حکایت زنی که در یاسوج با ماشین شوهر خودش را زد

فصلی نو،تابناک نوشت: انسان به حکم انسان بودنش ، هر لحظه امکان مواجه شدن با حوادث و اتفاقاتی را داراست اما در این بین برخی اتفاقات و حوادث گاهی جالب،گاهی پندآموز و گاهی هشدار دهنده هستند.

برخی جوامع با داشتن برخی قوانین رسمی و گاهی عرفی ، زبانزد و الگو هستند. برای نمونه برخی فرهنگ های اجتماعی در کشورهای عمدتا غربی ما را به فکر وا می دارد که چرا ، ما که هم از نظر دینی و هم از نظر ملی ، معتقد به لزوم رعایت حریم اشخاص هستیم ،رعایت نمی کنیم.

ظهر امروز ، حادثه ای در یکی از نقاط شهر یاسوج رخ داد که طی آن یک مرد مصدوم شد و چون تنها خبرنگار حاضر در صحنه بودم به دلیل خاصی هیچگونه تصویری از صحنه ضبط نکردم که مبادا منتشر شود!

ماجرا از این قرار بود : خانمی که گویا با ماشین پراید خود برای بردن فرزند به مدرسه رانندگی می کرد در نزدیکی مدرسه شوهر خود را که در همان نزدیکی بود می خواهد سوار کند که متاسفانه به هر دلیلی به وی برخورد می کند و موجب مصدومیت همسر خود از ناحیه ی سر می شود.

یکی از شاهدان صحنه می گوید کاملا حواسم به لحظه تصادف بود و اینگونه توضیح می دهد که دیدم پراید ، به آرامی حرکت می کرد و یک لحظه می خواست کنار بزند و به آرامی به این شخص که گویا همسرش است برخورد کرد.

پس از تماس با ۱۱۵ و رسیدن ، آن ها اتفاقات دیگری افتاد که چندان خوشایند نبود!

اولا ازدهام جمعیت چنان زیاد شد که یک حالت گیج و تعجب آوری به مصدوم دست داده بود و هر لحظه خانمش را صدا می کرد .

دوما ،هر چند به نظر می رسید وضعیت مصدوم چندان وخیم نیست ، اما وضعیت زن ( راننده پراید) نشان می داد که با یک حالت خجالت و ترس مواجه شده است و نمی داند چکار کند و حتی نمی توانست همسر خود را سوار خودرو کرده و به اورژانس برساند .

نکته تاسف برانگیز این ماجرا شایعات و صحبت های برخی افراد تازه از راه رسیده بود! شخص با تجربه و مسنی بر سر صحنه رسید و پس از شنیدن این جمله که راننده و مصدوم حادثه زن و شوهر هستند ، پای خود را در یک کفش کرده بود مرتب می گفت ، خانم عمدا شوهرش را زیر گرفته و می خواسته وی را بکشد! وقتی از او سوال شد مگر آن ها را می شناسی؟ ، می گفت : نه ! اما مشخصه که خانمه می خواسته شوهرش را بکشد!

اصرارهای عجیب مرد و آن هم با بلند حرف زدن وی باعث شد تعدادی از مردم به وی تذکر دهند . نهایتا این شخص صدای خود را پایین آورد و از ادعای خود تا حدودی عقب نشینی کرد اما مشخص بود که ته دلش به این انصراف از عقیده اش راضی نیست و هر لحظه سعی می کرد از شاهدان صحنه اطلاعات بگیرد و حرف خود را ثابت کند.

بالاخره امدادگران اورژانس و نیروی انتظامی رسیدند و پس از بررسی وضعیت بیمار توسط اورژانس و بررسی حادثه و تهیه صورتجلسه توسط مامورین پلیس ، مردم صحنه را ترک کردند.

اما هنوز به این نکته فکر می کنم که اگر اتفاقی مانند مرگ بر اثر این حادثه رخ داده بود ، همین شایعات میدانی که فردا آن شخص خود را به عنوان حاضر در صحنه معرفی می کرد و این خبر را دهن به دهن منتقل می کرد ، این خانم بیچاره باید با چه سند و مدرکی این حادثه را فقط یک اتفاق ساده و یا یک اشتباه رانندگی ، بیان می کرد ؟! و آیا در صورت حادث شدن مرگ و پررنگ شدن شایعات این شخص ، آیا خانواده شوهر حادثه را به نام یک اتفاق معمولی می پذیرفتند و یا اینکه بر اساس سخنان چنین افراد بی مبالاتی ، زن بیچاره را به قتل عمد متهم می کردند؟

به هر جهت اینچنین اتفاقاتی هشدارهایی است برای ما که در مواجه شدن با اتفاقاتی نظیر حادثه امروز یاسوج ، کمی منصف تر باشیم و اگر کمکی از دستمان بر نمی آید ، بر مشکلات مردم نیافزایم!