یادداشت ارسالی – آقای استاندار به داد عشایر سرگردان برسید
آیا بدلیل جایگاه عشایر و کمتوقعی این قشر زحمت کش نباید از یک مدیر قوی و توانمند که صاحب رزومه ای قوی در عرصه ی مدیریتی باشد استفاده شود.؟ تا بلکه خدای نکرده...
فصل جنوب (فصلی نو) – محمدرحیم عارف زاده
استان کهگیلویه و بویراحمد حدود یازده هزار و چهارصد خانوار عشایری دارد و از دیرباز در این سازمان باتوجه به اهمیت موضوع از مدیران کارآمد و پرتوان استفاده شده است . مدیران کل امور عشایر باتوجه به خدماتی بودن سازمان عشایر بطور مستقیم با عشایر رابطه ی مستقیم دارد و باتوجه به مولد بودن عشایر و جمعیت قابل ملاحظه عشایری استان نیاز به توجه ویژه به این مهم از بدو تا حال مورد توجه بوده و مورد حمایت ویژه مسولان در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار داشته اند. با شنیدن نامهای بزرگی در عرصه ی مدیریت همچون مرحوم مهندس رضایی مهندس محررمرحوم مهندس جهانگیری _ مهندس موسویان _ مهندس موسوی مهندس چراغ سحر مهندس رحیم زاده _مهندس علی پور و مرحوم آزادی میتوان اهمیت عشایر برای مسولان را مشاهده نمود و سپس به این نتیجه می رسیم که سرنوشت عشایر با وجود چنین مدیران لایق و توانمندی واقعا مورد توجه ویژه قرار داشته است .
سرپرست جدید اداره کل امور عشایر ک از سال ۷۵ تا ۹۵ به عنوان کارمند ساده در اداره امورعشایر شهرستان کهگیلویه که متشکل از سه الی چهار نفر بمدت بیست سال حضور داشت و هیچگاه نتوانست و توان این را نداشت تا اعتماد مسولان را برای دریافت پست و مقامی بالاتر از کارمند ساده به خود جلب نماید . و هیچگاه هیچ مسولی نتوانست ریسک این مساله را بپذیرد و ایشان را از کارمند ساده به پله ای بالاتر ارتقا دهد .
در نهایت با اصرارخود و مشکلات پیش آمده در عشایر کهگیلویه و رایزنی ها با مدیر کل اسبق از کهگیلویه به یاسوج انتقال یافت و در این اداره در واحد عمران به عنوان کارشناس جزء مشغول به خدمت شد و تا یک ماه پیش همان کارمند ساده ای بود ک از قبل بود .
سرپرست امور عشایر که در سابقه ی کاری ایشان حتی یک ساعت مدیریت در سطح کلان هم مشاهده نمیشود با کدام رزومه و کدام سابقه کاری و چه تجربه ای میتواند جوابگوی هفتاد و دو هزار نفر جمعیت عشایری از قشر چشم انتظار و زحمت کش عشایر باشد؟
تنها سابقه ی ایشان سرپرستی معاونت توسعه و منابع اداره کل بمدت بیست روز ک به لطف مرحوم آزادی بود که متاسفانه همین جایگاه هم با اما و اگرها و پر از ابهام بود با پیگیری های سازمان عشایر ایران در آستانه لغو قرار داشت که متاسفانه مصادف شد با تصادف و عروج جانگداز مدیرکل فقید امور عشایر و خانواده محترمشان و مساله همچنان بلاتکلیف ماند و از قضا باتوجه به اینکه در نبود و فقدان مدیرکل به هر دلیل یکی از معاونین ردای سرپرستی را بر تن میکند مرغ اقبال بر شانه های کدخداپور نشست و باسابقه ی بیست روزه سرپرستی معاونت منابع در کل عمر کاری اش با حفظ سمت سرپرست اداره کل امور عشایر شد.
حال
جناب استاندار و نمایندگان محترم
آیا واقعا سرگذشت عشایر برای شما مهم نیست ؟
ایشان با توجه به اطلاعات کمی که از جایگاه عشایری و خانوارهای عشایری و پراکندگی آنها دارد با چه امیدی سکان هدایت هفتاد هزار نفر را به ایشان سپرده اید ؟
آیا بدلیل جایگاه عشایر و کمتوقعی این قشر زحمت کش نباید از یک مدیر قوی و توانمند که صاحب رزومه ای قوی در عرصه ی مدیریتی باشد استفاده شود.؟ تا بلکه خدای نکرده شائبه ی بی اهمیت بودن سرنوشت این قشر مولد به اذهان خطور نکند؟
با رصدهای محسوس و نامحسوس در بخشهای این اداره شاهد وجود مدیران کارآمدتر توانمند و با سابقه فراوان خواهیم بود ک خانوار های عشایری را همانند خانواده خود می شناسد .
چگونه و با چه تجربه ای و به چه امیدی شخصی بدون سابقه مدیریتی که هیچ اطلاعی از مناطق عشایری ندارد میتواند با جمعیت قابل ملاحظه ی عشایری استان و جمعیت کارکنان عشایر تعامل برقرار کند ؟
در پایان از استاندار محترم جناب آقای کلانتری ،نمایندگان فهیم استان در مجلس شورای اسلامی . مدیر کل جهاد کشاورزی و رئیس سازمان امور عشایر ایران جناب قندالی ملتمسانه تقاضا داریم سیاسی کاری را کنار بگذارند و علاج کار را پیش از وقوع ببینند و به رهنمودهای امام راحل که عشایر را ذخایر انقلاب میدانستند عمل نموده و سرسری از کنار سرنوشت جمعیت عشایری استان ک حدود دوازده درصد جمعیت استان را شامل میشود عبور نکنند و تصمیمی شایسته و بایسته در این خصوص را لحاظ نمایند تا خدای نکرده آینده ندانم کاریهایمان، گریبانهایمان را نگیرد.
و من الله توفیق
بدون نظر! اولین نفر باشید