یادداشتی از حبیب الله پیشوا- تمام آنچه بر سر اصولگرایان استان آمد- چرا این شدیم؟- از ماست که بر ماست

فصلی نو – حبیب الله پیشوا

 مهلت ثبت نام از متقاضیان کاندیداتوری مجلس شورای اسلامی برای دوره یازدهم به اتمام رسید، هر دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب در سطح کشور سردرگم و درگیر اختلاف درونی برای معرفی گزینه نهایی خود در حوزه های مختلف رای گیری هستند، اما جریان اصلاحات علاوه بر اختلاف درون گروهی با مشکل رد صلاحیت نیز روبروست، مشکل آنجاست که جریان اصولگرا با وجود اینکه درگیری آنچنانی با رد صلاحیت ها ندارد ولی همچنان از معرفی گزینه های مورد اجماع و توافق طرفداران خود عاجز مانده است، هر چند گاهی سازکار را تغییر داده ولی سرانجامی نداشته است، اگر چندین ساز و کار درست کنند، تمامی مخالفین حقیقی و فرضی را با رد صلاحیت یا روشهای دیگر از صحنه خارج کنند، اگر همه و همه به خدمت این جریان آیند تا زمانیکه مشکل را در خود جریان حل نکنند تمامی این موارد مسکنی بیش نخواهند بود، باید رفتار، گفتار و دیدگاه خود را در مورد دوستان، مخالفین و مردم تغییر بدهیم وگرنه آب در هاون کوبیدن است. اشکال کار این است که عده ای تصمیم گیر، وکیل، وصی، ولی و قیم جریان اصولگرا شدند که نه حرف کسی را گوش می کنند و نه درس عبرتی از گذشته می آموزند، بهترین راه و شیوه ادامه کار را در آن می دانند که برای بهتر جلوه گر شدن خود  هر کسی را که بلندتر از خود دیدند  یا فراریش میدهند و یا به همان اندازه از قدش کوتاه میکنند تا همانند انان شود، لیدرها ورهبران جریان اصولگرا بجای فراری دادن، قدتراشی و … باید بدانند این جریان چه شرایطی دارد، چرا این شدیم؟ و چگونه در صدد  اصلاح آن بدون کتمان واقعیت و رفتار خودمان برآئیم؟ یعنی اینکه درد از خودمان و درمان نیز نزد خودمان است، نه از دیگران و نه ازپای قسمت و تقدیر و یا گردش فلک غدار و چرخ روزگار!! بیایید معایب خودمان را صادقانه برشماریم، بقول آن نویسنده چگونه یک نفر یا یک جریان نداند مشکل دارد و مشکل را نشناسد و  قدمی و حرکتی برای حل آن برندارد؟ و ان وقت توقع داشته باشد که مشکلش حل شود و مردم با او همراه شوند؟   

          خود محوری، تک روی، غرور، تظاهر، قهرمان پروری، برتری جویی، بی برنامگی، پنهانکاری، بی صداقتی، توهم، ریاکاری، محافظه کاری و مواردی از این قبیل دردهای جریان اصولگراست، کدام عقل، منطق، اخلاق و دین اجازه داده است که جریانی را در طول چهار سال روی زمین کشاند و همه چیزرا به  شب آخرثبت نام موکول نمود؟! چهار سال است که خیر خواهان، دردمندان و… اصرار بر آن داشتند که میدان را برای ابراز وجود افراد توانمند و مشتاق کاندیداتوری باز گذارید ولی گوش شنوا نبود. تا اینکه جریان اصولگرای بویراحمد و دنا دچار تشتت ،تفرق، ناامیدی وازهم پاشیدگی گردید.باید اذعان به قرار نمود که عامل این تفرق وازهم پاشیدگی علاوه بر لیدرها، رهبران جریان که بعضا نمی خواهند چهره نمادین خود را از دست دهند هواداران و طرفدارانی که حاضر به گذار از لیدره ها نمی باشند نیز هستند. 

            چه عالی سرود ملک الشعرای بهار حدود ۹۵ سال قبل که مصداق حال و هوای  امروز جریان اصولگرا ست. این دود سیه فام که از بام وطن خاست                                                           وین شعله سوزان که برامد ز چپ و راستجان گر بر لب ما رسد از غیر ننالیم                                                           از خویش بنالیم که جان سخن این جاستما کهنه چناریم که از باد ننالیم                                                            لیکن چه کنیم، آتش ما در شکم ماستو باید گفت: همه از ماست که بر ماست