دکه ای که به میدان جهاد یاسوج تنه می زند؟!

نماینده دادستان در پرونده کیفرخواست محمدعلی نجفی چنین آورده بود که: ” عمل نجفی باعث شده نظم جهانی به هم ریزد… وکیل متهم در واکنش به این عبارت ادعا کرد که قتل خانوادگی نمی تواند نظم جهانی را بهم ریزد… نماینده دادستان پاسخ داد که نجفی کارگزار نظام بوده و آنگاه که رسانه های مختلف در توئیتر و … با پوشش فراگیر، جوسازی کرده و ضعف مدیریتی را القاء می نمایند تا نظام را ناکارامد نشان دهند این به مفهوم بهم خوردن نظم جهانی تلقی می شود”

با این مقدمه و در مقیاسی کوچکتر باید نوشت که رفتار هنجارشکنانه برخی اعضای شورای شهر موجب شده که نظم مرکز استان تحت الشعاع قرار گرفته و مشکلاتی در حوزه مدیریت شهری پدیدار گشته که نسبت مستقیم با کلان نظام دارد و نباید به این سهولت از کنار آن گذشت.

جانمایی عجیب کیوسک قهوه و اسپرسو در ورودی ضلع غربی یاسوج، میدانی جدا از میدان جهاد در طرح تفضیلی شهر ترسیم کرده است!
جانمایی این کیوسک به تنهایی حکایت از بی نظمی و امتیاز طلبی شورای تهی از توانایی در توسعه شهر است.
یاسوج زیر نعل معجون و نامتجانس شورای شهر از نفس افتاده است!
شورایی که با جلسات پر از خالی، چون سوهانی بر روح شهروندان شده است.
شورای شهر، سلطان پرور در دکه و رانت خواری گردیده است که هر گونه مقاومت در برابر سهم خواهی آنها به شاخ و شانه کشیدن و جنجال آفرینی برای انحراف افکار عمومی مبدل شده است.

در همان بدو امر تبلیغات شورا، عاقبت بخیری شهروندان در صفر تا صد هنجارشکنی آن پیمانکار بدسگالِ دوره گردِ تهران – یاسوج و آن یکی کاسبِ کارچاق کن شهر و دیگر همقطارانی که برای مستحبات شان در سیاست و اجتماع، نام و نان طلب کرده، عیان بود!

“پنهان های پیدا” در ترکیب نامتجانس و ساختارسازی جدید شورا موج می زند…!

اُفق نگاه گندم نمایانِ جوفروش در لفافه “تغییر”، “توسعه” ، “خدمات” و… با محتوای کلیپ های متنوع مجادله ای رسواگرانه و مصاحبه ها و مکتوبات متناقض این جماعت مدعی علیه همدیگر محرز است!

سخت به باور می نشیند که چنین ترکیب نامتجانسی با ادعای پوشالی احساس مسئولیت برای سامان دادن به شهر شکل گرفته باشد.

عیبجویی و عقده گشایی در شورا، بدل از قانون گرایی و خدمت شده است!
در نگاه برخی اعضاء، شهرداری چون طعمه ای است در قلاب شورا و هر متخلفی به فراخور میزان چانه زنی باید طعمه خود را برباید!

واقعیت مکشوف بر مردم آن است که شورای شهر عرصه رقابت در خدمتگزاری به شهروندان نیست بلکه دکانی برای جبران مافات ایام تبلیغات است که برخی محض خوشایند همسر محترمه و مکرمه! و جبران هزینه های آن چنانی، باید سهم بستگان سببی و نسبی را در واحد اجراییات و فضای سبز و پارک جنگلی سبز نمایند و یا با اعمال نفوذ در تایید پرونده های املاک تراشیده خلاف طرح تفضیلی شهر و الزام کمیسیون ها، وجوهی به ناحق برای نورچشمی ها دست و پا نماید!
یا معزولینی را ضامن شود که بدون حضور فیزیکی حقوق بگیرند و بار مالی بر شهرداری تحمیل کنند …!
تشکیل حلقه های مالی خاص و همبستگی در شاخ و شانه کشیدن که قصه پر غصه دیگری است!

عضو هشتم شورا در محیط برون از شورا، سالهاست جا خوش کرده و با پوستین وارونه و هزینه از نام آبروداران، کسب آبرو می کند!

سئوال اساسی این است که چرا شهردار با علم و یقین به این گروکشی شورا به افشای دلال بازی ها و باج گیری ها نمی پردازد؟!

چرا نقاب از چهره آنانی که وسائط نقلیه را ملک طلق خود پنداشته و کابین دخترکان برای تعلیم رانندگی پنداشته کنار نمی زند!
پیمانکار سیال بین تهران و یاسوج چگونه می اندیشند که در جلسات رسمی به مسئولان و کارگزاران متعهد و مکتبی و نیز مردم ناظر بر رفتارشان، افتراء و اهانت می کنند و با تشویش اذهان، چار نعل بر اسب خیال خود می تازد و با سرمستی بر میز خدمت با هم پیاله هایش قهقه بر قانون زده و خویش را مصون از هر گونه بازخواست و مواخذه می دانند!

محاکمه این قماش خود حق پندارها، تضییع کنندگان حق مردم و ضابطه گریزان در برابر میز قانون و عدالت سخت نیست بلکه همت هر یک از شهروندان را می طلبد که با فهرست بلند بالایی از تبعیض، تخلفات عدیده ضابطه گریزی و خویشاوند سالاری که اظهر من الشمس است و پوزه خود را تطهیر می نمایند، از حیث جنبه خصوصی ورود کرده و به این دوران نکبت بار رابطه گرایان پایان دهند.
یقیناً مسئولان ذیربط نیز از باب جنبه عمومی موضوع احقاق حق خواهند نمود زیرا که امنیت روحی و روانی مردم را با رفتارشان بهم ریخته اند و بی نظمی و بی اعتمادی را با رفتار هنجارشکنانه خود سبب شده اند…

فریاد لر