شاخص سلامت برای تصمیم و یا تملق؟؟؟؟

فصلی نو – مهرداد جهانبازی

با پاچیروی مرکز بهداشت فراز ونشیبهایی را طی میکنیم به درازای تاریخ این قوم…
درمیان ترنم باران ونوازش نسیم کوهساران در پهنه پوشیده از جنگلهای زاگرس.‌….

صفا وصمیمیت، بیم وامید، بغص ولبخند، فقر و گشاده رویی، صداقت وشجاعت و همه وهمه پارادوکسهایی است که به گوش نجوا، به چشم عرصه وبه ذهن خاطره ای میدهد که در میان قوم نجیب وصاحب نام واما مظلوم تاریخ؛ قوم لر؛ قرار گرفته ای!!!

در کهگیلویه وبویراحمد که آنقدر دست بر ماشه بردند وپای در رکاب فشردند تا از دهستانی استانی ساختند.

اما بد روزگار وشوم حوادث دست سیاه تقدیر را چنان بر سینه ستبر وسترگ این قوم کوفته است که ناله ام به اسمانها میرسد.

پیرمردی را میبینم که از شدت درد بدن وتنگی نفس وسردرد به خود می پیچد ونشستن در معرض افتاب صبحگاهی در قلعه روستا برایش آرزویی بزرگ شده وزندگی با این دردها، تراژدی بی مثال…..

فشار خون پیرمرد افزون بر بیست و دو است ومیگویند که تعداد بیماران فشارخونی فراوانند…

پیرزنی در خم پس کوچه ای که فقط میداند مرض قند دارد وقند شیرین، حلاوت وشیرینیهای زندگی را از وی ستانده است ودیابت این بلای خانمان سوز در زیر پوست حیات سراسر خاطره مردمانم ریشه دوانده است!!!! میگویند فقط ما وخدایمان وامامزاده جدمان میداند که مرض قند چقدر افراد را رنجور کرده است…

در کوهپایه های دنای سترگ مادر بارداری رادمیبینم که آثار رنج ومشقت روزگار در چینهای پیشانی اش ودر پینه های دستش هویداست وضعف وخستگی اش حکایت از بیماریهای دوران بارداری اش، از سوئ تغدیه اش واز کمبود آهن خونش حکایت دارد!!!!

سری به مدرسه ها میزنم
به آبخوری مدرسه ها که یادداور خاطرات ناب کودکی ام هستند ، میزنم!!!
به سرویسهای بهداشتی مدارس!!!!
به بهداشت محیط مینگرم وگاها حکمرانی پلشتی ها وزباله ها وفاصلابهای سرگردان را میبینم که سلامت ایل وتبارم را نشانه رفته اند!!!
اینها شاخص اند وده ها وبلکه صدها شاخص دیگر!!!
شاخص بهداشتی!!!
شاخص درمانی!!! شاخص فرهنگی!!!
شاخص آموزشی!!!!
زبانم لال وگوشم کر!!!!
میگویند که دانشگاهمان در شاخص تعارض وتناقض ارزیابیهای درون وبرون سازمانی در بین اینهمه دانشگاه علوم پزشکی اول شده و وزیر حتی تاسف خورده است؛؛
به قولی آش آنقدر شور است که خان هم فهمید!!!!!!!!!
چه باید کرد!!!!
گریست؟؟
پیراهن عزا به تن کنم؟؟؟
از کارشناسی شنیدم؛ عیاذبالله،، زبانم گنگ!!! گوشم کر!!!! که راس دانشگاه از ذیل دانشگاه میخواهد که این شاخصها مصادره به مطلوب ومخابره به مطلوب شوند!!!؟؟؟
مبادا شاخصی به واقعیت گزارش وبیان شود که گرد بر بال قبای روسا وحکما بنشاند!!!!
آنطور گزارش شور که بر پهنه رسانه هامان خوش خط وخال باشد وبساط رزق وروزی شود برای رسانه هایی که صاحبانشان تبدیل به ارابه کرده اند!!!!
شاخص طوری تنظیم شود که کف وسوت، شپ وشور در پی داشته باشد!!!
شاخص که برای علم وسلامت نیست!!!!
تزیین سفره های رنگارنگ والمان ویترین است!!!! مبادا از میانگین کشور پایین تر گزارش شود!!!!
البته به ظاهر وقرار مسموع این وضع نابسامان از انتشار وانعکاس شاخص سابقه ای طولانی در دانشگاه ما دارد ودر روسای فعل وقبلی دانشگاهمان امری متعارف ومرسوم بوده است!!!!
آیا عقل، قانون وتدبیر می پذیرد که یک دستگاه هم مجری باشد وهم بازرسی کند وهم ارزیابی؟؟؟!!! آنهم شاخصهای سلامت؟؟؟
آیا وقت آن نرسیده است که این شاخصها از طرف دستگاهها، گروهها ویا سازمانهای مردم نهاد راست آزمایی شوند؟؟
آیا راست آزمایی شاخصهای سلامت، شاخصهای بیماریهای واگیر وغیر واگیر، شاخصهای خدمات بهداشتی ودرمانی، شاخصهای آموزشی وپژوهشی ودانشجویی وفرهنگی در دانشگاه علوم پزشکیدمفید نیست؟؟؟
آیا راست آزمایی مانع ارائه آمارهای دروغین نمیشود؟؟؟
ایا راست آزمایی شاخصهای سلامت توسط دستگاهها ونهادهای قدرتمند ارجحیت بر شنودها، تجسس ها، تفتیش عقاید وافکار، تخریب وتهدیدها ندارد؟

این مطلب ارتباطی  به دوره خاصی از مدیران ندارد