فصلی نو-امیر بویراحمدی فصلی نو-مطلبی را که در زیر می خوانید از سری مطالب ارسالی مخاطبین فصلی نو است که انتشار مطلب ارسالی دلیلی بر رد یا تایید آن نمی باشد. داغ و درد روزهای خوشی دیروز و اجبار به فراموشی امروز بنایی بود تا تاجگردون چند صباحی از محافل عمومی فرار بکند و خود […]

فصلی نو-امیر بویراحمدی

فصلی نو-مطلبی را که در زیر می خوانید از سری مطالب ارسالی مخاطبین فصلی نو است که انتشار مطلب ارسالی دلیلی بر رد یا تایید آن نمی باشد.

داغ و درد روزهای خوشی دیروز و اجبار به فراموشی امروز بنایی بود تا تاجگردون چند صباحی از محافل عمومی فرار بکند و خود را در گوشه ای از بهارستان از نظرها پنهان بکند.
نماینده باشت یا همان رئیس کمیسیون گمان نمیکرد که کارش بجایی برسد که دستان رسانه ایش بدنبال راه انداختن هر موجی باشند تا کمی حافظه کوتاه تاریخی ملت، زودتر فراموش بکند آن زمین خوردن مردان پوشالی را!
ب-ع که بسیار ارادت به هم ولایتیش دارد دست به انتشار مطالبی میزند که تنها در آن تفرقه موج میزند! گویا قصد انتقام کرده و برای رسیدن به آن قصد؛ شروع به طواف حول حاج محمد رحیم دهرابپور یا همان پیر سیاست ویا قدیمی ترین سیاستمدار استان می رود تا با بازی با واژه ها به گمان خود بدنبال ترغیب حاج محمدرحیم برای آمدن به کارزاری بنام شورا شهر باشد همان کارزاری که امروز، فتحش <<آرزوی>> خیلی از جوانان است اما برای حاج محمد رحیم <<خاطره ای>> بجا مانده از دیروز است.
ب-ع نمیداند که حاج دهرابپور کسی بود که استانداران وقت دولت احمدی نژاد روی انگشتان او میچرخیدند و یا بقولی آنگاه که احمدی نژاد رنگ ستاری را ندیده بود، مهمان سفره حاج محمد رحیم بود.
این تنها یک اقدام از بازوهای رسانه ای نماینده باشت بود در دومین اقدام عجولانه خود با بوجود آوردن فضای استخدام های غیر قانونی باز بدنبال همان هدف فراموشی زمین خوردن مرادشان هستند تا شاید در چند صباح دیگر، تاج آرزو ها به پرواز در بیاید و به همان منجی استان تبدیل شود؛ اگرچه باد پائیزی پوشال ها را با خود برد!
استخدام های غیر قانونی دقیقا بعداز محکومیت عاملان تغییرنام استان صورت گرفت، چراکه تاکنون طبق قانون شرکت های خصوصی آزادند در استخدام و کسی نمیتواند برای آنها تعیین تکلیف بکند.
شاید این بازوهای رسانه ای تاج، بدنبال برهم زدن آرامش باشند و یا شاید گمان نمیکنند که در گچساران و باشت هم شرکتی های فراوانی وجود دارد که مستخدمانش از دولتی سر مدرک تحصیلی شان استخدام نشده اند بلکه تنها بخاطر ارتباطاتی است که با جناب عالیجناب وجود دارد.
البته در این میان برخی افراد نیز وجود داشت که در همچنان در بازی دیگران بازی میکنند و می بازند! اگر چه شخص حاضر شده در ایام حضورش در شهرداری انقدر نیرو به بدنه شهرداری وارد کرد که دیگر هیچ ارباب الرجوعی به شهرداری مراجعه نمیکرد چراکه همه آنان دیگر نیروی شهرداری شده بودند! اکنون او از تجربه استخدامی خود در دوران حضور در شهرداری میگوید.
متاسفانه این جوان نوشکفته عرصه سیاست نمیداند که بازوان رسانه ای نماینده غایب از نظرها، بدنبال چیز دیگری که همان بازگردان آب از جوب رفته هستند نه اینکه قلب شان برای جوان یاسوجی بیکار می تپد، شاید باید حالی از سازمان جهادکشاورزی پرسید؟ شاید باید سلامی به سازمان برنامه و بودجه کرد! شاید باید گاهی اداره کار را دید! شاید باید آموزش و پرورش استان را جارویی زد!
شاید باید استخدام های دلواپسان را نیز بازخوانی کرد تا حواس شان باشد از آن کارنامه سیاه کارناوال دولت بی مهری و بی عدالتی! هنوز هستند جوانان علیه السلامی که بخاطر گفتن الله اکبر بلندتر در فلان اداره از شرکتی به قراردادی تبدیل وضع شدند تا مبادا پایه های حزب شان سست شود و اینگونه با آبروی مسلمان بازی کردند حال بدنبال چه هستند؟ نکند شاید یک بیکار از جرگه دکل دزدان باقی مانده است؟
اینجا نیز بازوان رسانه ای تاج با دوستان دلواپسش باز یک صدا واویلا واویلا سر میدهند.
حرکت دیگری که این روزها از بازوان رسانه ای نماینده غایب از نظرها شروع کردند نوشتن وانتشار مصیبت نامه هایی دروغین در سایت های تحت سیطره آنان است چیزی شبیه به ماجرای تغییر واژه ها!!!!
بازوان تقلیل یافته عالیجناب هفت رنگ در کنار تلاش برای بازگرداندن شاه دل خویش به صفحه شطرنج استان، تلاش بیشتری برای حفظ معاون هم ولایتی استاندار میکنند و از او خبرهایی نقل میکنند که انگار شق القمر کرده است! چرا که آن معاون هم ولایتی استاندار، معاون استاندار است و سکانش هدایتش در گچساران است! بعبارتی دیگر معاون هم ولایتی استاندار تنها از گچساران فرمان میبرد حتی نه از تهران و برای آقای استاندار فقط جاگذاری حروف نام و نام خانوادگی در سمت یک معاون را دارد.
در قطب همچنان یخ ها آب میشوند و در ونیز سطح آب بالا می آید! در کره شمالی آزمایش اتمی میشود و در کره جنوبی رئیس جمهوری برکنار میشود! در روسیه پوتین کفش های کتانی می پوشد و در امریکا ترامپ به تمجید کتانی ها لب به زبان میگشاید! اما در ایران وبعبارتی در استان وبه عبارتی دیگر در یاسوج چند نفر دائما بدنبال راه اندازی تفرقه هستند آنهم بدلیل دوستت دارم شب کریسمس آقای نماینده خواستار تغییر نام!
این است سرنوشتی که اکنون بازیچه دست چند جوان شرکتی شاغل در حوزه آقای تاج شده است.