شعری بسیار زیبا از بانوی مازندرانی بنام “عشق”
فصلی نو-فهیمه محمودی عشق فاحشه ای بودکه پریروز در آپارتمانی قدیمی کشفش کردم پیراهنش را در آوردم وبه پسر یعقوب سخت خندیدم!! اینجا اورشلیم نیست وهیچ کس نمی تواند خضری پیدا کند که زنی را به او بیاویزد و خیالش راحت باشد فردا به معجزه عیسی ی جدیدی تن نمیدهی! سیبت را بخور پسرم گل های دامن مادرت به درد...
ادامه خبر