برخلاف شانتاژهای رسانه ای این روزهای تیم تاجگردون مبنی بر پایان دنیا یا تیره و تار شدن دنیا با رد اعتبارنامه تاجگردون با رجوع به افکار عمومی استان می توان متوجه خرسندی مردم از این رخداد شد.

فصل جنوب (فصلی نو) – مهرداد حسن پور

پایان پرهزینه و قابل پیش بینی غائله تاجگردون یادآور پایان وکالت هدایت خواه و صدارت حلقه مسعود حسینی است. سنخیت و تشابه این دو شخصیت ماحصل تابوی شخصیتی، انحصارطلبی و تکبر آنها است.
شکست اصولگرایان بویراحمد در سال ۹۰ بر خلاف باور طرفداران وی یک شکست عادی نبود بلکه حذف از سپهر سیاسی استان بود. بعید به نظر می رسد که حذف تاجگردون البته با متدی دیگر عاقبتی متفاوت از هدایت خواه برای وی رقم بزند. تعریف و تمجید و جانبداری نامعقول از تاجگردون در هشت سال گذشته ادامه بدعت های به جای مانده از دوره وکالت هدایت خواه بود. این بدعت در سنوات گدشته به اشتغال عناصر معلوم الحال، فرصت طلب، منفعت طلب و طالب پست و مقام تبدیل شده بود.
ضعیف گزینی و عقیم سازی نیروهای انسانی بویراحمدی و کهگیلویه ای سیاست مذمومی بود که توسط تاجگردون اول و دوم و ایادی و کارگزاران آنها ابتدا در کهگیلویه سپس در بویراحمد به اجرا درآمد. سیاستی که البته تئوریسن های آن نیز از آن مصون نمانده و خود به نمادی از ابتر سازی سیاسی تبدیل شدند.
این سیاست در سنوات اخیر به صورت ویژه در ادارات استانی آموزش و پرورش، سازمان مدیریت و برنامه ریزی و جهاد کشاورزی در نهایت حوصله به اجرا درآمد.
تاجگردون تنها در موضوع یاد شده فعالیت فراجناحی داشت و صرف نظر از تفکر سیاسی اصلاح طلبانه یا اصولگرایانه افراد، اقدام به سانسور و خلعیت آنها می کرد. این موضوع صرف نظر از حسادت و عقده گشایی به جهت عرض اندام همیشگی و اثبات کلانتری بلامنازع و به وجود نیامدن رقیب صورت می گرفت.
مصداقا در این خصوص می توان به تقابل و برنامه ریزی گروه فشار تاجگردون با محمدعلی وکیلی نماینده بویراحمدی تبار تهران و همچنین تلاش در راستای تضعیف غلام محمد زارعی نماینده مرکز استان و عدل هاشمی نماینده کهگیلویه و کم رنگ کردن تلاش های آنها اشاره کرد. قطعا در صورت تداوم نمایندگی تاجگردون موحد و روشنفکر نیز از آن برنامه بی بهره نمی ماندند.
حال با این تفاسیر چه توقعی از جریان های سیاسی و دیگر نمایندگان استان در خصوص حمایت و عدم سکوت در قبال موضوع اعتبار نامه تاجگردون وجود دارد؟
استخدام های گزینشی در سازمانهای مهم و کلیدی جهاد کشاورزی و ابوابجمعی آن، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، شرکت نفت، دانشگاه علوم پزشکی استان، آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان، سازمان هواشناسی، امور عشایر، آب و فاضلاب شهری و… گوشه ای از رانت ها و مفاسدی است که به وضوح در جامعه قابل رویت است و نیازی به افشاگری از طرف امثال صبا آذر پیک، زاکانی و توکلی نداشت.

ادعای واهی تاجگردون در خصوص حمایت از لر تباران و زاگرس نشینان در واقع نوعی فرافکنی و فرار رو به جلوست.
ادعای قیم مابی تاجگردون و طرفداران وی در حدی است که گویا در چند سال اخیر، شهرستانها و مناطق این استان فاقد نماینده بوده و فراتر از آن خداوندی بنام تاجگردون مقرر کننده و نازل کننده رزق و روزی مردم این دیار بوده است.
خالی بندی آن روز های تاجگردون یادآور شخصیت طنز و مضحک تلوذیونی غلام شش لول بند و مظلوم نمایی و بازی با عواطف مردم توسط وی در روزهای اخیر یادآور شخصیت منفی و منفور تناردیه در رومان بینوایان است.
حال و روز امروز تاجگردون نیز تداعی کننده مثل معروف چاه کن همیشه ته چاه است می باشد.
برخلاف شانتاژهای رسانه ای این روزهای تیم تاجگردون مبنی بر پایان دنیا یا تیره و تار شدن دنیا با رد اعتبارنامه تاجگردون با رجوع به افکار عمومی استان می توان متوجه خرسندی مردم از این رخداد شد.
گام بعدی تسویه حساب با رانت ومافیای تاجگردون، انتصابات غیرمعمول، تعین تکلیف استخدام شدگان فله ای و تسویه حساب با آنها و برخورد با عاملین این موضوع است که البته و از قرار معلوم اراده ای توسط نمایندگان مجلس جدید در این خصوص وجود دارد.
ظلم و ستم روا داشته شده به مملکت و مجموعه نظام خصوصا مردم این استان در بحث استخدام های فله ای در سازمان‌ های مورد نظر تاجگردون خصوصا سازمان مدیریت و برنانه ریزی، جهاد کشاورزی، شرکت نفت و … را مردم هیچگاه از یاد نخواهند برد و سازمان هایی مانند سازمان بازرسی و دادگستری باید پیگر حصول نتیجه این مطالبه عمومی باشند.
انتقال غیر ضروری و بی حساب و کتاب فرهنگیان از گچساران و باشت به یاسوج و سیسخت باعث ترافیک نیرو و اشباع ادارات این دوشهرستان شد آنچنانکه فغان و اعتراض رئیس آموزش و پرورش بویراحمد نسبت به این موضوع باعث تخطئه و نهایتا برکناری نابهنگام وی گردید.

از طرف دیگر خالی شدن ردیف های شغلی در ادارات آموزش و پرورش گچساران و باشت استخدام های شبهه برانگیز با عنوان بومی گزینی از همان مناطق را به دنبال داشت.
سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان به عنوان قلب تپنده ادارات استان و مرکز برنامه ریزی و بودجه ریزی کارشناسانه باید عاری از هرگونه رانت و باندی باشد. متاسفانه در سالهای اخیر در حالیکه درب های این سازمان بر روی نخبگان و تحصیل کردگان این استان بسته بود تعدادی از عجایب روزگار (از معلم ابتدایی گرفته تا چوپان و دست فروش) با مدارک پایین و گرایش های تحصیلی بی جهت بدون هیچ تخصص و کارایی آنهم از یک منطقه خاص به استخدام این سازمان درآمدند تا یک پروسه تباهی سی ساله و شاید هم صد ساله را در این استان استارت بزنند.
به هر حال در خصوص اصلاحات مورد انتطار در سازمان های ذکر شده نگاه مردم معطوف به نمایندگان و منتخبین مردم در مجلس شورای اسلامی، دستگاه قضا و مدعی العموم، سازمان بازرسی و دیگر سازمان های حکومتی است.