استاندار کهگیلویه و بویراحمد زمان می خرد
- شناسه خبر: 1230
- تاریخ و زمان ارسال: 22 اردیبهشت 1395 - 09:38
فصلی نو–پیمان فرامرزی
در اولین نشست استاندار کهگیلویه و بویراحمد با نخبگان، مخترعان و استعدادهای برتر استان، موسی خادمی از بیان کلی گویی و دردهای کشوری توسط آنها برآشفت و واژهای را به کار برد که بعدها به اصلیترین تکیه کلام وی در تمام نشستها بدل گشت.
خادمی در آن جلسه از نخبگان و مخترعان استان خواست تا از بیان دردهای ملی خود و استعدادها و پتانسیلهای استان بگذرند و با بیان این جمله که «ببینیم چی چی میتوانیم برای استان انجام دهیم» و « چی چی میخواهیم که در توان مسئولان استانی است» واژه جدیدی را در مدیریت جلسات استانداری ایجاد کرد.
جمله «چی چی میخواهیم انجام دهیم» را تقریبا استاندار کهگیلویه و بویراحمد در این سه سال مدیریت خود در اکثر جلسات به کار برده است اما در برخی نشستها این جمله به مطالبه اصلی جلسه تبدیل میشد و نشان از بی ثمر بودن جلساتی بود که موسی خادمی در پایان آن میگفت «ببینیم چی چی می توانیم انجام دهیم».
یکسال بعد از دیدار با نخبگان و در جلسه روز خبرنگار که در استانداری برگزار شد، پس از آنکه همه کسانی که قرار بود حرف بزنند، حرفهایشان را زدند، نوبت سخن به استاندار رسید و در حالی که انگشت تعجب از سخنانی که بیان بدیهیات بود، به دهان می گزید، از خبرنگاران خواست بگویند که «چی چی از استاندار میخواهند».
البته استاندار هیچگاه به این اقشار اجازه نداد تا بگویند که «چی چی از استاندار میخواهند». به عنوان مثال هیچگاه فرصت دوبارهای پیش نیامد تا خبرنگاران از استاندار مطالبه کنند و به نوعی به «چی چی» های موسی خادمی پاسخ دهند و یا در نشست دوم استاندار با نخبگان استان، در حالی که مخترعان و نخبگان لیست بلند و بالایی از مطالبات را قرائت کردند و در صدر آنها پارک علم و فناوری، سامانبخشی به وضعیت پژوهشی ادارات استان، شفاف شدن هزینهکرد اعتبارات پژوهشی و… بود، باز استاندار در پایان «چی چی» دیگری به کار برد و هنوز هم به آن مطالبات نخبگان پاسخ نداده است.
واژه «چی چی» تقریبا، به دالان فرار از خواسته های متفاوت در جلسات با اقشار و مدیران مختلف برای استاندار مبدل گشت و بعد از سه سال هنوز موسی خادمی از جملات معروف خود برای فرار از مطالبات گوناگونی که در جلسات با وی مطرح میشود، استفاده می کند.
خادمی همین چند روز پیش پس از ۲۰ نشست شورای گفت وگوی بخش خصوصی و دولت، تازه میگوید که «باید ببینیم که بخش خصوصی «چی چی» می تواند انجام بدهد و ما میتوانیم بدون در نظر گرفتن مشکلات ملی «چی چی» انجام دهیم» (نقل به مضمون) یعنی استاندار کهگیلویه و بویراحمد پس از این همه نشست شورای گفتوگو و به همین تعداد شورای تسهیل و رفع موانع تولید، هنوز نمی داند که بخش خصوصی در استان «چی چی» می تواند انجام دهد و خود او به عنوان مدیر ارشد استان «چی چی» باید برای بخش خصوصی به انجام برساند.
«چی چی» های موسی خادمی به همین جا ختم نمیشود. آخرین باری که خادمی این واژه را به کار برد در همایش روز یاسوج بود. استاندار کهگیلویه و بویراحمد در حالی که صغری و کبری میکرد تا نرم از سیستم مدیریت شهری یاسوج انتقاد کند و در لفافه حرفش را بزند، پایان کلام را دوباره به «چی چی میتوانیم انجام بدهیم» ختم کرد، جمله ای که از لحاظ دستوری متمم آن در جلسات مختلف فرق میکند و اینبار در روز یاسوج اینگونه بود که «چی چی میتوانیم برای یاسوج انجام بدهیم».
«چی چی» یعنی چی؟
واژه «چی چی» هرچند شاید در نگاه اول ساده و یک تکیه کلام باشد اما بار معنایی خاصی را با خود دارد. به ویژه اینکه توسط استاندار بیان می گردد و قابلیت فرار از مطالبات و خواستهها را فراهم می کند. ذیلا به چند مورد مهم در زمینه این واژه اشاره میشود.
۱- سه سال مدیریت بدون توجه به خواسته های گروههای مختلف
موسی خادمی اگر در طول همین دوران سه سال مدیریتش در هر جلسه یک «چی چی» یادداشت میکرد امروز کتابچهای از کارهایی که باید بخشهای مختلف و تیم مدیریت استان انجام دهند در اختیارش بود و لازم نبود که در جلساتی که برای بیستمین بار با حضور خودش برگزار میشود، باز سوال تکراری «چی چی» را بپرسد. وقتی که استاندار کهگیلویه و بویراحمد هنوز هم میپرسد که چه می خواهید و یا باید چیکار کنیم، نشان می دهد که در طول دوران مدیریتش به خواستهها و راهکارهای گوناگونی که یا در رسانه ها و یا از طریق گروههای مختلف در جلسات عنوان شده است، بی توجه بوده و پس از هر جلسه آنها را به باد فراموشی سپرده است.
۲- ایجاد امید و انگیزه واهی
موسی خادمی خود نیک میداند که «چی چی» یعنی چی! او می داند که باید پاسخگوی نیازها و خواسته های مردم و اقشار مختلف جامعه استان باشد اما هربار سعی میکند از زیربار آنها فرار کند. وی قصد دارد که به گروههای مختلف تفهیم کند که نمیداند آنها «چی چی» میخواهند و متوجه اینکه هرکس چه کاری باید انجام دهد، نشده است. لذا با جمع بندی جلسات با واژه «چی چی» حداقل به فاصله این جلسه تا جلسه بعدی زمان میخرد و از طریق این زمان امید و انگیزه به افراد میدهد تا به دنبال «چی چی میخواهند»، باشند و هیچکس به فکر انتقاد از سیستم عملکردی و مدیریتی وی نباشد و کسی نپرسد که بالاخره کی این «چی چی»ها روی هم جمع میشوند و به راهکارهایی برای توسعه استان مبدل میشوند؟
۳- بی برنامگی در مدیریت استان
تکرار واژه «چی چی» توسط خادمی در طول دوران مدیریتش نشان می دهد که برنامه مدون و یا حداقل ذهنی برای استفاده از پتانسیلهای مختلف استان و مدیریت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد ندارد و علی رغم شعارهای وی در زمینه مدیریت علمی، یک مدیریت سنتی و بی برنامه توسط استاندار کهگیلویه و بویراحمد در حال اجراست که روند فرسایشی آن بیش از همه کسانی را خسته کرده است که از ابتدا دل به «چی چی»های استاندار خوش کردند اما امروز شاهدند که کمترین تغییر هم صورت نمیپذیرد.
موسی خادمی وقتی بعد از سه سال در یک جلسه رسمی از همه میپرسد که «چی چی می خواهیم برای یاسوج انجام دهیم» یعنی اینکه در تمام طول مدت حدود سه سال مدیریت وی، هرچه راهکار در زمینه مدیریت شهری و مسائل مختلف زیر گروه آن از مبلمان شهری و فرهنگ شهرنشینی گرفته تا فضای سبز و توسعه گردشگری در یاسوج، توسط گروه های مختلف و از طرق گوناگون ارائه شده است، آب در هاون کوبیدن بوده و موسی خادمی یا مشورت نخبگان و فرهیختگان استان را نمیپذیرد و یا نمیخواهد بپذیرد. وگرنه دیگر برای ارائه راهکار بسیار دیر شده است، به ویژه اینکه شایعه تغییر استاندار، هرچند هنوز تحقق پیدا نکرده اما برای مردم استان به باور نشسته است.
خادمی از «چی چی» های اولش معلوم بود که بی برنامه و راهکار بر صندلی مدیریت این استان تکیه زده است اما در آن اوان حداقل امیدوار بودیم به اینکه خادمی از راهکارها و برنامههای کسانی که برایشان «چی چی» میکرد استفاده کند. اما امروز میبینیم که پس از دهها ساعت جلسات مختلف از کارگروه گردشگری، اتاق فکر نخبگان، شورای ترافیک، شورای ساماندهی رودخانه بشار گرفته تا جلسات بررسی پروژههای شهر یاسوج و کارگروهها و شوراهای مختلف و صدها و شاید هزاران مصوبه در این زمینه، خادمی تازه میپرسد که برای یاسوج «چی چی» میتوانیم انجام دهیم.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد نیک می داند که اگر در مدت سه سال مدیریت نتوانسته است برای استان کاری انجام دهد در مدت باقیمانده، حال اندک و یا در حالتی خوشبینانه، طولانی نیز نمیتواند هیچی انجام دهد و این «چی چی»ها بیشتر گول زدن افکار عمومی است.
اکنون بیش از آنکه باید، برای برنامه ریزی دیر شده است و این «چی چی» ها را موسی خادمی، اگر نگوییم قبل از معارفه اش به عنوان استاندار باید گردآوری میکرد؛ حداقل باید در طول چند ماه اول به تمام «چی چی»های ذهنیاش پاسخ میداد.
اکنون تیم مدیریتی وی، استانی که به قول خودش همیشه در آخر بوده است را چنان در منجلاب آخر بودن غرق کردهاند که شاید سالها تلاش نیز نتواند، فاصله های ایجاد شده بین استان آخر و استان ماقبل آخر را جبران کند.
موسی خادمی که همواره حق به جانب ایستاد و از مدیرانش دفاع کرد و آمارهایی که گویای ضعف مدیرانش بود را پوشاند، حالا در بدترین شرایط مدیریتی به سر می برد و شاید خود او بیشتر از مردم استان طالب تغییر استاندار باشد چرا که هر آماری که وضعیت استان منتشر میشود، ضعف مدیریتی و ناشیگری یکی از اعضای تیم مدیریتی او را افشا میکند. آمارهایی که دل هر دلسوز استان را به درد می آورد و نه «چی چی»های استاندار و نه شایعه تغییر معاونانش نمیتواند تسکینی بر آلام کهگیلویه و بویراحمد باشد.
—————————-
پیمان فرامرزی-امید مردم
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد