یادداشتی از علی صالحی / معلم ایل
فصلی نو -علی صالحی شاید گفت ؛ این مناسبت هاست که باعث شده ما در تقویم تقصیرات خود گذری کنیم و بهانه ای یابیم برای ارج نهادن به تمام قدم های که حاج محمد دانش آموز در راه رسیدنِ دستان ما به قلم های که...
فصلی نو -علی صالحی
شاید گفت ؛ این مناسبت هاست که باعث شده ما در تقویم تقصیرات خود گذری کنیم و بهانه ای یابیم برای ارج نهادن به تمام قدم های که حاج محمد دانش آموز در راه رسیدنِ دستان ما به قلم های که به واسطه ی او دانش را فراگیریم ، تا آن هنگامیکه با نهایت سخاوت ادب را در مکتب معرفت و سواد را در چادر عشایری به فرزندان عشایر آموخت .
و آن هنگامیکه در نهایت تعهد ، مسولیت پذیری و دلسوزی با لحنی دلنشین و کلامی پرمحتوا عشایر را از علم دانش آگاه و با درایت تحصیل را در کنار زندگی عشایری به جامعه نشان داد .
تا آن هنگامیکه در کمال همدلی و مهربانی و با قلبی پر از عاطفه و احساس ادب را با معرفت و علم را با دانش در دامنه ی دنا آموزاند تا فرزند عشایر همراه با تعصب ، تخصص هم داشته باشد و کمبودی همچون دانایی از فرزند توانمند عشایر بدور نباشد .
معلم ایل ؛
دنانشینان هرگز آن روزهای که با تمام رنجش ، و سختی که در راه رساندن علم دانش به اندیشه ی فرزندان دنا کشیدی فراموش نخواهند کرد ، آن روزهای که حتی مسیرهای صعب العبور دنا هم توان این را نداشت که تو را از هدفت باز دارند و برای نرسیدن به این اصل بن بستی باشند بر این راه پر فراز و نشیب گرچه حال با موی سپید کردهِ و دستان پینه بسته از میز نیمکت و تخته سیاه تا صدای الفبای که شاگردانت در چادر عشایری برای کسب علم دانش در مکتب پر از احساست می سرایدند شاگردانی که گویی تو را هم پدر و هم معلم می خواندند تا امروز در کنج گوشه ی خانه یادآور دیرین آن روزهای را باشی که با جان دل به تدریس فرزند دنا می پرداختی و امروز در این روزهای سالخوردگی و کهنسالی به همه ترقی و پیشرف شاگردانت درود فرستی و خود را مسول فهم دانش آن روزهایشان می پنداری ولی چه آنها که در مکتبت سواد خواندن و نوشتن آموختند و چه آنهای که از مردم داری و صمیمیتت با مردم شنیده اند و دیده اند همه تو را الگویی در تعهد ، گذشت و نیک مردی می پندارند .
معلم ایل ؛
آن هنگامیکه در اوج جوانی و پویایی آینده ی فرزاندان دنا را همراه با خرد و درایت می خواستی تا نهایت مسئولیت پذیری را بجای بیآوری ، و خود را نسبت به درس مکتب مکلف دانی و برای آنچه سبب شد که فرزند دنا موفق ترقی یابد لحظه ای آرام ننشستی .
تا که ۳۰ سال از عمر با عزت خویش را در راه خدمت به جامعه ی عشایری در قامت جایگاه ارزشمند و مقدس معلم ی طی کنی و با افتخاری از گذشته که بانی تحصیل و یادگیری علم دانش در حوزه ی دنا بودی بر اندیشه مردمت جای بگیری .
معلم ایل ؛
آن هنگامیکه کلام از وصفت و قلم از نوشتن و توصیف بازمانده بود تا نهایت سخاوت ، راست کرداری و مردم دوستی و مردم داریت را بگوید و بنویسد ، تو با قلبی پر از آرزو برای کامروایی شاگردانت دعا خواندی ، تا که بعد از چند دهه از آن روزهای نکو همان شاگردان به پاس تمام تلاش ها و کوشش هایت پشت همان نیمکت پیشین بنشینند و منتظر آن لحظه ای شوند که تو نامشان را با لحنی پر از احساس صدا بزنی و خود را با افتخار شاگرد تو بدانند .
معلم ایل ؛
پس همین قدر حتی اندک از تو آموختم که چقدر تلاش ، چقدر مجاهدت و چقدر جدیت در راه رساندن علم و دانش به دستان و اذهان دنا نشینان کردی تا اندیشه ی فرزندان دنا بیفروغ نماند و فرزند دنا با داشتن سواد ترقی یابد و رشد کند .
حال که بعد از چند دهه خدمت در شغل مقدس معلم ی به بیانات زیبا و معنادارت گوش فرا می دهم ، هرآنچه ادب ، معرفت و صداقت است در آن موج می زند تا موی سپیدت نشانه فداکاری و لبخند ملیحت نشانه مهربانی و دستان چروکیده ات نشانه مسولیت پذیری را به ما بیآموزد .
پس ای معلم ایل
روزت را فرخنده و گرامی می داریم و برای سلامتی تن درستی و طول عمری با عزت دست سوی حضرت باری تعالی ؛ می کشانیم تا بهرورزی امید و نشاط را به معلم بزرگ منش و نیک کردار مسئلت نمایید .
باشد که تاریخ از تمام رشادت ها و از خودگذشتگی هایت که در راه خدمت به فرزندان دنای همیشه استوار کردی فراموش نخواهد کرد و دفتر روزگار از تو به نیکی خواهد نوشت .
.
حاج محمد دانش آموز اولین معلم حوزه ی دنا روزت خجسته باد
بدون نظر! اولین نفر باشید