۵ نکته در نهمین روز جنگ : از اتحاد ملی ایرانیان تا خیانت نوادگان “لی بانی و حاج ابراهیم کلانتر و میرزا آقاخان نوری”
به گزارش فصل جنوب ،جعفر محمدی نوشت: – جنگ ایران و اسرائیل، همچنان ادامه دارد و صفحات تاریخ، با شتاب بیشتری در حال نگارش است؛ هر چه امروز انجام دهیم، فردا به عنوان تاریخ له یا علیه ما ثبت خواهد شد. در این باره، ۵ نکته زیر قابل تأمل است:
۱ – امروز روز نهم جنگ است و برای ملتی که تجربه جنگ هشت ساله هنوز در خاطره اش زنده است، این تازه آغاز راه است ولی برای ملتی جعلی که به زور و نیرنگ قدرت های استعماری خود را در منطقه ما جا داده و نام اسرائیل را برای خودش برگزیده و خود را “قوم برگزیده” می پندارد، کابوسی واقعی است.
این بدان معنا نیست که انتظار جنگ طولانی مدت می رود، بلکه صرفا برای یادآوری این واقعیت است که اگر اسرائیلی ها در تاریخ بی مقدار خود، چند جنگ کوچک مانند جنگ شش روزه و سی و سه روزه و سنگ پرانی و شلیک راکت های دست ساز فلسطینی ها و … دیده اند ایران در تاریخ هزاران ساله اش، با رومیان جنگیده، حمله و غارت سراسری مغول ها را پشت سر گذاشتند .
اشغال و قحطی عمومی جنگ جهانی را دیده، با عراقی که همه دنیا از غرب تا شرق پشتیبان تسلیحاتی، اطلاعاتی و مالی اش بوده نبرد کرده و از خاکش بیرون رانده و این، تنها اشارتی است به این که جنگ در سرزمینی که بیگانگان بدان چشم طمع دارند، پیشینه ای صدها برابر کل تاریخ کشور جعلی اسرائیل دارد.
ایرانی ها، چون نسل اندر انسل و در طول هزاره ها، تلخی جنگ را چشیده اند، در زمره صلح طلب ترین ملت های دنیا هستند ولی در عین حال، می دانند که چگونه بجنگند و حتی در دل شکست ها نیز پیروزی بپرورانند همان طور که مغول های اشغالگر را در فرهنگ خود استحاله کردند و ایران را ققنوس وار، از میان خاکستر برپا داشتند.
۲ – ایرانی هایی که امروز در جغرافیای ایران یا سایر نقاط جهان زندگی می کنند، دیدگاه های مختلفی درباره نظام حاکم بر ایران دارند: از حامیان پر و پا قرص و بی تفاوت ها و منتقدان گرفته تا مخالفان دو آتشه و براندازها.
بسیاری از برنامه های اسرائیل در این جنگ، همان طور که می خواستند پیش رفته است، از جمله ترور شخصیت های نظامی و دانشمندان هسته ای و هدف قرار دادن اهداف نظامی و البته مناطق مسکونی ؛ اما در اصلی ترین بخش نقشه، تیرشان به سنگ خورد.
مردم ایران، برغم تمام اختلاف نظرها و نارضایتی ها، آنقدر درک و شعور و قدرت تحلیل دارند که حساب “نظام سیاسی” را از “میهن” جدا بدانند و در عین حفظ نقدها، مخالفت ها و حتی دشمنی ها با حکومت، برای دفاع از “ایران” کنار هم قرار بگیرند.
ایرانی ها امروز خوب می دانند که هدف غایی آمریکا و اسرائیل، نه از بین بردن تهدید هسته ای ایران است و نه مهار توان موشکی آن ؛ بلکه در طرحی که آنها برای منطقه دارند، هیچ کشوری نباید آنقدر بزرگ و دارای پتانسیل درونی باشد که بتواند در دراز مدت، حتی در قرن های آتی، چالشی برای اسرائیل باشد.
تحلیل درست و دقیق ایرانی ها این است که دشمنان در صدد تبدیل ایران کنونی به چند “ایرانک” هستند که هیچ کدام به تنهایی نتوانند روی پای خود بایستند و بدین ترتیب کشور تاریخی و باستانی ایران به پایان برسد و فقط در کتاب ها بنویسند که زمانی کشوری بود به نام ایران.
این دورنمایی است که برای ایران ترسیم کرده اند و دقیقاً به همین دلیل است که ایرانی ها، در برابر تجاوز اخیر، یکدل و متحد شده اند چرا که نمی خواهند ایران شان تجزیه، ملت شان تکه تکه و این ننگ در تاریخ به اسم نسل حاضر نوشته شود که نتوانستند ایرانی که نیاکان شان برای هزاران سال نگاه داشته اند، حفظ کنند.
اگر امروز نادر شاه بر سریر قدرت بود، یا شاه عباس یا ناصرالدین شاه یا رضا و محمدرضا پهلوی و چنین نقشه ای علیه ایران کشیده شده بود، باز هم مردم ایران به همین شکل متحد و همدل بودند چرا که حفظ اصل ایران، رسالتی تاریخی و مهم تر از حکومت ها و حاکمانی است که روزی می آیند و روزی می روند کما این که هزاران سال چنین بوده است.
۳ – ایران و ایرانی، در تمام تاریخش، بیش از آن که از مهاجمان خارجی آسیب دیده باشد، از خائنان داخلی خنجر خورده است.
از “لی بانی”، چوپانی که راه عبور از تنگه را به اسکندر مقدونی نشان داد تا بتواند سپاه آریوبرزن را غافلگیر کند و ایران را شکست دهد و “حاج ابراهیم کلانتر” که به لطفعلی خان خیانت کرد و میرزا آقاخان نوری که امیرکبیر را به کشتن داد تا مسعود کشمیری که فاجعه ساز ترور همزمان رئیس جمهور و نخست وزیر ایران بود و سران سازمان مجاهدین خلق و گروهک های تجزیه طلب و کسانی که این روزها از داخل کشور با پهپاد و ریزپرنده هاییی که به دستور اسرائیل ساخته اند، به اماکن مختلف حمله می کنند ، به دشمن اطلاعات می رسانند.
تصمیم سازی های غلط به درون سیستم پمپاژ می کنند یا در شبکه های اجتماعی، سرباز جنگ روانی اسرائیل شده اند، همه و همه خائنانی هستند که برغم آن که در دوره های مختلف تاریخی زیسته اند در “بی وطنی و بی شرفی” اشتراک دارند
گو این که خون لی بانی و حاج ابراهیم کلانتر و میرزا آقاخان نوری و خائنان دیگر، هنوز در رگ های برخی جریان دارد و چه کثافت خونی است که ریختن خون های ایرانیان را سبب می شود!
۴ – در این روزهای سرنوشت ساز ، همه و همه حتی زندانیان سیاسی و چهره های اپوزیسیون و سلبریتی ها و خوانندگان آن ور آبی مانند معین و شهرام شب پره، هر کدام با ادبیات خودشان، به جنگ تحمیلی کنونی، واکنش نشان داده اند و شگفت که بسیاری از چهره های به اصطلاح انقلابی که در روزگار صلح و آرامش، رگ گردن کلفت می کردند و هل من مبارز می طلبیدند و دم از جنگ و جهاد و شهادت می زدند، لام تا کام حرف نزده اند و در کنج عافیت خزیده اند.
جمهوری اسلامی باید بداند که برای ماندن ایران و حتی خود این نظام، نباید روی حرّافان تندرو حساب باز کند و تنها سرمایه ملی اش، تک تک همین مردمی هستند که اتفاقاً از دست همین تندروها عاصی اند و اکنون هم پای وطن شان ایستاده اند.
حذف بی تعارف تندروها و شناسایی حلقه های تو در توی نفوذ در میان آنها و بازگشت متواضعانه به سوی مردم و گردن نهادن به خواسته های اکثریت، حیاتی ترین کاری است که نظام باید در اولین روز پایان جنگ، آغاز کند. فتنه اصلی همین ها هستند که اگر به خیمه امام حسین علیه السلام هم بروند برای قیمه است و نه قیام و چنانچه سفره یزید چرب تر باشد، در آکندن شکم هایشان از حرام، ذره ای درنگ نمی کنند، کما این که اکنون نیز آثار این حراملقمهگی بر همگان ملموس است.
۵ – در میدان جنگ که دو لشکر رو به روی هم صف آراسته اند، کسی نمی تواند لحافش را وسط آنها پهن کند و بگوید من بی طرف هستم. امروز، صحنه دقیقاً همین گونه است. در جنگ اسرائیل و حامیانش با تمدن ایران – و نه فقط جمهوری اسلامی – یا باید حامی حفظ تمامیت ارضی و موجودیت ایران و تمدن تاریخی اش بود یا باید زیر بیرق اسرائیل رفت. احقمانه ترین تحلیل این است که اسرائیل ، جمهوری اسلامی را سرنگون می کند و حکومتی دیگر با رفراندوم و رأی عموم مردم جایگزین می شود!
کسانی که این گونه فکر می کنند، کلاً صورت مسأله را درست نفهمیده اند چرا که هدف اسرائیل و جنایتکار خون آشامی مانند نتایاهو، اهدای دموکراسی و زمینه سازی برای توسعه و قدرت ایران و ایرانیان نیست بلکه “نابودی اصل ایران” است.
ما ، امروز در یکی از نقاط عطف تاریخی هستیم که در کتاب ها نوشته خواهد شد. تک تک مان باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم که طرف ایران هستیم یا سمت پروژه نابودی و تجزیه ایران. فرزندان مان به زودی ما را قضاوت خواهند کرد، کما این که ما نیز پیشینیان خادم و خائن خود را داوری می کنیم.
بدون نظر! اولین نفر باشید