مجلس، دانشگاه-واویلا، واویلا! وای بر ما که آخرین پناهمان شمایید
فصلی نو-رسول بهروش اگرچه سالهاست به افشاگریهای عادل فردوسیپور عادت کردهایم و هر هفته منتظریم نور فانوس او بخش جدیدی از تاریکیها را روشن کند، اما گاهی تلخی حقیقت چنان آزاردهنده است که لذت آگاهی...
فصلی نو-رسول بهروش
اگرچه سالهاست به افشاگریهای عادل فردوسیپور عادت کردهایم و هر هفته منتظریم نور فانوس او بخش جدیدی از تاریکیها را روشن کند، اما گاهی تلخی حقیقت چنان آزاردهنده است که لذت آگاهی را در کاممان زهر میکند؛ درست مثل دوشنبه همین هفته که بخش قابل توجهی از برنامه به بحث در مورد نحوه حضور یک بازیکن در سپیدرود رشت اختصاص یافت. داستان به طور ساده از این قرار است؛ یک بازیکن گمنام فوتبال خودش را برادرزاده نماینده جهرم در مجلس شورای اسلامی معرفی کرده و کوشیده تا خودش را به روانخواه، سرمربی پیشین سپیدرود تحمیل کند. این پرونده با مخالفت روانخواه موقتا مختومه شده تا اینکه در جریان تغییر مالک باشگاه و عزل روانخواه، این فوتبالیست هم قراردادش را با تیم رشتی نهایی کرده است. این البته اولین تلاش بازیکن مورد نظر برای لیگ برتری شدن نبوده؛ چه اینکه او خودش را به نفت تهران و چند باشگاه دیگر هم معرفی کرده و همه جا قول داده از ارتباطات فامیلیاش به سود باشگاه استفاده کند. عادل در راستای کنجکاویهای شبانهاش توانست نماینده جهرم یعنی آقای محمدرضا رضایی را که رییس کمیسیون عمران هم محسوب میشود، روی خط بیاورد. نامبرده ابتدا همه چیز را تکذیب کرد، اما با دیدن عکسی از بازیکن مورد نظر، آشنایی با او را پذیرفت و در توجیه شفارشهایش برای این بازیکن، جمله دردناکی به زبان آورد: «بالاخره ما نماینده اینها هستیم و اینها موکل ما به حساب میآیند. باید برایشان کاری انجام بدهیم!» آیا از این ناگوارتر هم ممکن است؟
ما به دوشنبههای تلخ و طولانی عادت داریم، اما طعم گس این یکی فراموشنشدنی است. اینجا تو نمایندهای را میبینی که گمان میکند به جای عمران و آبادانی حوزه انتخابیهاش باید یک بازیکن گمنام را به باشگاههای لیگ برتری سفارش کند و البته این کارش را «حسن وکالت» مینامد. پیش از این رسانهها به دفعات به نمایندگان محترم توصیه کرده بودند با بحث در مورد مسایل پیش پا افتاده نظیر انتقال امتیاز تیمها، اشتباهات داوری یا بینظمی تماشاگران در ورزشگاهها شأن قوه مقننه را پایین نیاورند، غافل از اینکه دوشنبهشب ناامیدکنندهتری در راه است؛ شبی که نماینده محترم مجلس باید با اصرار مجری برنامه، تلویزیون منزل همشیرهاش را روشن کند و چهره بازیکنی را ببیند که به پشتگرمی او همه تیمهای لیگ برتری را یک دور چرخیده است!
از آن تلختر طرف دیگر ماجراست که سفارش را پذیرفته؛ جایی که مالک جدید سپیدرود به قول خودش با سابقه ۱۵سال تدریس در دانشگاه و عضویت در هیاتعلمی تن به جذب چنین بازیکنی میدهد. در جامعه سالم میگویند «دانشگاه» مرهم دردهاست؛ جایی که ریشههای رنج را کشف میکند و میخشکاند تا مردم در فضای سالمتری نفس بکشند. ما اما چه کنیم با دانشگاهی که عضو هیات علمیاش به جای تولید دانش و مقابله با جهل و فساد، از در پشتی وارد فوتبال میشود و هنوز نیامده میدان را به «ژن خوب» میسپارد؟ با این اوصاف از این دانشگاه چه انتظاری میتوان داشت و چه گلی قرار است به سر جامعه بزند؟ وای بر ما که آخرین پناهگاههای را چنین میبینیم. بعد روزی هزار بار بپرسید مردم چرا ناراضیاند؟!
اخیرا یک نماینده مجلس به کار تحقیق و تفحص در مورد فساد در فوتبال مشغول شده و بهویژه روی سرمایههای بخش خصوصی در این حوزه فعال است. بد نیست او که البته از همین رهگذر به شهرت خوبی هم دست یافته، سری هم به اطراف بچرخاند و همکارانش را رصد کند. شاید آنچه او از درون به دست آورد، بسی قیمتیتر از یافتههای بیرونش باشد!
بدون نظر! اولین نفر باشید