بمناسبت ۱۲ آبان و برای شهید کرامت ایزدپناه معلمی که هم درس علم می داد و هم مشق عشق می آ موخت
یادگار او خون سرخ و اندیشه روشن است و سالها باید بگذرد تا مدعیان کت و شلوارپوش امروزی سخنی به این پرباری را دریابند: « انسان نیامده...
فصلی نو _ سعادت آقایی
مکتب عشق
یادبود شهادت شهید کرامت الله ایزدپناه
برای ایرانیان ماه های سال حکایات خاص خود را دارند.
خرداد پر از حادثه ، از نیمه اش که رحلت معمار کبیر انقلاب اسلامی و سالروز قیام خونین ایرانیان بوده ا ست و دوم خردادی که رنسانسی در انقلاب ایران بود ، هر چند که سرانجامش چندان خوش نبود.
اما آبانماه حکایت غریبی دارد ، ماه عشق و حماسه شهادت.
آبان ؛ که تسخیر جاسوسخانه آمریکا و شهادت بسیجی نوجوان، حسین فهمیده را در خود گنجانده است برای مردمان غیور کهگیلویه و بویراحمد آبانماه یادآور حماسه سازان بزرگی است که نامشان تا ابد بر تارک بلند تاریخ این مرز وبوم می درخشد.
سخن از شهادت بزرگمردی از جنس اخلاص و ایمان و رادمردی و جهاد است. آری صحبت از شهید والامقام ، کرامت ایزدپناه است.
معلم شهید کرامت الله ایزدپناه که هم درس علم می داد و هم مشق عشق می آ موخت و سراسر زندگی پربارش آکنده از مبارزه و جهاد در راه عدالت و آزادی ملت مسلمان و مستضعفین بی پناه بود.
برایش عدالت طلبی و خدمت به محرومین هدف و آرمانی بود که در راهش تا آخرین قطره خون ایستاد.
کرامت الله ، مرد میدان مبارزه و انقلاب بود . از اخراج و زندانی شدنش در هنگام تحصیل در راه مبارزات انقلابی پرشور ، تا انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی ، و نهایتا ً جبهه های جنگ حق علیه باطل. اما فصل درخشان زندگی شهید والامقام ایزدپناه، انقلاب درونی و شوریدن بر خویشتن خویش بود.
وی که در خانواده ای بزرگ دیده به جهان گشوده بود و با ساختار ایلی و سلسله مراتبی روزگار گذرانده بود ، در جوانی نفس خویش را به محکمه انسان ساز درونی سپرد و سرانجام راه و آرمان خویش را در جانبداری از حقوق ملتی محروم سیلی خورده از زمین و زمان و انسانیتی گم شده در تاریخ جست.
او می توانست به گوشه ای بخزد و رخت راحتی دنیوی بپوشد و راهش را چون بسیاری دیگر بی تفاوت به مردمان رنج دیده اش بپیماید.
او می توانست سعادت دنیایش را بر کمال عقبایش بفروشد، اما روح و سرشت پاک شهید، سر در آستان کبریایی پروردگار داشت. برای او فرش لاهوت از عرش ناسوت ارزشمندتر بود. برای او فضیلت نه در قومیت، بلکه در اندیشه و اخلاص و خادمی پابرهنه گان و مستضعفان بود.
او راه خدمت خلق و مبارزه برای حقوق مستضعفین را برگزید تا جور و ارتجاع زمان را به دادگاه عدالت بکشاند. این جهد و جهاد و این شخصیت بی بدیل، بی شک نمودی از یک اندیشه والاست . اندیشه ای که هنوز هم نو و بدیع است.
سخنان پرشور و تفکری ناب که حتی امروز هم دغدغه اصلی مردمان ایران زمین است؛ عدالت و گرفتن حق مظلوم و مبارزه با فساد.
فردی که مولا و رهبرش حسین(ع) و اندیشه اش عاشورایی بود مسند صدارت مجلس را وانهاد و خاکریزهای آبادان و امواج خروشان بهمنشیر را برگزید ، آن هم برای پاسداری از انقلاب اسلامی که هزاران همرزم جوانش برای بر پا داشتنش به مقتل سرخ رفتند، و برای سرزمینی که نسل در نسلش در آن روزگار گذرانده بودند.
حال کرامت الله در ایستگاه هفتم بهمنشیر فریاد هیهات من الذله سر میدهد تا یک وجب از خاک و قطره ای از آبهای سرزمین مادریش به دست خصم دوران و دژخیمان زمان نیفتد …
کمال و سعادت شهید ایزدپناه در بندگی خداوند و خدمت مردمان محرومش بود. فکرش الهی و بدیع بود. او فریاد زمانه خودش بود و پایه های بیدادگاه فرعونیان زمان را فرو ریخت.
او با گفتار و عملش و با فریاد غرایش بانگ انقلاب و آزادی را در سراسر استان طنین انداز نمود و زر و زور را به مبارزه طلبید و تزویر زمان را رسوا نمود تا منادی حاکمیت عقلانیت باشد.
یادگار او خون سرخ و اندیشه روشن است و سالها باید بگذرد تا مدعیان کت و شلوارپوش امروزی سخنی به این پرباری را دریابند: « انسان نیامده است که مفت خوارگی کند ، انسان باید طی شود».
جمله ای که فلسفه ای عمیق و بزرگ در پشت خود دارد. افسوس و هزاران افسوس که ما میراثداران صادقی نبوده ایم .
نسل ما امروز نیاز به رجعت دارد،
بازگشت به اندیشه های ناب شهید ایزدپناه.
طلوع مبارزی حق طلب در سال ۱۳۳۲ و زندگی سراسر عشق به همنوع و مبارزه با استبداد و بی عدالتی و غروبی حماسی و عاشورایی در ۱۲ آبان ۱۳۵۹ ، ایستگاه هفتم پل بهمنشیر ،
این است سرگذشت مردی که حسین وار زیست و در نینوای ایران خونش را تقدیم ملت و آرمانش نمود .
یادش گرامی و راهش پررهرو
سعادت آقایی
بدون نظر! اولین نفر باشید