تاج تاجگردون بر سر فرزندان ناخلف اصلاحات/انجمن اسلامی دانشگاه آزاد یاسوج، مایه شرم اصلاحات

فصلی نو

جوابیه انجمن اسلامی در طرفداری از یکی از ضعیف ترین مدیران دانشگاه آزاد استان، که زمان زیادی به عمر مدیریت وی نمانده است، نشان از ضعف و عدم استقلال شخصیت حقیقی دبیر انجمن اسلامی و اعضای آن دارد. انجمنی که در سالهای نه چندان دور پیش، ریاست دانشگاه اسبق را وادار به عذرخواهی در مقابل خواست دانشجویان و اصلاح طلبان می کرد. این بیانیه فارغ از تعصب بیجا نسبت به محمودی، اما ضعف دبیر انجمن را نشانه گرفته است و اگر دبیر انجمن اسلامی در رد این بیانیه شرم آور مطلبی منتشر نکند، شکی نیست که نام یکی از بدنام ترین دبیران و انجمن های دانشگاه آزاد را از خود بر جای خواهد گذاشت.
حتی در یک نظرسنجی بسیار عادی از کارکنان دانشگاه آزاد یاسوج می توان فهمید که به جز چند نفر بادمجان دور قاب چین معلوم الحال که دانشگاه را فدای منافع قومی کرده اند ، کسی از مدیریت محمودی رضایت ندارد و انجمن اسلامی که باید چراغ راهنمای جامعه دانشگاهی باشد حتی قدرت تشخیص عدم رضایت از مدیریت و ضعف های آشکار محمودی را ندارد.
آقای محمودی که دکترای هندی اش بسان فیلم های خیالی و پرطمطراق هندی فقط دهن پرکن است، با مدیریت پر حدیث بر دانشگاه آزاد گچساران، پرونده ای نامتعارف از خود بر جای گذاشت. هیچکس فکر نمی کرد که محمودی با این پرونده ناخوب در گچساران، ردای مدیریت دانشگاه آزاد یاسوج را بر تن بپوشد اما رایزنی دکتر تاجگردون با دکتر میرزاده باعث انتصاب وی بر دانشگاه آزاد مرکز استان شد.
آقای تاجگردون و تاجی که همیشه در گردش به چپ و راست است، دوباره از پای ننشست و در جلسه ای که چندی پیش با فرهاد رهبر، نیروی پایداری ها و احمدی نژاد داشت، بر ماندن این مهره ضعیف اصرار کرده است، اما گویا فرهاد رهبر چیره دست تر از آن است که فریب ” دوزیست های اصلاحات ” را بخورد و محمودی را ابقا کند.
انصاف حکم می کند دکتر تاجگردون باید پاسخ دهد بر کدام مسلک است و بر اساس کدام اصول اصلاحاتی که مدعی آن است، با فرهاد رهبر، مهره احمدی نژاد و پایداری، دیدار کرده است. اگر تاجگردون به فکر حیثیت عمومی مرکز استان است، اگر به فکر اعتلای دانشگاه و دانشگاهی است، اگر دلسوز دانشجویان است، اگر اصلاح طلب است و … چرا تن به ابقای دوباره محمودی داده است؟

آیا پرونده پرداستان محمودی در دانشگاه گچساران و زادگاه تاجگردون و سوء مدیریت وی در یاسوج نمی تواند مصداق عینی برای خلع وی از مدیریت دانشگاه آزاد یاسوج باشد؟
ابهام اینجاست و البته برای عقلای استان روشن است که تاجگردون از دون پروری و ضعیف گماری در مرکز استان چه سودی می برد اما او باید بداند که گماردن امثال محمودی بر یک مرکز علمی-فرهنگی قبل از هر چیز، باعث تباهی خود تاجگردون است. آقای تاجگردون اگر اصلاح طلب است باید پاسخگوی این انتصاب مطلقا نامدیر خود باشد.
بعد از انتصاب فرهاد رهبر به ریاست دانشگاه آزاد کشور، محمودی به سبک دوزیست معروف استان و مراد خود، اقدام به جلساتی با نهادهای منتسب به اصولگرایان کرده است و دورویی را به حدی رسانده است که برای صندلی ناچیز مدیریت، در مذمت واژه خیالی ” فتنه ” صحبت می کند؟ درحالیکه همه می دانند که او تلاش می کند بر باد موافق فرهاد رهبر حرکت کند تا چند صباحی بیش تر بر صندلی بنشیند اما، اف بر این هرهری مذهبی، اف بر دوزیست بودن، اف بر  دبیر انجمن اسلامی دانشگاه آزاد یاسوج که مایه شرم است.

افکار عمومی و دانشگاهی استان از این به بعد تا خلع کامل تندیس ترس و بزدلی از ریاست دانشگاه آزاد مرکز استان از پای نخواهد نشست و هر مقامی در هر لباسی از استان که به طرفداری از آقای محمودی کاری بکند او را محکوم می کنند.