فصلی نو- یکی از حامیان ندای وحدت نوشت : آن روزها که جمعیت عظیم و پرشور حامی مهدی روشنفکر برای پیروزی هوادار سابق غلام محمد زارعی و ستار هدایتخواه خواب و خوراک نداشتند، کمتر کسی فکرش را میکرد که جریان کاملا مردمی ندای وحدت توسط چند جوان تربیت شده در مکتب اصولگرایان سنتی با چراغ […]
فصلی نو- یکی از حامیان ندای وحدت نوشت :
آن روزها که جمعیت عظیم و پرشور حامی مهدی روشنفکر برای پیروزی هوادار سابق غلام محمد زارعی و ستار هدایتخواه خواب و خوراک نداشتند، کمتر کسی فکرش را میکرد که جریان کاملا مردمی ندای وحدت توسط چند جوان تربیت شده در مکتب اصولگرایان سنتی با چراغ سبز سردار ندای وحدت بصورت نرم مصادره و به جریانی مبدل گردد که این روزها نه تنها فاصله زیادی با مردم دارد بلکه به مردم پشت کرده است. مصادرهای که معادلات و ماهیت ندای وحدت را دگرگون کرد و باور کردن چنین تغییر بنیادی در ندای وحدت برای هواداران این جریان نوپا و نوظهور سخت است.
این روزها تعداد زیادی از آن هواداران پرشور، در ناامیدی، بحران انگیزه و بلاتکلیفی غوطهور شدهاند و در طول شبانهروز خود را بخاطر انتخاب اشتباه مهدی روشنفکر سرزنش میکنند!
یکی از علتهای این تغییر و مصادره، نوع نگرش و شخصیت محافظهکار و سنتی مهدی روشنفکر میباشد؛ زیرا مهدی روشنفکر از یک سو تمایل دارد کسانی نزدیک و اطراف او باشند که وابسته به اصولگرایان باشند تا شبهه یا بهانهای برای رد صلاحیت او پیش نیاید و از سوی دیگر او تمایل دارد از فضای چالشی، انتقادی، مطالبات پردردسر و برنامههای کارشناسی شده به دور باشد و اطراف او افرادی نزدیک به تفکر اصولگرایی باشند که به جای انتقاد و مطالبهگری، از او تعریف و تمجید نمایند و اجازه ندهند سفره غنائم شلوغ و پای فقرا، افراد شایسته و دلسوز به این سفره پرخیر و برکت باز شود!
بعد از انتخاب حیرتآور، شوکآور و غلط یک فرد ناپخته برای مدیریت دفتر تهران، در میان حیرت همگان و بویژه هواداران مظلوم جریان ندای وحدت، مهدی روشنفکر آرمان بیگلری ناشناخته را به عنوان دستیار ویژه خویش منصوب کرد تا شوک سنگینیتری به هواداران خود و بخصوص افراد باتجربه، توانمند، دلسوز و در یک کلام شایسته جریان ندای وحدت وارد نماید.
تایید صلاحیت نستور درخشندهپور شوک دیگری بود که در ادامه به مردم و بویژه مهدی روشنفکر وارد شد. هواداران ندای وحدت با شوک تایید صلاحیت نستور درخشندهپور کنار نیامده بودند که چهارمین شوک و سنگینترین شوک به آنان وارد شد. رایزنی و تلاش برای معرفی آرمان بیگلری توسط مهدی روشنفکر برای ریاست ستادهای آیتالله سید ابراهیم رئیسی در استان کهگیلویه و بویراحمد بواسطه علی نیکزاد، سنگینترین شوک به بدنه همیشه مظلوم و محروم ندای وحدت و بویژه فعالان، شایستگان و دلسوزان جریان ندای وحدت بود.
آرمان بیگلری که توانایی اداره یک انجمن یا تشکل کوچک را هم نداشت، بواسطه اعتماد بیش از حد روشنفکر به او و بیاعتمادی و ترس روشنفکر نسبت به هواداران توانمندش، فرصت تاریخی بدست آورد تا ره صد ساله را یک شبه در عرصه سیاست طی نماید تا بعد از مدیر دفتر تهران یکهتاز جریان ندای وحدت و عزیز دل مهدی روشنفکر شود. به هر ترتیب انتخاب آرمان بیگلری آب سردی بر سر و صورت افراد شایسته و اندیشمند جریان ندای وحدت بود تا روشنفکر نشان دهد قاعده بازی او مبتنی بر شایستهسالاری نیست. مهدی روشنفکر با انتخاب عجولانه این دو نفر این پیام را مخابره کرد که تمایل به حضور افراد ضعیف، بیتجربه و متملق در اطراف خود دارد. استعفای آرمان بیگلری آخرین شوک در ندای وحدت بود. آن استعفای سیاسی نشان داد بیگلری قاعده بازی، پیشرفت و سوگلی شدن در ندای وحدت را میداند و هم از تعارض منافع، انحراف و اختلافات در ندای وحدت رونمایی کرد.
بنابراین شوکهای فوق الذکر نشان دادند و اثبات کردند که مهدی روشنفکر مثل ابر بهاری آمد و به سرعت ابر بهاری خواهد رفت اما باید از عملکرد و انتخابهای او تجربه، درس و عبرت گرفت. جریان ندای وحدت، جریان غلام محمد زارعی و جریان ستار هدایتخواه هر سه مانند ابر بهاری بر روی نقاط و اشخاص خاصی باریدند و بارش عمومی و فراگیر نداشتند. هر جریانی با شکست درس عبرت برای مردم میشود اما ندای وحدت تنها جریانی است ک قبل از اتمام دورهاش به درس عبرتی برای سیاسیون تبدیل خواهد شد تا کسی سراغ تعصبات کورکورانه نرود که نتیجهی آن تعصبات هدایتخواه، زارعی و روشنفکری شود که وضع فلاکتبار موجود در بویراحمد را رقم بزنند!
این روزها روشنفکر و اطرافیانش بر انتخاب استاندار متمرکز شدهاند و شواهد حاکی از آن است با رفقای اصولگرای سنتی خود هر روز در تهران برای عزت بویراحمد اما در واقع برای رسیدن به قدرت و تحمیل گزینه خود در جلسات مختلف تاخت و تاز و رایزنی میکنند. اگر استاندار نیز نیروی این جماعت باشد باز هم شکست آنها حتمی است؛ زیرا بخشداران و فرمانداران فعلی سه شهرستان بویراحمد، دنا و مارگون نیروهای نزدیک به ایشان میباشند، اما استاندار قرار است چه کاری انجام دهد؟ روشنفکر نمیداند که به جای استاندار باید روی اطرافیان خود تمرکز کند؛ چون نزدیکان او در بزنگاهی خود را به آغوش اصولگرایان سنتی خواهند رساند و ایشان را با شعار بازگشت به مردم تنها خواهند گذاشت! اطرافیانی که مردم را دور زدند، روشنفکر را هم در نهایت دور خواهند زد تا آنان نیز برای روشنفکر درس عبرت شوند. گذر زمان نشان خواهد داد روشنفکر و اطرافیانش بازماندگان همان تفکری هستند که بویراحمد را به قهقرا بردند و با گذر زمان اثر اشتباهات و محاسبات غلط و پیدرپی مهدی روشنفکر در یک سال منتهی به انتخابات بعدی مجلس پدیدار خواهد شد و آن زمان دیگر کار از کار گذشته است و مهدی روشنفکر طعم تلخ تکدورهای بودن را همراه با تمام آرمانها و بهارهایش خواهد چشید.