جناب آقای دهبانی پور از وزن سیاست در حوزه ی فرهنگ کمی بکاهید
مطلبی را که در زیر می خوانید از سری یادداشت های ارسالی خوانندگان این سایت خبری است و انتشار مطلب مذکور بمعنای تایید یا رد آن...
فصلی نو – مسعود هوشمند
انفعال جناب آقای دهبانی پور در آن روز ، در مباحثه ای در جمع چند نفره در بیرون از سالن امام علی دانشگاه یاسوج با عبدخدایی آخرین بازمانده ی فداییان اسلام و خواهر زاده ی علم الهدی که سراسر علیه مصدق حرف میزد و تحلیل میکرد و دهبانی به نشانه ی تایید سر تکان میداد برای من دانشجو در آن روزهای سرد و بی روح دانشگاه یاسوج عجیب بود .
این تعجب بیشتر از آن جهت بود که دهبانی پور نماینده ای از روزهای گرم و پر از جنبش دانشگاه یاسوج بود .
یدک کشیدن معاونت دانشگاه یاسوج در دوران اصلاحات توانست سکوت هشت ساله ی او را به حاشیه ببرد و رزومه ای پر و پیمان شد تا از قبل ان دهبانی پور در دورانی دیگر بر کرسی مدیرت فرهنگی استان تکیه بزند .
روند خاص دهبانی پور در روزهای اول کاری این خط را می داد که من آن معاون دانشگاه در آن روزهای پرحادثه نیستم .
تاکید بر فرهنگ شهادت و نوشتن روایات و خاطرات جنگ در سایت های محلی و نهایتا کار ارزشمند یادمان شهدا خندق ، همه تلاش هایی بود که بیشتر از آنکه کار فرهنگی را متبادر کند ، پیامی سیاسی داشت . پیامی برای به دست آوردن مشروعیت در روزهای پر از اتهام . یادمان و روایاتی که فقط همان سال اول بود و سال های بعد تکرار نشد .
سیاسی عمل کردن دهبانی پور تا آنجا پیش میرود که بی تمایل نیست شورای فرهنگی استان سیاسی بسته شود تا جایی که رسانه ها ی استان به مزاح نوشتند ” جلسه ی هدایت خواه با رضا توفیق “.
دهبانی پور در ادامه ی عملکرد خود نشان داده است خیلی هم از جنس فرهنگ نیست و چندان دغدغه ی کار فرهنگی ندارد .
چند مدت پیش بود که همایشی قومیتی با همکاری اداره ی ارشاد در دیشموک برگزار شد . همایشی که هیچ خبر فرهنگی از آن بیرون نیامد و بیشتر اخبار سیاسی آن تیتر رسانه ها شد .
هیچ کس نمی تواند منکر کارکرد قوم و قومیت در رخداد های استان شود ولی ایل گرایی و قوم گرایی از مسائلی هستند که باید با حساسیت بالایی با آن رفتار شود و برگزاری چنین همایش هایی بدعتی است که میتواند وضعیت فرهنگی استان را متلاطم تر کند .
کسی نمی تواند از جناب دهبانی پور بخواهد کار سیاسی نکند و یا مانع تحقق آرزوهای سیاسی او شود ولی هیچ کس هم برای ایشان این حق را قایل نیست که برای بدست آوردن مشروعیت و مقبولیت سیاسی تماما از فرهنگ استان هزینه کند و عملا کار فرهنگی استان را به تعطیلی بکشاند .
واقعیت آن است حداقل اداره ی فرهنگ و ارشاد در وظایف خود در حوزه ی فرهنگ کارنامه ی قابل دفاعی ندارد . شعر لری از روزهای پرشور خود فاصله گرفته است . در حوزه ی موسیقی لری هیچ اثر ارزشمندی خلق نشده است و اگر چیزی به وجود آمده ذوق و قریحه ی فردی گمنام نهایتا در کلیپی مجازی است که اداره ی فرهنگ هم در جهت شناسایی چنین افرادی موفق عمل نکرده است .از تاتر خبر خوشحال کننده ای نیست و خبرنگاری و سایت های استان از کار حرفه ای بهره ای نبرده اند و به بخشی از معضل استان تبدیل شده اند .
کاش جناب آقای دهبانی پور با درک شرایط خاص فرهنگی استان به رفتاری روی می آورد که در جهت کاهش قوم گرایی گام بر میداشت و مسیر توسعه ی استان را تسهیل تر میکرد .
یک نکته هم برای ایشان باید یادآوری شدکه نماینده ی دولتی است که دست بسته در شرایطی شبیه معجزه بر سرکار آمد و شایسته نیست نماینده ی چنین دولتی اینچنین عرصه ی کار تخصصی فرهنگ را در پای سیاست ذبح کند.
بدون نظر! اولین نفر باشید