حکایت های خواندنی از خوشحالی شهردار یاسوج پس از رای نیاوردن استیضاح

فصلی نو- احسان تقوی در بشار نیوز نوشت:
تعجب نکنید،  حدستان درست است، تصویر آقای شهردار یاسوج است که انگشتان خود را به نشانه پیروزی بالا برده است، اما؛ نه پیروزی بر ویروس کرونا، نه پیروزی بر مشکلات و چاله و چوله های شهر، نه پیروزی در پرداخت به موقع حقوق پرسنل شهرداری و بالاخره نه پیروزی برای رفع اختلاف در میان اعضای شورای شهر و ایجاد اتحاد و وحدت برای ادامه کار، تنها نشانه این است که استیضاح او به حد نصاب نرسیده و همچنان بعنوان شهردار خواهد ماند تا ماراتن مقابله با گروه اکثریت اعضای شورای اسلامی شهر را فارغ از اینکه چه لطماتی به این شهر میرساند ادامه دهد، بطوریکه یکی از سایت های خبری استان که حمایت وی از شهردار نه بخاطر مدیریت قوی و توانمند ایشان بلکه بنا به ملاحظات و ارفاقاتی است که در حق وی شده که آن هم در صورت لزوم و به وقتش منعکس خواهد شد با توصیف پیروزمندانه از اتفاقات روز استیضاح می نویسد  … مقدم پیش از شروع رای گیری و مشخص شدن نتیجه استیضاح انگشتان خود را پیروزمندانه بالا برده و ساختمان شورا را ترک کرد، چرا که استیضاح برایش یک بازی برد- برد به تمام معنا بود و آن عکس یکی از ماندگارترین عکس های تمام دوران کاریش خواهد بود… واقعیت این است که اصلاً برای شهردار برد-برد مطرح نبود بلکه از قبل می دانست که استیضاح رای نخواهد آورد ، عزل رئیس حوزه ریاست شهرداری و واگذاری آن به یکی از اعضاء اقلیت چند روز قبل از استیضاح و چند اقدام دیگر اظهر من الشمس بود که استیضاح رای نخواهد آورد، اگر برای آقای شهردار استیضاح برد-برد بوده است چرا اینقدر به افراد خارج از شورا برای انصراف برخی از اعضاء منتقد متوسل شده است؟   چرا از هر ابزاری از جمله شانتاژ رسانه ای، کلیپ های بسیار مبتدی، حتی تغییر رئیس حوزه ریاست که از طایفه منتسب به خود وی است و قول به چند تغییر دیگر سعی در انصراف اعضای شورا داشته و توانست یکی از آنان را نیز متقاعد کند؟ پس انگشتان دست بعد از خروج از جلسه یعنی شادی از برای ماندن و رای نیاوردن استیضاح!! و بر خلاف آن سایت خبری استانی که بدلیل خاصی می بایست از انتشار مطالب تحریک آمیز خودداری ولی چندین مطلب تنش زا و تحریک آمیز در این مدت نوشته است که آخرین تحت [ پشت پرده استیضاح شهردار یاسوج ]را بدون محتوی منطقی منتشر حال آنکه هیچ پشت پرده ای برای استیضاح شهردار وجود نداشته است ،اینکه چهار عضو مخالف شهردار  در مهریان یا ساختمان شورا با منزل شخصی و… جلسه تشکیل داده باشند که پشت پرده نیست!!   در این چند روز اخبار، گزارشات، اظهار نظر اصحاب رسانه و یا افراد را در خصوص استیضاح آقای مقدم بعنوان شهردار یاسوج، همچنین سوالات و دغدغه های اعضای شورای شهر موافق استیضاح و مخالفین استیضاح و نیز دفاعیات  شهردار را هم دیدیم و خواندیم، بطوریکه؛    ۱- سوال و استیضاح حق مسلم قانونی اعضای شورای شهر بعنوان نمایندگان پارلمان شهری همانند نمایندگان مجلس شورای اسلامی است ، حتماً آقای مقدم فراموش نکرده است که یکی از این چهار نفرموافق استیضاح عضو اصلی و طراح شهردار شدن ایشون بوده است و دو نفر دیگر از چهار نفر به وی رای مثبت داده بودند  و تنها یک نفر از چهار نفر از همان ابتدا مخالف  شهردار شدن ایشان با دلایل منطقی و اصولی بوده است، پس حرجی و ایرادی بر کسانیکه موافق شهردار شدن آقای مقدم بوده اند و حالا مخالف ادامه کار ایشان هستند نیست، آن طور که سوال کنندگان  توضیح دادن در این مدت جناب شهردار خلاف برنامه ارائه شده به شورا برای اخذ رای عمل کرده است و اگر سوال و استیضاح نکنند خیانت به شهروندان شده است، همچنانکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی  به وزیری رای اعتماد برای تصدی وزارت می دهند و ممکن است بعداً او را بدلیل ضعف و … استیضاح و عزل کنند، یا مردم به شخصی بعنوان رئیس جمهور رای داده و اکنون از عملکرد وی ناراضی هستند، آقای مقدم خود بهتر از همه می داند که چطوری و بر چه اساسی و چه ساز و کاری و چگونه شهردار یاسوج شد که اصلاً فکرش هم  را نمی کرد.    ۲- بر همین اساس صحیح و منطقی نیست که در موقع طرح سوال  یا استیضاح علیه عضو یا اعضایی از شورای شهر که حق قانونی آنان است جو سازی رسانه ای، قومی و قبیله ای و منطقه ای صورت گیرد، همه می دانند که آقای مقدم در طول سنوات کاری و عمر گذشته اش یا موضع گیری صریح، مشخص و شفاف فکری، طایفه ای  و منطقه ای نداشته است و یا متناقض، متزلزل و چند پهلو بوده است، در همین انتخابات گذشته کسی چه می داند به کدام سمت و سو بوده است؟ اگر مقدم تعصب منطقه ای، قومی و قبیله ای می داشت  از فرد کاندیدی که هم ولایتی و از بستگانش بوده است حمایت میکرد، و چرا در انتخابات مجلس یازدهم موضع شفاف و روشن نداشته است؟  در همین مدت استیضاح چقدر کد و احسنتم احسنتم در مخالفت با ایشان  به اعضای شورای شهر می رسید، چرا؟!   ۳- بازنده این ماراتن و رای گیری ۳/۲/۹۹ شورای شهر یاسوج و رای نیاوردن استیضاح، شخص آقای مقدم و یکی از اعضای شاخص گروه اقلیت است ( چون از اون دو عضو دیگر انتظاری نبوده و نیست و عامل این آشفته بازار در شهرداری طبق اظهارات آقای حاج دهراب پور و دیگر اعضاء  موافق استیضاح همین دو نفر می باشند که خود نیاز به مقاله دیگری دارد) ، زیرا با این همه مشکلات انباشته شده از جمله بدهکاری مالی به پیمانکاران، عدم پرداخت حقوق پرسنل برای چندین ماه، ساخت و ساز های بی رویه ، موقت و بدون حساب و کتاب که کنترل از دست شهرداری خارج شده است، توقف یا عدم شروع هیچ پروژه  کاری در سطح شهر، یاس و ناامیدی پرسنل مخصوصاً مهندسین شهرداری که روز کاری را بدون انجام کاری به پایان رسانند، خستگی و ملالت از مدیریت آقای مقدم، نارضایتی عمومی شهروندان از مدیریت شهری و چندین و چند مشکل بزرگ دیگر که زمام امور را از دست وی خارج کرده است ، با مخالفت چهار عضو از هفت عضو و آنهم هیئت رئیسه شورای شهر مواجه شده است و این یعنی بازنده بودن!! مقدم با وجود اینکه تا یک ماه قبل همیشه چهار عضو از هفت عضو را حامی و همراه خود داشته است اینگونه شهرداری به گفته اعضاء شورای شهر قهقرا رفته است تا برسد به این وضعیت که خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل را.  حتماً خواهید گفت که مسولیت، آنهم شهرداری یاسوج با این همه بدهکاری، اختلاف، رکود کاری، عدم اعتبار و نبود برنامه محقق و مدون، معوق بودن پرداخت حقوق کارگران و پرسنل و… چه مزایایی دارد که شهردار اینگونه پیروزمندانه ابراز خوشحالی می کنند از رای نیاوردن استیضاح؟ و این سوال است که ذهن خیلی ها رابخود مشغول کرده است .   ۴- تلاش برای ماندن و این تحریکات غیر منطقی  و توسل به دیگران برای ادامه مسولیت با چنین شرایطی انسان را دچار شک و تردید می کند که چه خبر است؟!در کشورهایی که به تعبیر مفسران سیاسی سالها در روش حکومت داری پیشتازند رفتار به گونه دیگری است!  در همین کشور انگلستان دو نخست وزیر ( دیوید کامرون و ترازمی ) که موافق ماندن کشورشان در اتحادیه اروپا بودند ولی در نظر سنجی مردم  مخالف نظر آنان   رای بر خروج از اتحادیه دادند فوراً استعفا کردند، در کشور دیگری یکی از وزرا مرتکب جرمی شد بلافاصله نخست وزیر آن کشور استعفا داد، در چندین مورد دیگر وزیر یا نخست وزیر چندین کشور وقتی مواجه با ناهنجاری در زیر مجموعه خود شدند و یا احساس کردند نمی توانند به وعده های خود عمل کنند استعفا و یا ترک پست کردند، جالبتر اینکه آنان در پاسخ به این استعفا اظهار می کنند که مسولیت را برای خدمت می خواهند نه برای پیشبرد منافع شخصی، قومی، حزبی، جریانی و گروهی و یا گردن کشی، لذا وقتی می بینند در روند امور، مسئله ای پیش آمده که منشا اختلاف سده و امر خدمتگذاری را با مشکل مواجه میکند دلیلی برای ماندن و ادامه نمی بینند،  بعبارت دیگر نه رانتی در گرفتن مسولیت وجود دارد و نه اصراری برای ماندن، ولی در سرزمین اسلامی ما وضعیت تاسف انگیز است، با قول،وعده، قسم، تعهد و دهها رایزنی مسولیت را میگیریم و برای ادامه آن حاضریم هر چیزی را ولو منافع مردم و مجموعه را زیر پا بگذاریم، هر چند باید بپذیریم که  قطعاً عواید و منافعی داشته و دارد که برای بدست آوردن و نگهداریش چنین به آب و آتش می زنیم.   نتیجه؛  آقای شهردار خود بهتر می داند که انتخاب وی محصول یک ضرورت ، اجبار و ارائه برنامه غیر واقعی بود  نه امتیاز و توانمندی !!  گاهی فردی را بدلیل شرایط و توانای که دارد ازش خواهش می کنند که مسولیتی را بپذیرد و یک وقت خود شخص با رایزنی، تعهد، قول و قرار پستی را تصاحب می کند که آقای شهردار خود بهتر می داند کدام است، لذا ادامه مسولیت شهرداری با این شرایط خوشحالی ندارد، در شان و منزلت شهردار نبود که به نشانه رای نیاوردن استیضاح و ادامه شهردار بودن خود اینجوری ابراز خوشحالی و مسرت و اعلام پیروزی کند و یا آن مطلب مضحک را بیرون دهد، شهردار یاسوج بعنوان شهر مرکز استان، پایتخت طبیعت و مهد دلاوران و تاریخ سازان باید سنگین، با وقار و متین باشد، باید پرسید که ما کجای تاریخ، تمدن، توسعه و رشد فرهنگی قرار داریم؟با این ادا و اطوارها؟! در پایان به یاد این دو بیت از مثنوی مولانا افتادم که شرح حال خیلی از کسانی است که بدون در نظر گرفتن رسته، تخصص و توان خود مسولیت می گیرند و باید گفت هر کسی را بهر کاری ساخته اند  ؛ گرد نادر گشتن از نادانی است                            هر کسی را کی ره سلطانی است        حد خود را بشناس و بر بالا مپر                                تا نیفتی در نشیب شور و شر