یادداشت ارسالی – مسئولیت بازگشت ناآرامی به سیاست گچساران و باشت با کیست

فصل جنوب – مهرداد کرمی

در سالهای اخیر بام نفتی ایران در جریان انتخابات دچار چالشهای زیادی شده است که متاسفانه متضرر اصلی این حوادث و چالشها فقط مردم حوزه انتخابی گچساران و باشت بوده ، دلیل اصلی این حوادث و چالشها قدرت طلبی برخی از کسانی است که در انتخابات این حوزه کاندید شده و سودای قدرت در سر می پرورانند و خدمت به مردم سرلوحه عمل آنان نمی‌باشد و نتیجه این قدرت طلبی فقر ، محرومیت ، آمار بالای بیکاری و دیگر معضلات اجتماعی شهرستان های گچساران و باشت می باشد .
در ادوار گذشته فقط شاهد شعار بودیم و بس . متاسفانه انتخابات این حوزه بی اخلاقی های زیادی دارد و با پرونده سازی سعی در حذف رقبای خود را دارند .در دور گذشته حذف غلامرضا تاجگردون نیز توسط سید قدرت حسینی و هم قطارانش در همین راستا بوده است .

سید قدرت حسینی که در راس حذف تاجگردون بوده همیشه ایشان را متهم به موروثی کردن قدرت در گچساران کرده، کما اینکه خود در سخنان خود اعتراف کرده که صندلی بهارستان فقط صندلی قدرت می باشد و نه محلی برای خدمت به مردم . پس باید برای رسیدن به قدرت جنگید و مهم نیست که در این قدرت طلبی ها چه اتفاقی برای عموم مردم عزتمند و شریف گچساران و باشت خواهد افتاد .

در انتخابات گذشته بواسطه قدرت طلبی و موروثی کردن انتخابات، حوادث ناگواری رخ داد که منجر به عزادار شدن انسانهای بی‌گناهی شد که هیچ سهمی در این قدرت نداشتند.

در شب گذشته ساسان تاجگردون در لایو زنده اینستاگرامی با بیان اینکه با توجه به رد صلاحیت یکی از کاندیداهای این دروه از انتخابات به ایشان القاء کرده‌اند که نباید در این دور از رقابت ها حضور داشته باشد، پس در نتیجه صلاحیت ایشان نیز محرز نگردید . بقول ایشان هدف از این عدم احراز صلاحیت، بازگشتن آرامش به این شهر بوده است .

اما چه اتفاقی افتاده که آقای سید قدرت حسینی رد صلاحیت گردید آیا فقط اتفاقات دور قبل در این امر دخیل بوده یا اتفاقات دیگری افتاده که خود جای سوال دارد؟ ایشان با علم به اینکه در این دور، تائید صلاحیت نخواهد شد در فرمانداری گچساران حضور یافته و برای شرکت در انتخابات و برای رسیدن به این صندلی قدرت ثبت نام نمودند و در روز انتخابات نیز بیان داشتند که ایشان صد در صد، برای حضور در این کارزار انتخاباتی تائید خواهد شد .
اما ایشان با علم به رد صلاحیت خود با برادر ناتنی خود، یعنی سید ناصر نویسنده کتاب «پایی که جا ماند» هماهنگ شده و ایشان در تهران برای حضور در این رقابت موروثی، ثبت نام نموده تا بعد از اعلام رد صلاحیت خود با تغییر حوزه در انتخابات میاندوره ای گچساران برای صندلی سبز بهارستان بجنگد. ( دلیل استفاده از کلمه جنگ در این یادداشت این بوده که ایشان صندلی سبز بهارستان را صندلی قدرتبرای رسیدن به امیال دنیوی می داند پس برای رسیدن به این صندلی باید جنگید و تلفات این جنگ مهم نیست و مهم فقط رسیدن به صندلی قدرت بوده و نه مردم ) و در این حوزه برای حفظ قدرت حضور داشته باشند تا در این میدان جای خانواده حسینی خالی نباشد .

متهم اصلی موروثی شدن صندلی بهارستان، غلامرضا تاجگردون و سید قدرت حسینی می باشند ، چرا که هیچ وقت اجازه حضور چهره جدید دیگری را در این کارزار نداده اند .

امروز نیز نامه ای در فضای مجازی گچساران و باشت دست به دست میچرخد که حاکی از انتقال سید ناصر از حوزه انتخابیه« تهران، ری،شمیرانات، اسلامشهر و پردیس» به حوزه انتخابیه «گچساران و باشت» می‌باشد.
حال باید از فرماندار، اعضای محترم شورای نگهبان و همچنین شورای تامین شهرستان پرسید، از کجا باید اطمینان داشت که با حضور سید ناصر حسینی در گچساران، حوادث گذشته تکرار نخواهد شد . این حوزه انتخابی کی باید طمع آرامش را بچشد و چرا باید با این تغییر حوزه موافقت نمود . چند بار دیگر باید در این منطقه شاهد درگیری و حوادث ناگوار باشیم تا مسئولان به خودشان بیایند .

سید قدرت حسینی در یک دور حضور خود در مجلس شورای اسلامی عملا دستاوردی برای این حوزه نداشته و در حال حاضر چرا باید تاکید به حضور خانواده خود در این صندلی خدمت داشته باشد؟
در اینکه سید ناصر انسانی وارسته و انقلابی است شکی نیست و در اینکه نویسنده قابلی بوده و هست نیز بحثی نیست، آیا این سوابق میتواند تضمینی باشد بر خدمات ایشان در حوزه انتخابیه گچساران و باشت؟

البته همگان آگاه هستیم که متاسفانه این صندلی رانت های نامحدودی دارد که مردم عادی از آن سودی نخواهند برد و این رانتها در جهت رفع معضلات اساسی گچساران و باشت نبوده و صرفا عده‌ای خاص از آن بهره‌مند خواهند شد.

امید است که جناب آقای اتابک، فرماندار محترم شهرستان گچساران و شورای تامین شهرستان با مدیریت این موضوع، اجازه ندهند بار دیگر ناآرامی به این شهر و دیار برگردد و روح و روان مردم را در این آشفته بازار بیش از این درگیر نکنند.

خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار

مهرداد کرمی