نماینده ی فعلی خود را در میان نقدهای جدی ای می بیند که انفعال و گوشه گیری اش باعث شده کاملا بر کارنامه اش وارد باشد.

فصلی نو-محمد رضا حبیبی

بنام نگارنده ی نام ها
بویراحمد ودنا این روزها در تب انتخابات می سوزد
همه چیز انتخاباتی است
تا آنجا که جشن های کوچک تولد خانوادگی هم انتخاباتی شده اند.
رقابت نزدیک است و داغ.
گمانه زنی ها از آنچه قبلا تصور می شد هم سخت تر شده و هم اینکه کاملا برعکس روزهای اول است .
شاید تصور اولیه از چند قطبی بودن انتخابات حکایت داشت اما هرچه نزدیک می شویم به یک دوقطبی هیجان انگیز نزدیک تر می شود .
اگر ابتدا به دو قسمت تقسیم کنیم بهرامی و منتظریان در یک سوی ماجرا هستند و روشنفکر و زارع در سویی دیگر .
شهردار سابق رویش هایش آنقدر بوده که این روزها امیدها در کمپین راه روشن فردا بالا بگیرد .
منتظریان هم با همه ی آنکه امنیتی اش می دانند تا آستانه ی یک پدیده ی نوظهور بالا آمده است .
در سویی دیگر اما روشنفکری قرار دارد که ابتدا خود را منادی ندای وحدت خواند و از ائتلاف با ستار گریخت ولی وقتی در گرگ و میش دی ماه دریافت اوضاع آنگونه که می خواهد پیش نمی رود از ندای وحدت خودش را و کمپینش را به کشتی وحدت ارتقا داد تا زمینه ی کمک پدر معنوی هم تبارش موحد را فراهم آورد اما کشتی وحدتشانم هم به گل نشست .
حالا هم نه کاندیدای واحد اصولگرایان است و نه تفکرش مثقالی اصلاح طلبانه است.
هر تلنگری هم که به خودش و حرف هایش و کارنانه اش زده شود اول خودش و بعد هوادارانش از کوره در می روند .
نمونه اش همین دوروز قبل که خط بگم بگم احمدی نژادی را دنبال کرد.
از آن طرف زارعی که می بایست صدر تمام تحلیل ها باشد این روزها سر در گم و پریشان است .
نماینده ی فعلی خود را در میان نقدهای جدی ای می بیند که انفعال و گوشه گیری اش باعث شده کاملا بر کارنامه اش وارد باشد.

روزی شایعه ی رد صلاحیتش داغ بود و حالا هم می گویند قصد تا آخر ماندن ندارد .
حالا دو قطبی بهرامی _ منتظریان از دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا روبروی دو قطبی زارعی_روشنفکری قرار دارند که هم هیچکدام از دوجریان غالب همراهی شان نمی کنند و هم هر دو پشتشان به طوایفشان گرم است ‌.
روشن است که روزهای آخر انتخابات دستکم در بیشتر حوزه ها به همان دو قطبی سیاسی کشانده می شود اما عجالتا بگوئیم شهرآورد جذابی در انتظار است .
یا بهرامی ای که روزی بهارگاه را پایتخت طبیعت ایران کرده راهی بهارستان می شود یا نادر الماس دنا را به چنگ می آورد.
با کمی چاشنی شانس هم می توان گفت اگر همه چیز آنگونه که پیش می رود تغییر کند روشنفکر می تواند امیدوار باشد همه هم طایفه ای اش باشند یا آنکه زارع ثابت کند دربی باز است .