برای زنده یاد سیدقادر لاهوتی – غروب غم انگیز ستاره
فصلی نو-عبالحمید تقوی بهبهانی – برای زنده یاد سیدقادر لاهوتی – غروب غم انگیز ستاره خبر کوتاه بود اما بسیار سنگین،لاهوتی هم رفت. نادره مردی که خود را وقف شهرستان کهگیلویه کرده بود، خیلی...
فصلی نو-عبالحمید تقوی بهبهانی – برای زنده یاد سیدقادر لاهوتی – غروب غم انگیز ستاره
خبر کوتاه بود اما بسیار سنگین،لاهوتی هم رفت. نادره مردی که خود را وقف شهرستان کهگیلویه کرده بود، خیلی زودتر از آنچه تصور می شود، خرقه تهی کرد و از خاک پرکشید و به افلاکیان پیوست. شخصیت نادری که موقعیت های فراوان و سودآور و ثروت ساز بیرون استانی نتوانست او را از شهرستان کهگیلویه جدا سازد.
سید قادر لاهوتی در انتخابی تعیین کننده، حضر زیان ده را بر سفر و هجرت پر استفاده ترجیح داد. در میان این مردم زیست. مردمی که اکثریتش قدر او را نمی دانستند و به قدرت فکری و عظمت روحی اش آگاهی نداشتند. این همه فداکاری و از خودگذشتگی و ایثار او را نادیده می گرفتند و نمی توانستند ببینند. او دبیری در دهدشت را بر استادی دانشگاه در اهواز و … ترجیح داد.
منافع شخصیش را فدای مصالح عمومی کرد. قابلیت ها، توانمندیها و استعداد نادر و … همه را به پای مردم کهگیلویه ریخت. و هیچکدام از این امتیازات به کار خودش نیامد. قدرت نفوذ و روابط عمومی فوق العاده اش را در مسیر گره گشایی از مشکلات مردم به کار می برد.
نامش را شنیده بودم. اما اولین بار او را در جلسه ای سیاسی با حضور فرماندار وقت گچساران، بهادر رمضانزاده دیدم. در آن جلسه چه درخششی از خود نشان داد و چه عمیق و روشن و فصیح و بلیغ به تحلیل موضوعات مطرح شده پرداخت. بطوری که همه حاضران با نگاهی تحسین آمیز به او می نگریستند. ارادت فراوان من به او در این جلسه آغاز شد. ارادتی که با گذشت زمان به دلیل سنخیت های فراوان، عمیق تر گردید و منجر به رابطه ای بسیار نزدیک بین ما و محبت بیکران او نسبت به نگارنده این سطور گردید …
اولین مسئولیت مهم او فرمانداری گچساران بود. او که از مناصب سیاسی و اداری گریزان بود در مقابل اصرارها و فشارهای شکننده مهندس صوفی استاندار وقت تاب نیاورد و سرانجام بر مسند فرمانداری گچساران نشست.
با اینکه سابقه کار اجرایی سیاسی نداشت، اما با توجه به هوش سرشار و روانشناسی اجتماعی نیرومند، بینش و دانش سیاسی قوی، صبر و حوصله و متانت مثال زدنی اش، چنان در این موقعیت سخت و دشوار، درخشید که به بالاترین محبوبیت در میان مردم و احترام در میان مسئولین دست یافت.
در زمان صدارت او، فرمانداری خانه امید و کانون توجه مردم شده بود هر کسی هر مشکلی که داشت، حتی برای رفع اختلافات خانوادگی به او مراجعه می کردند. ….
نقطه اوج کار او برگزاری انتخابات دوره چهارم مجلس شورای اسلامی در شهرستان های کهگیلویه و گچساران بود. که در نهایت امانت و سلامت آن را برگزار کرد. وی به نمایندگانش روی صندوقها، تاکید فراوان بر امانتداری و عدم جانبداری از کاندایدها کرده و از آرای مردم به عنوان حق الناس یاد میکرد. به همین دلیل کاندیداهای رقیب نیز به او اعتماد و اطمینان فراوان داشتند و بعد از پایان انتخابات اعتراف کردند که اگر خودشان هم مسئول این کار بودند بهتر و صحیح تر و سالمتر از او نمی توانستند آن را برگزار کنند.
صدارتش در فرمانداری دو سال طول کشید. با اینکه همفکران او همه معزول شده بودند و رؤسای ادارات و مدیران استانداری و استاندار و … همه از جناح مقابل بودند اما او چنان شخصیت نیرومندی داشت که همه را به متابعت خود وادار کرده بود.
دوران مدیریت او، بهترین و مقتدرترین دوران برای فرمانداری گچساران بود.
او به اصرار دوستان دوبار کاندیدای نمایندگی مجلس شد.
با اینکه رهبر سنتی جریان متبوع در گرمسیر کمر به تخریب او بست و از هیچ خیانتی نسبت به او فروگذار نکرد و جریان مقابل هم به شدت از او حساب می برد. اما محبوبیت او باعث شد که آرای بسیاری داشته و در رقابتی تنگاتنگ و آبرومندانه نتیجه را واگذار کند.
با اینکه در منطقه گرمسیر، سردمداران اصلاحات بخاطر خوشایند رهبر سنتی و ترس از او همه در جناح دیگر بودند و او آرای سیاسی چندانی نداشت. اما آرای شخصی و قومی لاهوتی بسیار بالا بود. مهمترین ویژگیاش، اخلاق سیاسی او بود. موضع گیری هایش شفاف و صادقانه بود به کیفیت رای بیشتر اهمیت می داد تا کمیت آن.
برخلاف غالب سیاستمداران که به کمیت رای و افزونی آن می اندیشند و در این ارتباط حاضر به هر گونه نرمش و انعطافی هستند و حتی به اشخاص ناموجه هم متوسل می شوند لاهوتی هرگز چنین نکرد. وی حتی لمپنهای سیاسی را از خود می راند و به آنها امکان نزدیک شدن به خود را نمیداد، گاهی که به او اعتراضی میکردیم که چرا با فلانی چنین برخورد دافعانهای کردید. میگفت اینها نبودشان در مجموعه بهتر از بودنشان است. همینکه استفاده شان را بردند به بهانه های واهی مجموعه را ترک می کنند. بهتر است که از همان اول به اینها میدان ندهیم و خود را بدهکارشان نکنیم.
در سال ۰۰۰۰ که پاره ای از اصلاح طلبان از ………………. حمایت کردند او کاندیدای مزبور را اصلاح طلب نمیدانست. و از همان ابتدا نظر مثبتی به او نداشت. دلایلش را هم به بعضی دوستان نزدیک می گفت. که از توضیحش صرف نظر می کنم. ما هم حق را به اودادیم و از کاندیدای مزبور حمایت نکردیم.
سید قادر لاهوتی انتخابات سومین دوره مجلس خبرگان در آبان ۱۳۷۷ اولین نقطه افتراق بین اصلاح طلبان را فراهم کرد. اقدام نسنجیده و ناشیانه و خودخواهانه رهبر سنتی جریان اصلاحات در منطقه گرمسیر با معرفی طلبه ای به نام مجیدی که در دفتر رهبری کار می کرد، باعث این انشقاق شد …
لاهوتی با روشن بینی خاص خود حاضر به همکاری با بهرام تاجگردون نشد و از آیت الله ملک حسینی حمایت کرد. اکثریت سردمداران اصلاح طلب به پیروی از تاجگردون ظاهرا به حمایت از مجیدی برخاستند. هرچند اغلب آنها بطور پنهانی موضع دیگری گرفته بودند اما صداقت و شفافیت لاهوتی را نداشتند که صریحاً اعلام موضع کنند. … تخریب لاهوتی توسط تاجگردون و پیروان او نقطه تاریک و سیاهی در عملکرد این مدعیان اصلاح طلبی بود.
از صفات مذمومی که بسیاری از بزرگان بدان گرفتارند بکلی برکنار و با تنگ نظری، حسادت، خودخواهی، خودبینی و بدگویی و … بیگانه بود.
در کمک به تهیدستان بخصوص دانش آموزان و نیازمندان بسیار فعال بود هیچ فرصتی را برای رفع نیاز آنان از دست نمی داد.
اگرچه طول عمر وی نسبتا کوتاه بود و می توانست حداقل تا ۲۰سال دیگر به حیات پربار خود ادامه دهد. اما عرض عمر او بسیار و وجودش مایه برکت و افتخار منطقه بود.
از کاهلی و تنبلی و راحت طلبی بیزار بود و اوقاتش را در خدمت به مردم می گذراند. وقت آزادش هم به مطالعه و تحقیق علمی و ادبی می گذشت در هدر دادن وقت بسیار ممسک و خسیس بود. بسیاری از کتابهای نایاب و کمیاب را می توان در کتابخانه ی بزرگ و نفیس او دید.
از دیگر بختیاری های سید قادر لاهوتی مواصلت با خاندان سرشناس و پرنفوذ مجیدی در این دیار بود که او را مستظهر به حمایت همه جانبه شخصیتی ممتاز و روشنفکر و کتابشناس چون مهندس عباس مجیدی کرد. عباس مجیدی با آنکه هیچ گونه قرابت فکری با او نداشت همواره حامی او بود. که این حمایت جدا از خویشاوندی به علت صداقت و ملکات اخلاقی و مردمی بودن او بود.
حوصله و متانت فراوان و فروتنی بیش از اندازه لاهوتی در برخورد با افراد ناتوان و ضعیف و فقیر، هر بیننده ای را را به حیرت می افکند. چه حوصله ای داشت در گوش دادن به درد دلهای مردمی که تکیه گاه و پناهگاهی نداشته و ندارند.
او جامع فضائل اخلاقی بود مظهر نجابت و —– و آزادگی و درویشی و افتادگی و فروتنی و گذشت و مهربانی بود.
گوهرم نیست، در این بدرقه اشکم بپذیر چه کند دل که خود از شیشه نه از خارا بود
سیدقادر لاهوتی رفت. وزنه ای بدان سنگینی چه ساده و آسان رفت. گوئی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود. که چه آسان شد از دست این راد مرد.
به غم انگیزترین نوحه بنالی ای دل که چنین نادره مردی زجهان هجرت کرد.
گویی زمین دیگر تاب قدمهای استوار و قامت بلندش را نداشت. او که به تنهایی یک مجموعه بود.
بخش زیباتر زندگی او خلوتهایش بود. وقتی با اهل ادب و اندیشه به گفتگو می نشست. به مناسبت موضوع چه ابیات زیبا و ضرب المثل ها و حکایات و نکاتی که از گنجینه حافظه نیرومند و ذهن خلاق خود بیرون می کشید. ادبیات و تاریخ معشوقه های او بودند. اگر لذتی از زندگی می برد در همین محدوده بود جز کتاب از کسی هدیه ای نمی پذیرفت. اما برای گرفتن کتاب هم چه شوق و ذوقی از خود نشان می داد.
حافظه ای نیرومند، ذهنی خلاق و پویا، حوصله و دقت و باریک بینی مثال زدنی داشت. از قدرت آنالیز بسیار بالایی برخوردار بود. وقتی در جمعی قرار می گرفت تمایز و تشخص و تفاوت بارزش خود را نشان می داد. بی اعتنایی اش به مال و منال و زخارف دنیوی قولی است که جملگی بر انند. وجودش برای مردم کهگیلویه مانند گنجی بادآورده بود.
و مرگ نابهنگامش یکی از تلفات عظیم و جبران ناپذیر. این گوهر یکتا چهل سال از عمر پربرکتش را در خدمت به مردم این استان گذراند بدون هیچگونه چشم داشتی به دریافت غنیمت و پاداش. دریغا که قدر او را ندانستیم.
با آن وسعت معلومات و دانش فراوانی که او داشت اگر میخواست آثار بسیار متعددی از او حالا در دست بود.
ولی او خود را وقف معلمی نمود و به نظر برخی از منتقدان عمر مفید خود را در معلمی حرام کرد.
روانش شاد و یادش بخیر باد که جای او به این سادگی ها پرشدنی نیست.
سلام ودرودخدابه روح بلنداستادعظیم الشان سیدقادرلاهوتی بنده باتوجه به اینکه ازنظرفکرسیاسی ایشان رادرهیچ انتخاباتی همراهی نکردم ولی شخصیت بی نظیرش باعث شدکه هیچوقت رابطه ام رابایشان قطع نکردم دوست ازفرمودمردم کهگیلویه قدرشناسش نبودندولی این فرمایش بجانبوداگردرروزتشیع پیکرآن بزرگ مردنیکوسرشت تشریف داشتیدعلاقه مردم رانسبت به استادبرجسته ادب وادبیات میدیدید
قطعا منظور نویسنده در زمان حیاتش بود که قدرش را ندانستند و دیگری را انتخاب کردند
خدایش رحمت کند از سر تقصیراتش بگذر.
این مرحوم،با ایجاد ///// در جریان اصلاحات کهگیلویه بزرگ صدمه ای به این جریان زد که تا قیامت زیانش بر دل و روج مرم این منطقه پاک نخواهد شد وباعث شد تا موحد بیسواد پیر و غیر علمی و غیر دانشگاهی چهار دهه بر گرده این مردم
بدبخت سوار گردد و سیر نشود .
ما زیاران چشم یاری داشتیم
روحش شاد
سلام جناب تقوی ساداتی
یک روی سکه را زیبا نگاشتی
روی دیگر سکه را اصلا ننوشتی
اساس شکست اصلاحات و دیکتاتوری قومی موحد کی بود ؟؟؟!!!
خدا او را با اجداد طاهرینش محشورکند بنده با وجود اینکه از نظر سباسی با ایشان نبودم ولی همیشه به علت تواضع و فروتنی ایشان شیفته ی اخلاق و رفتارش بودم باوجود اینکه بنده دانش آموز ایشان بودم ولی هیچ وقت موفق نشدم زودتر از این استاد فرزانه سلام وعرض وادبی داشته باشم که این برگرفته از تواضع وفروتنی ایشان بود بسیار انسان مردمی بود
انسان های شایسته در زمان حیات ناشناخته می مانند تا پس از ممات بر دل همه ی دوستان و دشمنان آه وافسوس بر جای گذارند.
مسلمانش به زمزم شوید و هندو بسوزاند.
واین افتخاری است که همگان را شامل نمی شود وصد البته زیبنده بزرگی چون آقای لاهوتی است.
روحش شاد و یادش به فراخنای تاریخ گرامی باد!
خیلی ساده اندیشی میخواهد که کسی فکر کند انصراف لاهوتی باعث پیروزی منطقیان میشد.لاهوتی بخش زیادی از آرای موحد را زده بود. در صورت انصراف لاهوتی اکثریت آرایش به موحد برمیگشت و فاصله موحد با منطقیان زیادتر میشد..تنها لاهوتی در یک رقابت دو قطبی میتوانست موحد را شکست بدهد.چون آرای سیاسی منطقیان با آرای قومی و شخصی لاهوتی جمع میشد و برای پیروزی کافی بود.
بهرام تاجگردون برای اینکه از جریان اصلاحات کسی به مجلس نرود منطقیان را به صحنه آورد و خدمت بزرگی به موحد کرد.اساسا تایید صلاحیت منطقیان کار موحد بود.لاهوتی قبل از منطقیان اعلام کاندیداتوری کرده بود.
عامل تفرقه افکنی در جریان اصلاحات شخص بهرام تاجگردون بود…..دنبال کسی دیگر نگردید……
از شمار دو چشم ، یک تَن کَم /
وز شمارِ خِرد ، هزاران بیش❗🌿
با آنکه خامه روان و زیبای استاد تقوی بهبهانی ، چیزی را در وصف زنده یاد دکتر لاهوتی گرانمایه ، کم نگذاشت امّا ،، از آنجا که هر مطّلعی ، از زاویه ای به منظوری مینگرد ، شایسته است نکات دیگری هم به فرمایش ایشان افزوده شود ؛
بی اغراق یا تملّق عرض کنم؛ لاهوتیّ ِ بزرگ ، در جمعآوری خصال و صفات بسیار دشوار ، یک استثنا بود !
صفاتی چون ؛ قناعت و بخشندگی ، تواضع و صلابت شخصیّت ، سکوت و سخنوری ، شکیبایی در برابرِ اِصرار بر حقّ ، سلامت نفس در برابر مبارزه ، و نظایر اینها ، از صفاتیست که در عمل به تعارض و فراز یا فرود نیازمندست ،،
لیک ،
این مرد شریف و صادق ،، در تحصیل چنین صفاتی هم موفق بود .
گواهی میدهم ؛ از سال ۵۹ که در اداره آموزش و پرورش با ایشان آشنا شده ام ، تا آخرین سال حیات ایشان ، کمترین تفاوت را در وجود وی ،) جز در ارتقاء دانش و کرامت انسانی )،، ندیدم !
پیکره وجود این مرد ، گویی صرفاً برای خدمت به خلق ، بردباری ، صراحت ، و اِنصاف ، و… ساخته شد !
الحق باید گفت ؛ اینها نتیجه زحمات و استقامتی بود که عمرش را در راه آن صرف کرد.
به بیانی دیگر باید گفت ؛
مُزد آن گرفت جانِ برادر ، که کار کرد❗
روح شریفش شاد ، و نامش بر فراز یادها و اندیشه ها ، بر افراشته باد !
🌿▪️🌿▪️🌿