به قلم مهرداد نادری/به کجا رسیده ایم!
به قلم ؛ مهرداد نادری از آنجایکه عَملکرد غیر مسولانه ، مسولان کشور در برخورد با مسائل ، مصائب و مشکلات مردم و فرار روبه جلو در پرداختن به اصل مسولیت پذیری و وظیفه شناسی و موضع گیری های یک سویه در...
به قلم ؛ مهرداد نادری
از آنجایکه عَملکرد غیر مسولانه ، مسولان کشور در برخورد با مسائل ، مصائب و مشکلات مردم و فرار روبه جلو در پرداختن به اصل مسولیت پذیری و وظیفه شناسی و موضع گیری های یک سویه در حل و رفع مشکلات عامه ی مردم تا سِناریوی های دولت با خالی کردن جیب و سُفره مردم از نوسانات نرخ ارز تا بازی سود سهام بورس ….. تا حرکت های لاک پشتی برای رفع تَحریم خود ساخته ی داخلی با احتکار و آشفتگی بازار و قیمت های حبابی تا چند صدای مجلس در تقابل با دولت و تضاد گفتمان در سیاست های خارجی تا بی کفایتی شخص رئیس جمهور در صلابت کلام و باج دادن ها به جریان های سیاسی تا کرونا و نبود سیستم واحد در جلوگیری از اپیدمی و نبود واکسن تا نبود صدایی برای احقاق حقوق مردم تا ناتوانی دولت در تامین ابتدایی ترین نیازهای بحق جامعه همچون روغن ، مرغ …..
این ها تنها بخشی از آسیب هایست که مسبب حفره ها ی بی اعتمادی جامعه نسبت به سیاستمداران شد تا روزی همچون امروز بدنه اجتماعی دگر نه مِیلی و نه رغبتی نسبت به انتخابات ها داشته باشند و در موضع گیری سه ماهه نسبت به احزاب عدم اِراده خود را نسبت به پذیرش جریان ها و احزاب سیاسی در این انتخابات داشته است .
اِنگار نه اِنگار دو انتخابات و دو تصمیم برای آینده ی ایران این مردم دارند و باید نسبت به آینده پای برای حمایت و هواداری شخصی بگذارند ، گویی رنگ بی میلی و بی توجهی روی چِهره ی انتخابات ۱۴۰۰ پاشیده اند و رنگ لعاب انتخابات آینده برای مردم زننده و نفرت انگیز شده است که نه اصلاح و نه اصول هم دگر توانی برای رنگ پراکنی براین چهره رنگ پریده و بی سیمای انتخابات ۱۴۰۰ ندارند .
هر چند که باید پذیرفت هر عملی ، عکس العملی را به همراه دارد ، و نسبت به این وضعیت مسولان روزی باید می دانستند که این مردم هستند که تصمیم میگیرند و اراده این مردم است که آینده را ترسیم می کند تا نه بِگم بِگم های محمود احمدی نژاد و نه تکرار می کنم های محمد خاتمی مُسکنی برای روح این مردم ناخوش نباشد .
قاب انتخابات ۱۴۰۰ را باید با چشم ی دگر دید و مردم را در وضع دِگر تصور کرد ، انتخاباتی که هشدارش ماه های قبل به گوش مسولان مربوطه رسیده بود ، که جامعه نسبت به ادوار پیشین پیشگام در انتخابات نیست و انتخابات را بعنوان یک تکلیف با رویکرد مسولان نمی پندارند و اکثریت بدنبال برخورد قانون با این تصمیم بگیران هستند که امروز جامعه را در درد فجیعی بنام اقتصاد تنها نهاده اند .
همه مانده اند که چه می شود و چه خواهد شد ، که زمینه ای برای حضور مردم فراهم شود و مردم به انتخاب و انتخابات ها روی خوشی نشان دهند و بپذیرند تکلیف ملی آشتی با انتخابات است ولی چنین اندیشیدن با نگاه به این موانع کاری سخت است که جامعه را همراه با این گسل ها در ۱۴۰۰ نبینیم .
اگر قرار است اندوخته فکری این مردم را در این چهار سال فراموش کنیم که چه زجرها و چه سختی ها و چه دشورای های را متحمل انتخاب های ماقبل خود داشته اند کاری نشد است که باز هم مردم را به دعوت از یک راه این چنینی پای صندوق های رای بیاوریم .
به کجا رسیده ایم که این چنین جامعه ی ما نسبت به انتخابات ها زننده ، بدگمان و بدبین شده اند که به انتخابات ستیزی روی آورده اند و هیچ دِل خوشی نسبت به انتخابات نشان نمی دهند ، تا انتخابات ۱۴۰۰ به یک چالش بزرگ برای مسولان تبدیل شود و هیچ راهبردی برای توجه مردم به انتخابات نداشته باشند .
بدون نظر! اولین نفر باشید