دلنوشته ای از زینب زارع بمناسبت روز جهانی ماما

فصلی نو- زینب زارع

امروز پنجم می (پانزدهم اردیبهشت) و روز جهانی ماما است،
ماما اولین مادر است، نوزاد قبل از اینکه مادر‌ را ببیند ماما را می بیند
می طلبد که به مناسبت این روز خاطره ای تعریف کنم از بهترین همکلاسی و بهترین مامایی که در دوران دانشجویی ام شناختم،
یک روز بیماری داشتیم که بارداری اولش بود، گویا شوهرش از این مردهایی بود که ازدواج نمی کنند تا با زن زندگی کنند که در حقیقت زن می گیرند تا بچه دار شوند، این مادر دیر متوجه افت حرکت جنین توی رحمش شده بود، زمانی که به زایشگاه آمد ضربان قلب بچه رفته بود ،

از نظر علمی و دلایل شناخته شده هر سقط دلیلی دارد اما وقتی همه دلایل چک شود و برای سقط دلیلی یافت نشود که قابل شناسایی باشد پزشک علت سقط را با واژه ناشناخته معرفی می کند ،
آن مورد جز موارد ناشناخته بود،
سمیرا همان همکلاسی بود که همیشه عاشقش بودم، از نظر سنی از من کوچکتر بود اما من همیشه شبیه یک الگو به او نگاه می کردم،

با اینکه پزشک اعلام کرد که سقط قطعی است سمیرا که گریه های آن مادر را می دید و رفتارهای توهین آمیز شوهرش را که دم در زایشگاه سروصدا میکرد و بجای اینکه به همسرش آرامش بدهد او را با صدای بلند جلوی همه سرزنش و تحقیر می کرد و با اینکه می دید همسرش چه زجه هایی می زند ولی باز در حق او جفا می نمود و با متهم کردنش به ناتوانی در فرزندآوری روانش را بیش از پیش آزار می داد،

و در حقیقت رنج آن زن را دوصدچندان می کرد،

سمیرا که این چیزها را میدید بیشتر دلش می سوخت و می رفت مانیتورینگ را دوباره راه اندازی میکرد و سونیکیت را دوباره روشن میکرد و دنبال صدای قلب بچه می گشت، در حقیقت دنبال زره ای امید …

پرسنل که صدای دستگاه را می شنیدند از ایستگاه پرستاری بلند صدا میکردند که چه کسی دستگاه را روشن کرده است ؟خاموش کنید ،

اما سمیرا صدای دستگاه را کم میکرد که از بیرون اتاق شنیده نشود و همچنان می گشت تا راهی برای رهایی آن زن از شر زبان تند و سرزنش آمیز شوهرش و مضافآ غمی که به دنبال سقط بچه بر او عارض شده بود پیدا کند.
می دانید ؟ این انسانی ترین کنکاشی بود که در طول تحصیل در رشته مامایی و کارآموزی و کارورزی از یک ماما دیدم،

لابلای تلاش سمیرا برای پیدا کردن صدای قلب جنین ،ناگهان صدای ضعیفی شنیده شد سمیرا با خوشحالی پرسنل را صدا کرد و پزشک دوباره آمد و معاینه کرد و گفت این ضربان جفت است نه قلب جنین،
و دیدم که سمیرا چطور با ناامیدی دستگاه را خاموش کرد و از اتاق خارج شد تا دیگر به آن مادر امید واهی نرسد و در تمام این مدت من شاهد عملکرد سمیرا و دل بزرگش بودم،
آن روز فکر میکردم که اگر یک لحظه در جایگاه خدا می نشستم حتمآ به خاطر سمیرا و دل بزرگش و آنهمه تلاش هم که شده بود آن زن و فرزند توی شکمش را نجات می دادم.
اما تقدیر چیز دیگری را رقم زده بود…

روز جهانی ماما را به همه همکارانم ، همه ماماهای زحمتکش و خصوصا به سمیرا حیدری ، دوست باارزشم ، مامای بینظیر و دلسوز زایشگاه گچساران تبریک و تهنیت عرض میکنم.

زینب زارع
کارشناس عالی مامایی
اردیبهشت ۱۴۰۰

لینک کوتاه خبر:

https://faslejonoob.ir/?p=14000

ارسال دیدگاه


نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد

تصویر روز: