر جدل بر سر فرمانداران باب جدید و نامتعارفی از منازعات را گشوده است و از کسی که خودرا مَلِک این سرزمین مفلوک میداند دور از انتظار بود اما شاید باید هر چیزی را از هر کسی انتظار داشت و روزهای بعد شاهد اقداماتی مشابه اقدامات آن حضرتی باشیم که رفیق شفیق ایشان دستشان رابوسیده اند!

سعادت آقایی .بیستم مردادماه یکهزار و سیصدو نود و شش