پشت پرده های یارانه های ۴۵ هزار تومانی برای حمله به دانشگاه یاسوج

فصلی نو-سید مجید رضایی فر
چند روز پیش یک سایت محلی که پایگاه اصلی دلواپسان است و دیگر دستشان از دانشگاه و دانشگاهی کوتاه گردیده، مطلبی با نام یکی از نمایندگان منتشر کرد و دقیقا سه روز بعد شخصی معلوم الحال با انتشار مطلبی سعی کرد که ضمن منتسب کردن خود به نماینده باشت و گچساران تیری در تاریکی پرتاب کرد تا خودشرینی عامل وصال باشد.
شخص معلوم الحال مطلبی با نامی مثلا مستعار بر روی خروجی یکی از سایت های نامعتبر قرار داد بعد بصورتی عجیب بر روی خروجی یکی دیگر سایت های محلی قرار گرفت. (این سایت در ایام انتخابات تریبون اصلی کاندیدای دلواپسان بوده و اساسا اخلاق در منطق کاری آنان معنایی ندارد، البته لازم بذکر است وضعیت مالی انسان را به هر سمتی هل میدهد و باتوجه به این وضعیت اقتصادی نمیشود بر آنان خرده گرفت، زندگی باید تامین بشود). اما همان ابتدای مطلب هدف واقعی خود را از نوشتن چنین مطلبی عیان کرد.
آنها درابتدای مطلب در یک دفاع بسیار بد از نماینده باشت این شائبه را ایجاد کردند که آقای نماینده مقابل نیروهای بویراحمد بزرگ ایستاده است!…
با همین حرکت ناشیانه علاوه بر اینکه باعث بدگمانی نسبت به نماینده محترم شدند عملا نماینده باشت و گچساران را مقابل دانشگاه و جامعه دانشگاهی قرار دادند.
زیرا به هیچ عنوان این مساله قابل درک نیست! چراکه دانشگاه یاسوج در یک سال اخیر به مدد تلاش های شبانه روزی ریاست دانشگاه موفق گردید که در میان کل دانشگاه های کشور ائم از دانشگاه های دولتی، آزاد، پزشکی و پیراپزشکی، موسسات غیر انتفاعی، واحد های دانشگاه پیام نور و…. موفق به کسب رتبه شانزدهم ایران در پایگاه علمی اسکاپوس گردد و در رده دانشگاه ها و موسسات علمی با هشت پله صعود در رده ۲۴ قرار بگیرد.
موفقیت دیگر دانشگاه یاسوج، حضور دو استاد دانشگاه در بین یک درصد دانشمندان تاثیر گذار جهان می بوده که باز نشان از رشد بالای علمی دانشگاه یاسوج می باشد.
به گزارش مرکز ISC ، دانشکده فنى ومهندسى دانشگاه یاسوج رتبه دوم در مقالات پر استناد و شاخص هاى کیفى پژوهشى در بین دانشگاه ها و دانشکدههاى فنى ومهندسى کشور را کسب کرده و دیگر موفقیت هایی که مجال بازگو کردنش نیست.
پس چگونه ممکن است یک نماینده مجلس در نظام مقدس جمهوری اسلامی مقابل دانشگاهی قرار بگیرد که در مسیر توسعه و پیشرفت علمی و فیزیکی است؟ باید دید که نگارنده مطلب با چه غرضی بدنبال تخریب چهره نماینده مجلس است زیرا اگر چنین موضوعی صحت داشته باشد عملا باعث میشود که افکار عمومی به این نتیجه برسند که نماینده محترم بخاطر برخی منافع، عامدانه در مسیر حرکت دانشگاه سنگ اندازی میکند قطعا با توجه به شخصیت نماینده محترم امکان ندارد که ایشان با دانشگاه مشکلی داشته باشد.
اینگونه تخریب چهره نماینده محترم، تنها دو دلیل ساده دارد که یکی دشمنی نگارنده با نماینده محترم است و دیگری این است که احتمالا نگارنده از پست یا مقامی بخاطر مشکلات اداری، سازمانی و یا شاید اخلاقی، کنار گذاشته شده و اینگونه میخواهد با شیرین زبانی خود را به نماینده منتسب بداند. وگرنه دلیل دیگری برای این ظلم بزرگ در حق نماینده وجود ندارد.
جناب آقای تاجگردون همیشه موافق رشد استان علل خصوص جامعه دانشگاهی بوده و هیچگاه بابت اختلاف نظر، تیشه به ریشه مبدا تحولات کشور نزده و نخواهد زد.
در بخش بعدی از گفتار نگارنده، از پادگانی شدن فضای دانشگاهی سخن رانده است و چه جالب است که چندروز قبل نیز دلواپسان از همین الفاظ استفاده کردند حال باید پرسید این همه شباهت میان دلواپسان و نگارنده از کجا آمده است؟ چرا از این همه ادبیات، فقط صدق میکند، صدق میکند؟
قاعدتا با مشخص شدن چهره واقعی نگارنده، دلیل اصلی حمله به دانشگاه و تخریب چهره نماینده محترم مشخص میگردد. البته اگر مطلب گذشته همان سایت دلواپس را با مطلب اخیر مقایسه ای بکنیم متوجه خواهیم شد که طبق روال سابق، این واژگان از مبدا دلواپسان با تغییر گفتمان کنار هم قرار گرفته و این در حالی است که نماینده مظلوم گچساران و باشت دارای اندیشه ای نزدیک به اصلاحات هست و هیچ سنخیتی و یا قرابتی با دلواپسان ندارد.
تحرکات ناشیانه نگارنده و فشار روانی در ادامه مطلب آنقدر بر نگارنده محترم وارد گردیده که دست به اعترافات جالبی میزند زیرا تاکنون هیچگاه به آن اشاره هم نمیکردند چه برسد به این اعتراف بزرگ!
نگارنده ناخواسته پای نماینده محترم بویراحمد و دنا را به میان میکشد و بابت عدم حمایت از دکتر رمضانی ایشان را به باد انتقاد میکشاند! نکته جالب در این بود که در ایام تغییر دکتر رمضانی، تریبون های مختلف آقایان؟ علت این تغییر را عدم حمایت دکتر تاجگردون اعلام میکردند اما امروز منتقد نماینده بویراحمد و دنا شده اند! تا نماینده محترم را به ضعف متهم بکنند.
اما اکنون، بابت ریاست دکتر رحیمی از نماینده بویراحمد و دنا را به چالش میکشند! این نشان میدهد که قدرت همچنان از بلوار بویراحمد میگذرد نه

از جدول غوره، اینگونه نگارنده نشان میدهد که نه این قلم امروزش دارای هنر است ونه آن قلمی که تا دیروز در دستانش بود و بخاطر عملکرد سوال برانگیزش، آن را از دست داد.
نگارنده در ادامه یک گاف ترامپی بزرگ میدهد و با طرح یک سوال اعلام میکند که چرا ۵۰ درصد از دانشجویان رشته مهندسی برق دانشگاه بعنوان رشته برتر مهندسی قبل از ترم پنجم از ادامه تحصیل منصرف میشوند؟!؟!؟
این سوال نگارنده ما را به یاد سوال های دیگری نزدیک به همین سوال برد که بشرح زیر است.
۱. چه رنگی را دوست دارید؟
پاسخ: کمرنگ
۲. عهدنامه ترکمن چای در کجا امضا شد؟
پاسخ: زیر برگه
۳. عامل اصلی طلاق چیست؟
پاسخ: ازدواج
۴. اگر ادیسون برق را اختراع نمیکرد چه میشد؟
پاسخ: یک نفر دیگر اختراعش میکرد.
سوال دومش دیگر غوغاسالاری میکند آنجا که این منصرف شدن را بعنوان فرار شور و نشاط از فضای دانشگاه میداند؟
بهتراست نگارنده محترم برای رسیدن به پاسخ سوالش به سوال مطرح شده خود رجوع بکند آنجایی که از رشته مهندسی برق بعنوان رشته برتر مهندسی یاد میکند و یک آمار ۵۰ درصدی علی بابایی ارائه میکند. این همان دلیلیست که امروز نگارنده مجبور گردیده با نام مستعار زبان بگشاید.
نگارنده هر مقدار جلوتر میرود چهره خود و دوستان مثلا پشت پرده اش را مشخص تر میکند! در پاراگراف دیگرش به سید ضیاء هاشمی، دکتر فردین تقی زاده،و نماینده محترم بویراحمد و دنا حمله میکند که وجه اشتراک این سه بزرگ وار بویراحمدی بودنشان است و این همان عاملی است که موجب آزار نگارنده گردیده است، زیرا اینها هیچگاه نمی توانند پیشرفت فرزندان بویراحمد بزرگ، را ببینند، وبجای خوشحالی از پیشرفت فرزندان استان، بی پروا برآنان میتازند در حالی که خودشان تنها چوب بیعرضه گی شان را میخورند و حال امروزشان تنها بخاطر برخی مسائلی است که بیانش موجب بی آبرویی حسودان خواهد شد.
دکتر هاشمی، دکتر تقی زاده، جناب آقای زارعی هرسه فرزندان این استان هستند. عجیب است که نگارنده انتظار عدم حمایت این سه عزیز از ریاست دانشگاه را دارند که صدالبته نگارنده گرامی باید اخلاق را رعایت میکرد تا امروز در همان جایگاه دیروز بود اما عدم داشتن سلامت اخلاق همیشه باعث زمین گیر شدن خیلی از انسان ها می بوده.
نگارنده در بزرگترین گاف خود تنها اقدام بزرگ رئیس دانشگاه را جابجایی خوابگاه خواهران با ساختمان مدیریت میداند! با این ادعا عملا چهره واقعی آن نام مستعار را لو میدهد!
این درحالی است که تابستان امسال با اجرای پروژه های عظیم، خوابگاه های خودگردان که معضل بزرگی در شهر بود حذف و همه دانشجویان در خوابگاه های واقع در دانشگاه اسکان داده شدند.
صاحبان نگارنده محترم در گذشته در اوج هنرنمایی خود مهمانسرا را به ساختمان اداری، ساختمان آموزشی را به اداری، ساختمان اداری را به خوابگاه و خوابگاه را به اداری تبدیل کرده بودند.
یکی دیگر از اقدامات تابستان گذشته تبدیل طبقه همکف سلف سرویس مرکزی که در گذشته بلااستفاده بوده؛ به سلف سرویس خواهران و طبقه اول به سلف برادران بوده و با این جابجایی ضمن متمرکز شدن سلف ها، باعث گردید که ساختمان سابق سلف برادران با یک معماری در خورشان به ساختمان های آموزشی معاونت ها تبدیل گردد.
البته لازم است نگارنده محترم بداند، همان چند جابجایی که به گمانش کوچک بود باعث گردید بجای مصرف یک بودجه ۲۲ میلیارد تومانی با یک ششم آن ۶۰۰ دانشجو در درون دانشگاه و دقیقا در خوابگاه هایی که از آن دانشگاه است اسکان داده شوند.
همان کار کوچک از منظر نگارنده بعنوان یک الگو از طرف وزیر محترم به کل روسای دانشگاه ابلاغ گردید.

این ساختمان هایی که نگارنده محترم تاکنون متوجه بودنشان نبود با یک چینش زیرکانه خیلی از مشکلات دانشگاه یاسوج را در طی سه ماه حل کرد و باعث گردید که ساختمان های اداری و آموزشی ما، اکنون صاحب جایگاهی در خور شان در دل فضای دانشجویی بشوند. این چینش و ساخت و ساز ها باعث گردید که دانشگاه صاحب مجتمع سوئیتی ۲۵ واحدی برای دانشجویان ارشد و دکتر بشود.
البته مشخص است که نگارنده یا چشم هایش را بر روی واقعیات دانشگاه فرو بسته یا غرق دستمال بازی در عروسی پسر باجناقش گردیده که صدای شور و نشاط را نمیشنود.
نگارنده در ادامه مطلب همان حرف های سه روز پیش رسانه محلی دلواپسان را تکرار کرده است.
در رابطه با آن آگاهی بخشی وبعبارتی دیگر گاف روی گاف دیگرشان نیز باید عرض بکنیم تا زمانی که امضای رضایت ریاست محترم دانشگاه برای استقلال دانشگاه نفت و گاز گچساران وزارت خانه نرفت، استقلال آن دانشگاه موضعیتی پیدا نکرد پس این گفته شما مانند دیگر گفته هایتان خودشیرینی بود.
در رابطه با گفتار شما با وصل کردن به نماینده نیز خدمت شما عارضم که وجود مهندس صیدالی در قامت رئیس شرکت نفت گچساران بخاطر عدم کمبود نیروی متخصص در گچساران نبوده بلکه برای لیاقتی بود که مهندس صیدالی از خود نشان داد. همچنین نماینده محترم باشت در پس از جنجال بزرگ تغییر نام استان و خاموش کردن آن فتنه نامبارک، در بویراحمد در یاسوج فرمود که من از خیلی ها، بویراحمدی تر هستم پس نماینده بویراحمد و دنا میتواند در گچساران بگوید گچساران پراز بویراحمدی است.
اگرچه مطلب شما خود بخود، خودتان را نغز میکرد و شاید لازم نبود وقت را اینگونه به هدر دهیم، اما لازم است آخرین گاف شما را نیز نشان بدهم تا دیگر اینگونه با آبروی خود بازی نکنید.
شما در قسمت نصایح ملوکانه خود خطاب به رییس دانشگاه از تفکرات منحط قرون وسطایی وقوم و قبیله ای گفته اید دقیقا بعداز همین مطلب ادعا کرده اید که ۷۰ درصد از اعضای هیئت علمی دانشگاه غیر بومی هستند، پس منظور شما از قوم و قبیله همین هیئت علمی های غیر بومی است!
از جناب خان این سوال را دارم که اگر میتواند همین دو کلمه منحط، قرون وسطی را معنی کند تا میزان سواد نگارنده مشخص گردد.
قطعا نماینده مجترم گچساران و باشت انقدر زیرک و سیاستمدار هست که دلیل آویزان شدن نگارنده به خود را متوجه بشود و امکان ندارد با این تملق گویی ها فریب نگارنده را بخورد و در مسیر توسعه دانشگاه قرار بگیرد.
نگارنده آخرین دست پای خود را زد ولی بیشتر در باتلاق فرو رفت و همین روزها صدایش خواهد آمد.

سید مجید رضایی فر-کارشناس ارشد علوم سیاسی