فصلی نو-نرگس دوست صورت های زنان ده زنان دشت زنان دهدشت صورت های گوناگونی ازاندوهند زنی با لب های شتری تنی گرمتر از صحرای آفریقا و چالی در گونه هایش/می آید به پارک میدان شهر درپارک میدان شهر اسب های زیادی شیهه می کشند درسینه ی مردانی که صندلی ها را با درخت ها اشتباه […]
فصلی نو-نرگس دوست
صورت های زنان ده
زنان دشت
زنان دهدشت
صورت های گوناگونی ازاندوهند
زنی با لب های شتری
تنی گرمتر از صحرای آفریقا
و چالی در گونه هایش/می آید
به پارک میدان شهر
درپارک میدان شهر
اسب های زیادی شیهه می کشند
درسینه ی مردانی
که صندلی ها را با درخت ها اشتباه می گیرند!
و با دود سیگارشان
درباره ی تنه ی درخت ها حرف می زنند
ازتنه ی هر درختی
می توان تن زنی را/بیرون بکشید
و ته مانده ی تابستان را
از صورت شان
این چهره های اندوهگین
به برگ های نازکی که زیر آفتاب مانده اند/
شباهت عجیبی دارند!
صورتت را از تنه ی درخت ها بردار
و به خیابان ها ببر
که آفتاب با تمام بی رحمی اش
نمی تواند از زیبایی گونه هایم کم کند
زنی
که از گونه اش
باران می آید!
نرگس دوست