به قلم رکسانا ضرغامپور بویراحمدی – جنگنامه کهگیلویه بهمثابه تداوم شاهنامه در فرهنگ ایلی ایران
فصلی نو- رکسانا ضرغامپور بویراحمدی – ولیخان بویراحمدی و پیوند دو حماسه: از شاهنامه فردوسی تا جنگنامه کهگیلویه”
در آستانهی سالروز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، خالق شاهنامهی جاودان، میتوان به جرأت گفت که این اثر سترگ نه تنها میراث ادبی ایران، بلکه ستون فقرات هویت ملی ماست. شاهنامه با گذشت بیش از هزار سال، همچنان محکمترین حلقهی اتصال اقوام مختلف ایرانی است و در این میان، ارتباط عمیق و نا گسستنی مردم کهگیلویه و بویراحمد با این اثر حماسی، نمونهای درخشان از این پیوند تاریخی محسوب میشود. در سرزمین کوهستانی کهگیلویه و بویراحمد، شاهنامه تنها یک کتاب شعر نیست، بلکه بخشی از هویت و تاریخ زندهی مردم این دیار است. لرهای این منطقه که خود را از اصیلترین اقوام ایرانی میدانند، باور دارند که بسیاری از رویدادهای شاهنامه در سرزمین آنها رخ داده است. این اعتقاد صرفاً به باوری عامیانه محدود نمیشود، بلکه در فرهنگ و زبان آنها ریشه دوانده است. آنان خود را فرزندان راستین کیانیان میدانند و این ارتباط را در نامگذاریها و القاب خود حفظ کردهاند.
کتاب «درآمدی بر تاریخ کوه گیلویه» به قلم پژوهشگر برجسته، جناب نصیرخان هادیپور، بر اساس نسخهی خطی ارزشمند «جنگنامه کهگیلویه»، یکی از معدود منابع مکتوب دربارهی تاریخ منطقهی کهگیلویه و بویراحمد در دوران قاجار است. این اثر در سالهای ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۳ قمری به دستور ولیخان ایلبیگی و به خط نستعلیق محمدابراهیم آخوند ملا نظرعلی تألیف شده است. این کتاب گرانسنگ نه تنها روایتی دقیق از نبردهای ایلی و خوانین لر را به تصویر کشیده، بلکه با ارائهی ترجمهی لری بخشهایی از شاهنامهی فردوسی، مانند داستان کیقباد و رستم، گواهی بر پیوند عمیق فرهنگ این منطقه با ادبیات حماسی ایران است. جناب آقای هادیپور با تحقیق بر روی نسخهی خطی نادر «جنگنامه محمدابراهیم آخوند ملا نظرعلی»، گام بزرگی در احیای تاریخ فراموششدهی کهگیلویه و بویراحمد برداشته است. کار ارزشمند ایشان نه تنها این سند تاریخی مهم را از انزوا خارج کرده، بلکه پیوند عمیق فرهنگ لری با شاهنامهی فردوسی را بهخوبی نمایان ساخته است. این پژوهش ثابت کرده که حتی در دورافتاده ترین مناطق ایران، شاهنامه نفوذ داشته و الهامبخش مردمان این سرزمین بوده است. تلاش او به ما یادآوری میکند که تاریخ هر منطقه تنها در سینهی پیران و روایتهای شفاهی محبوس نمانده، بلکه گاه در لابهلای نسخههای خطی و اسناد قدیمی نهفته است که نیازمند محققانی دلسوز و پیگیر، مانند آقای هادی پور، است تا آنها را کشف و معرفی کنند.
اقدام تاریخی ولیخان بویراحمدی در قرن سیزدهم هجری را باید نقطهعطفی در ثبت این پیوند فرهنگی دانست. او با فرمان تدوین «جنگنامه کهگیلویه» به سبک شاهنامه، نهتنها تاریخ شفاهی منطقه را برای آیندگان حفظ کرد، بلکه ثابت نمود که روح حماسی شاهنامه پس از قرنها همچنان در کالبد فرهنگ ایلیاتی میتپد. این اثر که با الهام از سبک فردوسی سروده شده، گنجینهای بینظیر از ادبیات حماسی محلی به شمار میرود. اهمیت کتاب حاضر در این است که برای نخستین بار پنجرهای به روی تاریخ مکتوب منطقهای گشوده که پیش از این در هالهای از ابهام قرار داشت. هرچند شصت سال پیش کتاب «کوه گیلویه و ایلات آن» نوشتهی محمد یاور منتشر شده بود، اما اثر حاضر با استناد به منابع دستاول، تحولی در مطالعات تاریخی این ناحیه محسوب میشود. کاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، در تقدیر از این اثر مینویسد: «این کتاب گنجینهای بینظیر برای شناخت تاریخ مکتوب منطقهای است که پیش از این از چنین اسنادی محروم بود.» احمد اقتداری، استاد برجستهی تاریخ خوزستان و کهگیلویه، نیز در پیشگفتار کتاب بر اهمیت این اثر تأکید کرده است.
در سنت تاریخنگاری ایران، از متون کهن تا آثار دورهی قاجار، همواره بخش قابلتوجهی به شرح حال خوانین محلی و مناسبات قدرت بین آنان اختصاص یافته است. این رویکرد تنها مختص کتاب «درآمدی بر تاریخ کوه گیلویه» نیست، بلکه در مهمترین متون تاریخی کشورمان نیز بهچشم میخورد. روضهالصفای ناصری، بهعنوان یکی از معتبرترین تواریخ عمومی دورهی قاجار، بهتفصیل به روابط خوانین محلی و جنگهای داخلی آنان پرداخته است. این اثر ارزشمند همچون آینهای ساختار قدرت در ایران عصر قاجار را با تمام پیچیدگیهایش بازمیتاباند. در این میان، مناطق غربی و جنوب غربی ایران، از جمله کهگیلویه و بویراحمد، بهدلیل ساختار ایلی و نظام قدرت محلی خاص خود، همواره مورد توجه تاریخنگاران بودهاند. کتاب «درآمدی بر تاریخ کوه گیلویه» در ادامهی همین سنت تاریخنگاری قرار میگیرد و از این منظر، حلقهای مهم در زنجیرهی مطالعات تاریخ محلی ایران به شمار میرود. تفاوت عمدهی این اثر با نمونههای پیشین در این است که برخلاف تواریخ رسمی که معمولاً از مرکز نوشته میشدند، این کتاب روایتی است از درون جامعهی محلی، با تمام ظرایف و ویژگیهای فرهنگی خاص خود. آنچه در تمام ادوار ثابت مانده، عشق ایرانیان به هویت و فرهنگشان است که در شاهنامه تجلی یافته. امروز که به این روابط مینگریم، باید قدردان همهی کسانی باشیم که در طول تاریخ، هرکدام به سهم خود، در حفظ این میراث گرانبها کوشیدهاند؛ از فردوسی که این اثر را آفرید تا ولیخان بویراحمدی که آن را الگوی کار خود قرار داد، و تا مردم عادی که نسلبهنسل این داستانها را نقل کردهاند. این پیوند عمیق بین شاهنامه و اقوام ایرانی، بهویژه لرهای غیور کهگیلویه و بویراحمد، نشان میدهد که فرهنگ ایران چگونه توانسته در لایههای مختلف جامعه ریشه بدواند و پایدار بماند.
این حقیقت درخشان است که نزدیک به دو سده پیش، ایلبیگی بویراحمد با درک ژرف از اهمیت میراث فرهنگی، فرمان نگارش جنگنامهای به سبک شاهنامه را صادر کرد. این اقدام نهتنها برای استان کهگیلویه و بویراحمد، بلکه برای تمام ایلات لرزبان و همهی اقوام و عشایر غیور ایران، مایهی مباهات و افتخار است
درود
کاش لینک دسترسی به منابع را در صورت وجود نسخ اینترنتی، هم میگذاشتند
چون همیشه ،در خصوص خوانین ، فقط جریان کشته شدن و برادر کشی برای تصاحب قدرت و جنگ با سایر برادران و دعوای های خوانین درون ایلی و حمله و غارت مشتی گوسفند و بز مطرح شده ، در حالیکه خوانین توانمند قبل از کریم خان هم وجود داشته اند که بعضا سیاستمداران بزرگ و مانند خداکرم خان ، شاعری چیده دست و…وجود داشته
وظیفه محققین و پژوهشگران و بازماندگان ایلخانان هم ایجاب مینماید که بدون از غرض و حسد ،نسبت به معرفی تاریخ به استناد مدارک نسبت به روشنگری اهتمام نمایند.
رفرنس ها کاملا مشخص است . ضمن اینکه سیاست و قدرت متاسفانه بی رحم است پ پر است از برادر کشی و فرزند کشی . کریم خان زند که این همه خوش نام است بدست خود فرزندان خود را کور کرد. در استان خسرو خان با توطئه دربار کشته شد . یا نادر شاه همینطور….
برای من سوال است که با توجه به قدمت این اثر آیا ثبت ملی شده است؟ اگر نشده باید ثبت شود که به افتخارات فرهنگی استان اضافه شود
با توجه به اینکه ولیخان از ایل بویراحمدی بوده و از اعقاب کی ملک دوم بوده چطور به اسم جنگنامه کهگیلویه ثبت شده است.
برای من جای پرسش بود که با توجه به صعبالعبوری و همچنین اینکه سواد آنچنانی در گذشته نبود شاهنامه چطور در این حد در استان نفوذ دارد مسلما با توجه به این کتاب شاهنامه خوانی توسط ایلبیگ وقت ولیخان رایج شده. روحش شاد که چنین فرهنگی را به امانت گذاشت
برای من جای پرسش بود که با توجه به صعبالعبوری و همچنین اینکه سواد آنچنانی در گذشته نبود شاهنامه چطور در این حد در استان نفوذ دارد مسلما با توجه به این کتاب شاهنامه خوانی توسط ایلبیگ وقت ولیخان رایج شده. روحش شاد که چنین فرهنگی را به امانت گذاشت
درود درود از نقد و قلم شیوا در نگارش فصیح دکتر رکسانا ضرغامپور بویراحمدی جان کلام هویت و نقش شاهنامه در بین عشایر لرنشین. و ایلات ایران زمین و استناد از آثارمورخین کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد از جمله نصیر خان هادی پور به روشنی گرد فراموشی را از رویدادی تاریخی سترد و سهم نیاکان ما از جمله ولی خان ایل بیگی در انتقال سینه به سینه ی این تاریخ نانوشته به نسلهای آینده کاری است کارستان ، برگی زرین به ذخیره های بشری افزون گردد، ملتی که از هویت و تاریخ خود نا آگاه باشند ستم ها و مخدوش شدن توسط فرمانروایان و مستبدین بر آنان روا خواهد شد ، و وجودشان را در قالب ها و کلیشه های مبهم ضرب خواهند زد همایون طاهری
فرهنگ و آداب و رسوم ایل بویراحمدبعد از حمله تازیان از بین رفت و بعد. از حکومت ساسانی سران ایل بویراحمد و طوایف آن عمدتاً به استان های دیگر تبعید گردیدند ..خوشبختانه خوانین بنام بویراحمد که از ملکشاه اول سرچشمه میگرفتند توانستند. ایل بویراحمد را احیاء نمایند و فرزندان و نوادگان ملکشاه دوم جغرافیای ایل را گسترش دادند خوانین بویراحمد از جمله خداکرم خان بویراحمدی یکی از شاعران بنام استان این خاندان تبع شعر بسیار خوبی داشتند که هنوز از این ابیات در اشعار محلی استفاده میشود همچنین ولی خان بیلربیگی این خاندان چون مخالف استبداد بودند و همواره با قدرت های استعماری ستیز داشتند و با حکومت های مستبد در جنگ علاقه بخصوصی هم به اشعار حماسی فردوسی داشتند و در هر جنگ یک نفر که صدای رسایی داشت را مأمور خواندن این اشعار میکردند تا جنگاوران یساولان بویراحمدی شجاعانه به قلب دشمن یورش ببرند روحشان شاد یادشان گرامی که هر چه داریم از این خاندان داریم