لبخند ملیحانه رییس دانشگاه یاسوج و اهرم ثلاثه

فصلی نو-رستم سهرابی سوق
دانشگاه یاسوج نامی که این روزها به کام مجموعه دلواپسان مانند قهوه اسپرسو تلخ است، البته این تلخ بودن نام دانشگاه یاسوج به کام دلواپسان به دلیل کمبود شکلات نیست بلکه شرایط تعطیلی قهوه خانه دلواپسان باعث تلخ شدن قهوه اسپرسو شده است.
مطمئنا اگر به رخداد های روزهای اخیر نگاهی بکنیم خواهیم دید که مسائل مطروحه دلواپسان دقیقا بعداز “تقدیر وزیر علوم از رئیس دانشگاه یاسوج” صورت گرفت و این تقدیر عملا تمامی توطئه های آنان را نقش بر آب کرد، اما همیشه تنها سوالی که هیچگاه پاسخی برای آن پیدا نشد چگونگی دیانت و بالطبع آخرت آنان است! چراکه هیچکدام از اقدامات کارشکنانه این گروه با دین مبین اسلام نمی خواند.
البته گزینه سومی هم وجود دارد که کمی غیرواقع بینانه است آن گزینه در جنس دیانت دلواپسان نهفته است وباید پرسید که آیا ممکن است دلواپسان سه هزارمیلیاردی به دین دیگری غیراز دین اسلام ناب محمدی اعتقاد داشته باشند؟ قطعا پاسخ آن ها منفی خواهد بود اما باز جای این سوال پیش می آید که این همه تهمت و بهتان توسط سه هزارمیلیاردی ها در کجای دین خودنمایی میکند؟ و شاید توبه را، زاپاسی برای ایام پنچرگیری دیانت خود میدانند.
این حدیث امام علی علیه السلام حجت را بر همه تمام کرد علی (ع) میفرمایند: لا قحَهَ کَالبُهتِ.«غرر الحکم، ح ۴۴۳۸»
“هیچ بی شرمی و وقاحتی چون بهتان زدن نیست”.
مساله ای دیگر که همچنان رخ می نماید هماهنگی یکی از نمایندگان استان با مجموعه دلواپسان است چرا که هرگاه از جانب دلواپسان “هشکله ای” براه می افتد ایشان پشت بند آن، دستمال هفت رنگش را در آسمان میچرخاند وعلیه دانشگاه نقل و نبات بر سر دلواپسان میریزد وعلیه دانشگاه سخنی میگوید تا کام تلخ دلواپسان را شیرین نماید!!!
چیزی که عیان است قاعده بازی و هماهنگی ان نماینده و دلواپسان است که توسط یک شطرنج باز طرح ریزی گردیده. چرا که با هماهنگی کامل سربازان خود را به سمت دانشگاه روانه میکند تا شاید دانشگاه کیش و مات گردد! فقط باید دید که جای آن نماینده در کجای این صفحه شطرنج است؟ وچرا یک سایت محلی که پایگاه اصلی جبهه پایداری هاست با استناد به سخنان ایشان صغری کبری می چینند!
مساله سومی که نشان بزرگی از شکست دلواپسان دارد دستپاچگی مجموعه دلواپسان برای حمله به دانشگاه یاسوج است، دلواپسان بعداز تقدیر وزیر از رییس جوان دانشگاه یاسوج متوجه پایان عمر توطئه های دلواپسان توسط افکار عمومی شده اند و با ناشیانه گری هرچه تمام تر زیر سد ایستاده اند و پایه های سد را میشکنند، سیلاب دلواپس را از اهالی شهر جدا نخواهد کرد.
تقریبا چند روز پیش دلواپسان تصویری را منتشر کردند که در آن چند دانشجو موفق به پیدا کردن ماری در یکی از خوابگاه ها شدند!
در تصویر منتشر شده یک مار نقش تازه درگذشته را بازی میکند اما با نگاهی گذرا به زخم های ان مار ناکام، نشان میدهدکه حداقل چندروزی از مرگ ایشان گذشته و احتمالا وقت برگزاری هفتمین روز درگذشتش می بوده!!
سوتی دوم دلواپسان چوبی است مار به وسیله آن تسلیم ضربات محلک گردیده!!! باید به این تجهیز و آمادگی برای کشتن مار آفرین گفت! در انتهای چوب میخی وجود دارد که سازنده اصلیش آن را بخاطر نگهداری مار درون چوب فرو کرده است و این باز نشان از آمادگی بالای دلواپسان سوسک گیر و مار باز دارد.
اما سوتی بزرگتر دلواپسان در زمان کشتن مار است چراکه در این زمان و در این شب های رو به سرد یاسوج، دیگر ماری وجود ندارد و مارها در انتهای تابستان تا اوایل پائیز دم خود را روی کولشان میگذارند و به منزل پائیزی خود کوچ میکنند.
سوتی فاجعه بار دلواپسان در این است که چرا مار فقط سراز اتاق دلواپسان در می آورد و خیلی سریع تصویر مار مرحوم شده توسط دلواپسان مخابره میشود؟ این عزیزان با مارها سر و سری دارند یا ممکن است مار راهی مخفی برای ورود به اتاق دلواپسان داشته باشد؟
البته با لطف مار بازها قرار است گونه ای دیگر از مار به کلکسیون مارها اضافه شود وبه آن مار دلواپسی بگویند!!! میشود از این استعداد دلواپسان در پیدا کردن جا سوسکی، مار، افعی، تمساح، گربه نره و روباه مکار درسطح کلان تری استفاده شود.
توصیه ما به مار بازها این است که مدام از یک روش استفاده نکنند قطعا راه های دیگری هم وجود دارد!!
چرا که افکار عمومی جامعه (با رعایت تفکیک جنسیتی) گمان خواهند گرد که چند مغز نخودی به جان دانشگاه افتاده اند.
میشود این حملات مثلثی شکل را به اهرام ثلاثه تشبیه کرد.

جریان دلواپس که گمان میکردند در ایام ۷۵ روزه، ساخت و سازهای رئیس جوان دانشگاه یاسوج به شکست می انجامد پس از دیدن پایان عملیات ساخت و ساز ها در موعد مقرر تنها با “تول چپی”(تبلی که در عزا نواخته میشود) مواجه شدند که پایان عمرشان را بر روی فلکه استاد می نواخت! تقدیر وزیر از این همت مضاعف در سال اقدام و عمل از رییس دانشگاه؛ باعث بی آبرویی و رسوایی دروغگویان و سکان داران بی اخلاقی گردید و حال میبایست توطئه های جدیدی براه می انداختند.
جریان دلواپس یا همان سه هزارمیلیاردی های معروف با نگاهی به تجربه سرهنگی خود، از شکست رئیس مطمئن بودند اما حواسشان نبود که رحیمی آن یار سفر کرده آنان نیست و او جوان است و برای تبدیل دانشگاه به دانشگاه آمده است نه برای پادگانی کردن فضا!!
میتوان علت توطئه های سوسکی و دل مار واپسی آنان راتنها در کوتاه شدن دست دلواپسان از امور دانشجویان دید چراکه اکنون دانشجومیتواند براحتی دانشجو باشد و موجبات ترقی دانشگاه را فراهم بکنند.
دانشگاه بااین رئیس خوش فکر به دانشگاهی با سطح یک دانشگاه واقعی تبدیل میگرددحتی اگر دلواپسان تام و جری رابه دانشگاه بیاورند.
این گروه نا آرام یا همان دلواپس در جدیدترین اقدام خود ادعای تخلف انتخاباتی در دانشگاه را هوار میکشند که این امر ناشی از تاثیرات انتخابات اسفند ۹۴ مجلس است! چراکه آن موقع هم دست به تحرکات نازیبای انتخاباتی زدند و عملا ساز و کار انتخابات را زیر سوال بردند! بعد از اقدامات هنجارشکنانه این گروه بود که نام “فتنه گران انتخابات مجلس ۹۴” بر گرده آنها سوار شد و از همان موقع بود که مرادشان برای همیشه از صحنه سیاست و دیانت حذف شد تا دیگر نتواند به این شهر و آن شهر برود و اصلاحطلبان را با اتهام زیر سوال بردن سلامت انتخابات محکوم بکند!
جریان سه هزارمیلیاردی به روزهای پایانی خود نزدیک شده اند و با این تحرکات انسان را به یاد ضرب المثل لری “”موری که بخوا بمیره بال ایدرانه”” می اندازد.
اگر به تاریخ حضور دلواپسان در عرصه قدرت نگاهی بکنیم خواهیم دید که این گروه چه در آن زمان که حکومت را در اختیار داشتند و چه اکنون که به پیدا کردن سوسک افتاده اند، هیچگاه برای پیشرفت دانشجو و دانشگاه تلاشی نکرده اند و تنها در جهت اهداف حزبی خود در دانشگاه پادگانی میپرداختند.
اگر به روسای دانشگاه یاسوج نگاهی بکنیم خواهیم دید که همه آنها بعداز پایان عمر ریاست دانشگاه به مجموعه دانشگاه برمیگشتند و به ادامه تدریس خود می پرداختند. تنها در یک دوره رئیس دانشگاه بعداز برکناری مجبور به فرار از منطقه گردید چراکه سبیل عملکردی دلواپسان تنها در تحصن، اعتراض ویا کمیته انضباطی شدن دانشجو میچربید.
دلواپسان سه هزارمیلیاردی ویا عاملان پیدا شدن سوسک و مار، همچنان در توهم حضور دوباره در قدرت قرار دارند! اما مردم برای انتخابی دوباره به ریشه و عملکرد افراد نگاه میکند و نه به ریش و سخنانشان، پس اجازه حضور دوباره افراطیون و یا دکل فروش ها در حد صفر است.
رفقای بابک زنجانی، امروز بیش از هر زمانی زخم خورده به دور خود می پیچند پس هرچه را ببینند نیشی مهمانشان میکنند.
این گروهک که بهترین تفسیرشان از پارک، عامل فساد بودنش است گمان میکنند دانشگاه فعال به دانشگاهی گفته میشود که حراستش ستاره ها را فضل و بخشش نماید و لب دوختن دانشجویان یکی از فصول مهم سرزندگی دانشگاه است. آنها پس از ناکامی حضور دوباره احمدی نژاد، دچار سرخوردگی سیاسی شده اندو آلزایمر بهترین رفیق و همدم این روزهای آنهاست جز دروغ بستن و تهمت زدن به جامعه دانشگاهی کارایی دیگری ندارند که صد البته دیروز سیاست باخته اند و امروز دیانت باخته؛ حال دیگر اهالی شهر این گروه فتنه گر را باور ندارند و دیگر کسی اخلاق و رفتار این گروهک خودباخته را نه به پای بچه های حزب اللهی مینویسند و نه به پای منادیان دینی، بلکه اقدامات این گروهک در قالب سرخوردگان ویا خوارج زمان شناخته میشوند.
اگر بخواهیم به تاریخ خوارج در دوران حکومت امیرالمومنین علی (ع) نگاهی بکنیم خواهیم دید آنها با نادانی هرچه تمام تر گمان میکردند که امام علی از محور اسلام ناب محمدی منحرف گردیده و برعلیه ایشان صف آرایی کردند تا اسلام را نجات دهند، واین اتفاق در حالی بود که بیشتر خوارج افراد با ایمانی بودند اما اعتماد به نفس بیش از حد، باعث خروج از دین و ایستادن مقابل امام و رهبر مسلمین گردید.
به امید روزی که تزویر و ریا از جامعه اسلامی ایران رخت بربندد و دیگر شاهد بازی های النگ دولنگ خوارج زمانه نباشیم.
البته رئیس دانشگاه یاسوج در مقابل این اقدامات تنها لبخندی بر لب دارد و با این لبخند ملیحانه پاسخ های کوبنده ای به اهرام ثلاثه نشان داده است.
دانشگاه چه با پیدا کردن سوسک و چه با گرفتن مار در گرمسیر و نشان دادنش در سردسیر، همچنان توسط جامعه دانشگاهی اداره خواهد شد.