همه قسم های وفای به عهد در شاهچراغ _در دفاع از «کارکشته سیاست» در شورای شهر یاسوج
تفکری که اعتقاد دارد باید تمام افراد با سن سال بالا را کنار گذاشت و همه مسئولیت ها را به جوانان سپرد خود تفکری پیر و خطرناک می...
فصلی نو_ جان محمد وطن پرست
نادیده گرفتن فرهنگ و اداب بزرگان این سرزمین، پدران و مادران ما خود تفکر پیر و خطرناک و ظلمی ست که در لباس جوانگرایی ممکن است متوجه ان ها شود.
جانمحمد وطن پرست– فارغ از تحلیل تفکرات جناب دهراب پور و بررسی معایب و محاسن ایشان از ابتدای حیات سیاسی ایشان تا کنون، که به گفته عده ای در زمینه ثروت اندوزی از پاکدست ترین سیاسیون بویراحمد بوده اما در باب کنار گذاشتن ایشان صرفا به بهانه سن زیاد ایشان و فلسفه جوان گرایی باید به موضوعات زیر توجه اساسی کنیم
ایا کنار گذاشتن بزرگان، سپردن همه مسئولیت ها به جوانان و بی تفاوت بودن به عقاید، اداب رسوم و مطالبات نسل گذشته، به بهانه جوان گرایی، به گمان حرکت به سمت توسعه یافتگی، خود نوعی تفکر فرسوده، مدیریتی پیر و ظلمی اشکار در حق نسل گذشته ما نیست؟؟
متأسفانه عده ای با مشاهده مشکلات و معضلات موجود در جامعه، و در راستای ظاهر سالاری این سالها و این ویژگی فلاکتبار، شتاب زده با مشاهده ظاهر پیر بسیاری از مدیران در کشور، بهاشتباه، سن و سال بالای مدیران را ریشه مشکلات تشخیص داده و جوانگرایی و میدان دادن به جوانان را تنها راه برونرفت از شرایط موجود می دانند.
در حالی مشکل بزرگ دیروز و امروز ایران، صرفاً کمرنگ شدن جوانگرایی نیست بلکه ایراد بزرگ ساختار مدیریتی کمرنگ شدن عقلگرایی، عدم شایستهسالاری و توجه قابلقبول به سازوکارها، ایجاد رقابت و نواوری و اصلاح آنها بوده است.
باید توجه داشته باشیم یک جوان باوجود کم سن و سال بودن میتواند تفکری فرسوده و بهتبع آن مدیریتی پیر و ناکارآمد و یک پیر شناسنامهای میتواند تفکری جوان و بهتبع آن مدیریتی جوان و کارآمد داشته باشد.
کافی ست به اواخر دوران صفوی و اوایل افشاریان برگردیم، همان مردمی که در کنار سلطان حسین صفوی، به دلیل ترس، ناآگاهی سیاسی و اجتماعی و بیاعتمادی به حکومت با اشتباهات خویش و عدم احساس مسئولیت، بر پیشانی تاریخ ایران آن لکه ننگ بزرگ را چسباندند در کنار نادرشاه افشار به دلیل اعتمادسازی بزرگان حکومت، تغییر اندیشهها و بهتبع آن شجاعت و آگاهی، افتخارات بزرگی را ثبت و برای آیندگان از خود به یادگار گذاشتند.
تفکری که اعتقاد دارد باید تمام افراد با سن سال بالا را کنار گذاشت و همه مسئولیت ها را به جوانان سپرد خود تفکری پیر و خطرناک می باشد.
درنتیجه تغییر شناسنامه، اشخاص یا نسلها صرفاً به تغییر شرایط و ثبت نقاط عطف در تاریخ ختم نخواهد شد، بلکه تغییر اندیشهها و شخصیتها در یک نسل، یه دهه و حتی یک روز خواهد توانست نقاط عطف بهیادماندنی، چه در زندگی شخصی و چه در حیات سیاسی-اجتماعی یک گروه، جریان یا جامعه به ثبت برساند.
با پایین اوردن سن مدیران، اگرچه در کوتاهمدت ممکن است تغییرات مثبتی را شاهد باشیم اما در بلندمدت با تحمیل هزینههای مالی و زمانی بسیار مجدد به بنبست خواهیم رسید.
در حقیقت ریشه مشکلات جامعه بهویژه در زمینه توسعهنیافتگی را نمیتوان صرفاً پیری مدیران دانست که اگر چنین بود در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا شاهد موفقیت مدیران پیر نبودیم که با تفکر مدیریتی جوان، موانع مختلف بر سر راه رشد و توسعه ممالک خویش را برداشتهاند.
یک مدیریت جوان و عقلگرا، بدون شک به جوانان شایسته لبخند خواهد زد و دست محرومین را به گرمی خواهد فشرد، اما جوانان کم سن و سال، صد درصد به مدیریت جوان، شایستهسالاری و توسعهیافتگی دست پیدا نخواهند کرد.
اگر جوانگرایی شرط لازم و کافی برای رشد و توسعهیافتگی بود به دلیل سهم زیاد جوانان از قدرت در اوایل انقلاب باید بهسرعت در همان ابتدا به نتیجه مطلوبی میرسیدیم؛
باوجودی که کمرنگ شدن تبعیض و پررنگ شدن صداقت بزرگان را پیش نیازهای اعتماد سازی در جامعه می دانیم برای بررسی و تشخیص جوان بودن یا فرسودگی اندیشهها بدون توجه به القاب و جایگاه اشخاص و گروها، هر تفکری که بر سر راه آزادی، نقد، تلاش، رقابت، انگیزه، نخبه پروری، نوآوری، شایستهسالاری و وحدت در تمام زمینهها در جامعه مانعی ایجاد کند بوی تفکر پیر مدیریتی خواهد داد و باید در کمترین زمان ممکن نسبت به اصلاح ان اقدام کرد.
و اما به جمله زیر که بر گرفته از مطلب برادرمون جناب موسوی می باشد توجه کنیم.
«شما از یک نسل میآیید با تمام مؤلفههای همان نسل و مختص همان زمان و اینان متعلق به عصر خویش میباشند و شما در نهایت مشاور جوانان شوید».
مگر میشود اعتقاد داشت که این افراد به دلیل سن و سال زیاد نباید برای ما جوانان به دلیل تفاوت تفکراتی تصمیم بگیرند و نهایتا مشاور ما باشند، اما ما جوانان حق داریم برای ان ها و یک جمعیت بزرگ در کشور هر گونه تصمیمی بگیریم؟
اتفاقااین نوع تصمیم گیری و اجبار بزرگان به خواسته های ما جوانان به دلیل انعطاف پذیری کمتر بزرگان و فصل مشترک بیشتر با فرهنگ سنتی ایرانی_اسلامی، ظلم بزرگی می باشد و در این تصمیم گیری ها باید هر دو نسل تعامل داشته باشند.
- نادیده گرفتن فرهنگ و اداب بزرگان این سرزمین، پدران و مادران ما خود تفکر پیر و خطرناک و ظلمی ست که در لباس جوانگرایی ممکن است متوجه ان ها شود.
و در پایان یک سوال:
اگر عهد و سوگند اعضای نامبرده جوان شما در شاهچراغ برای به پای هم ماندن تا لحظه اخر صحت داشته باشد ایا از چنین تفکری، بوی پیری به مشام میرسد یا از تفکر پیرمردی که ازادنه بدون توقع و ترسی به ایستا بودن در کنار یک شخص و قهرمان سازی از خود و دیگران اعتقادی ندارد؟
بدون نظر! اولین نفر باشید