یادداشتی از فرشید ثنایی – آخرین سیلیها به صورت جماعت خوابزده
وقتی دیدم دولت بی حساب و کتاب در حال توزیع میلیاردها میلیارددلاره برای تهیه نیازهای ضروری کشور و تا توانستد دلار...
فصلی نو- فرشید ثنایی
هیچ وقت ب این شکل توبدترین شرایط اقتصادی قرارنگرفتیم ونمیخوام قیاسی داشته باشم ازاین دولت نسبت ب دولتهای دیگه ولی تاجایی ک میدونم واشاره کردم تابوده همین بوده وتداوم داره وبعیدنیست ک قیمت دلارتا پنجاه هزارتومان نرسه وکماکان شاهد تورم بیکاری وگرانی اجناس و….نباشیم واز نگاه تاریخی و ایدئولوژی ما عادت داریم ک خود از مسئولیت فرار کنیم و ناکامی های داخلی و سرنوشت حوادث را بر گردن عوامل و دسیسه های بیرونی و حتی اقلیمی بیندازیم پرسش آغازینی ک مطرح است اینکه واقعا چ کسی مقصره ک ب بدترین شکل ممکن روزگارمیچرخانیم تا در نهایت عرصه زندگی بر همه ما روزب روز تنگ و تنگ تر شودچرا آمریکا می تواند حتی در متشنج ترین و نازل ترین وضعیت سیاسی و تاریخی خود و بدون همراهی غرب و شرق و در یک روز چند صد تومان ارزش دلار را در کشورمان بالا و پایین کند و همه معیشت ما را تحت تاثیر قرار دهد/ چرا ماب این وضعیت گرفتارشدیم …..اگر چ فشارهای غرب در انزوای ایران و ایران هراسی مهم ترین عامل وضعیت موجود اقتصادی و سیاسی جامعه ست اما سالها قبل از ترامپ بازب همین منوال بود حقیقت اینه ک دولتمردان مقصرندودلیلی نداره خودمان روگول بزنیم ….
وقتی دیدم دولت بی حساب و کتاب در حال توزیع میلیاردها میلیارددلاره برای تهیه نیازهای ضروری کشور و تا توانستد دلار اندوختند….
وقتی ک با درخواستشون میلیاردها میلیارد تومان برداشت از صندوق ذخیره ارزی برای صدا وسیما موافقت شد و بجای تولید برنامه های ملی ب میل و منافع گروهی خاص غش کردن و اعتماد عمومی ب این سازمان را مورد آسیب جدی قرار دادند و مخاطب گریزی حاصل آن شد ب گونه ای ک هر رسانه ای دیگر حتی همین شبکه های اجتماعی واتساپ و تلگرام ک با کمترین بودجه شرکت های کوچک خصوصی اداره می شود تعداد مخاطبان خود را ب رخ ما کشیدند واکنون فیلترینگ یک چالش اساسی شده است.
وقتی معاون دستگاه حساس قضایی ب جای رسیدگی ب دادخواهی مردم ستم دیده از موقعیت خود سوء استفاده کرده و با ثروت اندوزی و زد و بندهای غیر قابل تصور اعتماد عمومی را از این دستگاه خدشه دار کردن و چشم درچشم این مردم و در محکمه عدالت حتی یک خطای خود را نپذیرفتن و به کارخودافتخار کردن….
وقتی دیدیم اختلاس بخش مهمی از مملکت را فرا گرفته و با خودگفتیم چرا من نوعی از محیط غبارآلود و فساد زایی ک در اختیارم هست دزدی نکنم….
نامم شد سلطان قند و شکر/ سلطان قیر و کره /سلطان کاغذ و قلم/ سلطان سکه و ارز و سلطان پشت سلطان….
وقتی در صنعت خودرو اجازه ورود هیچ رقیب خارجی و ماشین با کیفیت و ارزان ندادن و با کمک های میلیارد میلیاردی از صندوق توسعه ملی پرایدی ساختیم ک سالانه ب قدر یک جنگ تمام عیار ب جان طبقه ضعیف جامعه افتاد و همچنان بسیاری را ب کشتن می دهد وخانواده های زیادی را بی سرپرست می کند…..
وقتی اخلاق در جامعه ب زیر کشیده شد/ فاصله های طبقاتی هر روز بیشتر شد /وطبقه متوسط نیز مانند طبقه کارگر و فقیر جامعه محتاج نان شب شد و آنگاه من نوعی شیشه های ماشینم را بالاتر بردم و تنها ب منافع خویش فکر می کردم و در این میان همسایه گرسنه ام نیز اگر جان می داد برایم فرقی نمی کرد….
وقتی دیدیم میزان ازدواج جوانان کشور ب دلایل عمدتا اقتصادی ونداشتن شغل و مسکن ۴۰ درصد کم شده ست دولت هایی از پیدا و پنهان از انسان هایی بی تدبیر و ناتوان شکل دادیم ک ب جای توسعه اشتغال پایدار و فرصت های سرمایه گذاری با تمام جهان وام ازدواج را بالاتر بردند و آن را چاره کار دانستند…..
وقتی ک خردستیزانه با هر اندیشه ای ک ب دنبال تغییر بود مقاومت کردیم و ب جای قانون کلام و گفتار خویش را شاخص و خط قرمز همه امور قرار دادیم….
باور بفرمائید جنایتی ک مسولین ما انجام گرفته دست کمی از ترامپی ک الان همه زوم کردندک رئیس جمهورمیشه یانه وکرونای خودش وهمسرش الکیه ومیخوادوقفه ایجادکنه تومناظره بعدیش و…. با نمک هایی ک این آقایون پاشیدندب زخم ما وماهارا سوزان تر و غده را چرکین تر می کند….. اگر مانند بسیاری از کشورهاتنها بخش کوچکی از پایداری تولید و توسعه در داخل بدست آمده بود و اخلاق انسانی در جامعه نهادینه شده بودکارمان ب ترامپ نمی رسید و این لرزه بر پیکر نیمه جان این کشور نمی انداخت و ما در عطش فرا رسیدن انتخابات در آمریکاو اینقدر لحظه شماری نمی کردیم….
بدون نظر! اولین نفر باشید