فصلی نو- سعادت باقری نجف آباد
در این دهه اخر از قرن چهاردهم شمسی و به خصوص سالهای اخیر، ایرانمان جولانگاه اسبابی است که به رنگ باختن قبح خوشبخت شدن فردی به قیمت بدبخت شدن دیگری انجامیده است این موضوع را می توان به راحتی از منظر شرایط اقتصادی و نحوه اداره اقتصادی کشور آسیب شناسی نمود. همان اقتصادی که مدتی است قانون آن برنده بودن به قیمت بازنده شدن دیگری است؛ این معنای اقتصاد امروز ما است.
تعاملات اقتصادی به گونه ای است که باید قربانی گرفت تا وضعیت اقتصادی مورد هدف حاصل شود؛ اقتصادی که در آن سفته بازی راهکار غالب است. به تعبیر آراسته دیگر، اقتصادی که مردم به زعم خودشان در تلاش برای حفظ ارزش پس انداز و وجوهشان هستند (نه به فکر تولید ثروت واقعی و ارزش افزوده). در واقع به جای اینکه در جامعه ثروتی تولید و اضافه شود، در زنجیره خرید و فروش ها در نهایت از دارایی های موجود فردی کاسته می شود و به دارایی دیگری اضافه می شود بی آنکه این انتقال دارایی توجیه عادلانه ای داشته باشد. در نمونه ساده سازی شده در اقتصاد به شدت نا امن و متلاطم، فردی که با هدف حفظ ارزش دارایی خود، طلا خریداری می نماید، در واقع آگاهانه می خواهد ضرر کاهش ارزش پول را به دیگری منتقل نماید و یا اگر با احتمال نزولی شدن بورس، سهامش را می فروشد آشکارا قصد دارد خریدار در کاهش قیمت قربانی شود
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد