انتخابات گچساران – سید قدرت حسینی :مانده از یار و رانده از دوست/طناب های پوسیده در کمین سید قدرت

فصلی نو – صادق بیگدلی

در حالی که کمتر از دوسال تا ماراتن انتخابات مجلس در کشور باقی مانده است در بسیاری از حوزه ها کاندیداهای مختلف ترن انتخاباتی خود را به راه انداخته اند اما با چراغ های خاموش

یکی از این حوزه های انتخابیه که کم کم در تب انتخاب فر می رود گچساران و باشت است . شاید بتوان در حوزه گچساران و باشت در یک طبقه بندی کلان تمام کنشگران عرصه سیاست ورزی را به سه جریان اصولگرا، اصلاح طلب و تیم غلامرضا تاجگردون تقسیم کرد. غلامرضا تاجگردون و لژیونر هایش( رحیمی، نوروزی، زارع پور، گوهرگانی ، ظفری و ….) تا حدود زیادی تکلیفشان مشخص  است  زیرا هیچ الترناتیو برای تاجگردون در دست نداشته و داریشان تنها برگ آس غلامرضا تاجگردون می باشد. جریان اصلاح طلب با لیدری کفایی و خواجوی و نیرو های جوانشان که روزی از طرف منسوبین غلامرضا تاجگردون مورد اصابت گوجه قرار می گرفتند بیش آنکه در پی اثبات خودش باشد به فکر نفی ارتباطش با غلام تاجگردون  است. این جریان پناسیل بالایی برای وحدت و معرفی کاندیدای واحد دارند گرچه اعتلافش با جریان غلامرضا تاجگردون همچون ادوار گذشته دور از ذهن  نخواهدبود. اما جریان اصولگرایی پس از یک تنش بلند مدت از صحنه های سیاسی این روز ها علاوه بر رقابت با جریان های رقیب در حال یک رقابت نانوشته میان ژنرال های خود که در ادامه به برخی از این رقابت اشاره خواهد شد.  رصد تحولات و کنش های اجتماعی در حوزه باشت و گچساران در این روز ها به خوبی روشن می کند که در این دور از انتخابات نه تنها چیزی از حساسیت های آن کاسته نشده بلکه چند بند جدید به حساسیت ها و پیچیدگی ها قبلی انتخابات در این حوزه افزوده شده است که در ذیل به برخی از موارد آن اشاره می شود
1-      عملکرد ضعف و ناکامی های مکرر دولت در حوزه های اقتصادی و نقش کمرنگ مجلس در معادلات اقتصادی کشور سبب یک نگاه منفی توام با عدم اعتماد از طرف جامعه به مجموعه لیست امید شده است
2-      شکستن هیمه و جبروت گذشته غلامرضا تاجگردون به عنوان تنها ناجی گچساران و باشت به سبب عملکرد مدیران منتصب به ایشان در توجه و گوشه نظر به افرادی خاص، در باشت و گچساران این ذهنیت را برای قاطبه مردم ایجاد نمود که تاجگردون و عواملش تنها نماینده همان اقلیت خاص در باشت و گچساران است.
3-       اگر در انتخابات گذشته کاریزمای تاجگردون راه را بر هر نفس مخالفی در انتخابات بست و رای تاریخی به صندوق هایش ریخته شد اما امروز همان رای قاطع سقوط سختی را برای تاجگردون متصور نموده است. زیرا تاکنون تاجکردون نتوانسه پاسخ روشنی به مطالبات ۷۳ درصدی رای طرفدارانش بدهد. مطالباتی که عمدتا بوی اشتغال و توسعه صنعتی می دهد. تصوری که در این دوره تمام رقبای سنتی و جدید غلامرضا تاجگردون را به این باور رسانده که می شود و می توان با غلامرضا تاجگردون مبارزه کرد.
4-       درگیری و چالش علنی غلامرضا تاجگردون با امام جمعه به عنوان بالاترین مقام و جایگاه شرعی در شهرستان و کشاندن این تقابل به سطح عمومی و رسانه ها با هدف تضعیف امام جمعه در شهرستان و ایجاد زاویه به همراه واکنش از طرف نیروهای انقلابی از جمله موارد است که به پیچیدگی فضا در انتخابات کمک می کند
5-      بازیگری نیروهای جوان و نو ظهور در شهرستان از زینل زاده تا زراعت کیش که در تمام طیف های سیاسی حاضر در شهرستان حضوری پررنگ و جویای نام دارند
اما در بین نیروهای سیاسی وابسته به جریان اصولگرایی که امروز در شهرستان های گچساران و باشت پالس های به منظور شرکت در انتخابات از خود ساطع می کند سید قدرت حسینی بحرینی  است. اما سوال اساسی که در این بین وجود دارد این است که آیا سید قدرت حسینی پذیرشی از سوی جامعه دارد یا خیر؟ و اساسی تر اینکه آیا سید قدرت حسینی شاخص ها و صلاحیت های لازم برای راهبری جریان اصولگرایی هر دو شهرستان را دارد؟ آیا بازگشت گچساران به سید قدرت حسینی به صلاح ملک و ملت  است؟
برای پاسخ به این سوال لاجرم باید برگ های از تاریخ را ورق زده تا لایه های از زندگی سیاسی سید قدرت حسینی کشف شوند و بهترین این شواهد مطالب منتشر شده از طرف ایشان  است که کمک زیاد به تبار شناسی شخصیت سیاسی و اجتماعی ایشان می کند
حسینی در مصاحبه ای که در تاریخ ۱۵تیرماه ۱۳۹۰ با خبرگزاری فارس داشته است اینگونه گفته است : “جریان انحرافی ادامه دهنده راه اصلاح طلبان است و در ادامه می گوید: جریان انحرافی با نقاب دین و اهتمام به مهدویت و ولایت‌فقیه در پی انحراف انقلاب هستند”.
حسینی اما در مصاحبه دیگری با نشریه محلی( امید مردم) به تاریخ۲۰تیرماه ۱۳۹۰ بعد از ۱۶ روز از مصاحبه قبلی در حمایت از مشایی و جریان انحرافی می گوید: “تیم آقای مشایی را متهم به جریان انحرافی کرده و دلایلی هم برای آن مطرح می‌کنند، ولی واقعیت این است که فضا علیه آنها مسموم است و تا هنگامی که اتهاماتشان ثابت نشده، نباید علیه آنها جو‌سازی شود.”
حسینی در مصاحبه خود با سایت استانی عصردنا به تاریخ ۳۱تیرماه ۱۳۹۰ گفته است: “عزل آقای مرادی از میراث فرهنگی استان ریشه در جریان انحرافی دارد که می خواستند یکی از نیرو های وابسته خود را احتمالا جهت بعضی اهداف منصوب نماید. شنیده ام مدیر فعلی میراث فرهنگی از بستگان بقایی است که اگر صحت داشته باشد عزل آقای مرادی کاملا سیاسی بوده است.” مواردی از این قبیل تناقضات در صحبت های این نماینده ، پیشتر در رابطه با رقبای انتخاباتی، نوذری استاندار سابق، کارخانه ماشین سازی، پتروشیمی و پالایشگاه گچساران و … نیز مشاهده می شود.
حسینی در تاریخ ۱۳ مرداد۱۳۹۳ زمانی که تنور رقابت های انتخاباتی داغ و جریان اصولگرایی در حال رقابت با غلام تاجگردون می شود در مصاحبه با سایت کبنا نیوز گلی به جریان اصولگرایی گچساران و باشت می زند که در اینده شاید این حرفش هزینه های بسیاری براش داشته باشد  او در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا کاندید نمی شوی؟
“یکی از دوستان به من گفت: مردم این سوال را دارند که شما که می خواهید بیایید برای کاندیداتوری چه می خواهی بکنی؟ گفتم اولین موضوعی که مردم از ما می پرسند: برای بحث بیکاری چه می خواهید بکنید. شما این پاسخ را به روشنی پاسخ دهید بعد بروید کاندیدا شوید. اگر بحث پل سازی و جاده سازی و کارهای عمده است تاجگردون بهتر از همه ما کار می کند. هم بودجه در دستانش هست، هم استاندار کاملا گوش به فرمانش هست، هم مدیران در اختیارش هستند برای فرمان بردن و هم خودش آدم توانمندی است”.
حسینی در آخرین مصاحبه اش وقتی با سوالی مواجه می شود که چرا مدت های زیادی از صحنه های اجتماعی دور بودین در پاسخی بد به خبرنگار بیان می کنند
” بعد از آن مصاحبه یکصد سؤالی و آن مقاله مطول و جنجالی پیرامون تحلیل ۹ دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در استان کهگیلویه و بویر احمد، تقریباً‌ و تعمداً‌ خود را از صفحه رادار رسانه‌ها دور نگه داشتم و بیشتر وقتم مصروف مطالعه و حضور در دانشگاه گردید. یکی از دلایلی که به این کار مبادرت ورزیدم، اولاً نیازی بود که برای کسب معلومات بیشتر در خود احساس می‌نمودم. ثانیاً انزجار و دوری از اکثر کامنت‌های بی محتوی، غیر معقول و مشمئز کننده‌‌ای بود که در سایت‌های مختلف استانی در پی درج هر مقاله یا مصاحبه‌ای روح هر انسانی را منزجر می‌نمود.”
حسینی بحرینی باید مشخص نمایند که چگونه فردی که نظرات مردم را اینچنین بی محتوا، غیر معقول و مشمئز کننده می خواند چگونه می تواند ردای نمایندگی همان مردم را بر تن کند. در ادامه همان مصاحبه حسینی در پاسخ به سوالی که پرسیده می شود که آقای فولادی قریب به این مضمون فرموده اند به هیچ وجه نمی‌گذارم ترکها به آقای حسینی بحرینی رأی بدهند نظرتان چیست؟  بدون خویشتن داری و با عصبانیت بیان می کند:
” اگر این گفته صحت داشته باشد مثل این است که حقیر بگویم اجازه نمی‌دهم که سادات منطقه یا لرها به فلان کس رأی بدهند. آیا کسی به این حرف حقیر بهایی می‌دهد؟ در ضمن برادران قشقایی بزرگانی دارند که در تصمیم گیری ها ذی نقش و ذی نفوذاند. اگر مشارالیه این تأثیر مهم را بر آراء و افکار قشقایی‌ها دارند چرا در دوره گذشته از این پتانسیل و زور بازو، برای خودشان استفاده نکردند. ”
اقای حسینی که امروز اینچنین مورد توجه لنز دوربین‌ها قرار می‌گیرید قطعا نه به حسب دوران ضعیف و نابخشودنی نمایندگی شان بوده است بلکه مصاحبه های که از ایشان گرفته می شود بخشی از پازل جریان رقیب برای انتخابات است. بنابراین این فضا سازی ها دام جریانات رقیب برای ایجاد انشقاق در جریان اصولگرایی است که متاسفانه هر بار حسینی راحت تر از بار گذشته به آن گرفتار می شود.  قطعا پسندیده نیست در شرایطی که همگان بر وحدت و ارائه شاخص ها برای انتخاب کاندیدی واحد از جبهه اصولگرایی تلاش دارند متاسفانه اعمال و رفتار آقای حسینی  پیش از آنکه بوی وحدت و هم افزایی بدهد بوی تحمیل و تحکم خود به جریان اصولگرایی رامی دهد، که این رفتار نه در قامت اصولگرایی جایگاهی دارد و نه در الفبای دموکراسی و از طرفی صلاحیت ایشان را هم از منظر راهبری در جریان اصولگرایی در شهرستان و هم رادای نمایندگی مجلس با سوالات فراوانی روبرو می کند.