چند رباعی از شاعر هم استانی “سجاد سعیدنژاد”-شمعیم که از هر دو طرف سوختهایم
جز غصه، به ما منزلِ نزدیکی نیست جز حنجرِ زخمی شده شلیکی نیست شمعیم که از هر دو طرف سوختهایم در ما نفسی به غیرِ تاریکی...
فصلی نو-سجاد سعیدنژاد
این تکهای از جان و تنم، بردادید
این خانه و این پیرهنم، بردارید
با خود ببرید هر چه دیدید، فقط
دست از سرِ خاکِ وطنم بردارید
■■■
جز غصه، به ما منزلِ نزدیکی نیست
جز حنجرِ زخمی شده شلیکی نیست
شمعیم که از هر دو طرف سوختهایم
در ما نفسی به غیرِ تاریکی نیست
■■■
میرقصد در خونِ هزاران کشته
میسازد قصرِ خویش را بر پشته
با این همه زرق و برق در کارِ جهان
شک کن به حقیقتِ به خون آغشته
■■■
یک قطره ولی تشنهی دریا شدنم
یک ذره ولی به فکرِ معنا شدنم
از خود نگریزید که تنها بشوید
کشتند مرا به جرمِ تنها شدنم
■■■
گاهی مستم با دلِ هرجاییِ خویش
گاهی غمگین برای تنهاییِ خویش
نه خواب نمیبرَد مرا ، میدانم
دلتنگ شدم برای لالاییِ خویش
✍️ #سجاد_سعیدنژاد
بدون نظر! اولین نفر باشید