جشنواره ملی عشایر ایران زمین «کوچ» آفتابه و لگن ۷ دست شام و نهار هیچ
- شناسه خبر: 28264
- تاریخ و زمان ارسال: 3 خرداد 1402 - 12:47
فصلی نو- بالاخره جشنواره ملی عشایر ایران زمین هفتمین سالش را نیز پشت سر گذاشت.جشنوارهای با آدمها و برنامههای تکراری بدون هرگونه خلاقیت و نوآوری.
به گزارش فصل جنوب ،جشنواره هفتم نماد ایل بی سرتوال بود. ایلی که بزرگی ندارد که برایش بزرگی کند.
ایلی که مردانش کدخدا و زنانش کدبانو هستند و در فرهنگ لری آن را ایل کلاکرو میگویند.
خوب برای مرور جشنواره از شب آخر تا شب اول همه چیز را مرور میکنیم.
شب پنجم شب بدی بود. چون آنچه را در فرهنگمان بد می دانیم بر سر مهمانانمان آوردیم.
آب حوض وسط پارک ولایت را باز کردیم و همه جا را گندآب گرفت. جالبش می دانید چیست؟
هیچ کس از مردم بابت این اتفاق عذرخواهی نکرد. هر دستگاه، دیگری را مقصر کرد. حتی میراث فرهنگی هم!این در حالی است که میراث نمی تواند به هیچ بهانه ای از زیر بار مسئولیتش در این زمینه شانه خالی کتد. مهمانی که به این شهر می آید یک اداره را می شناسد و آن هم میراث فرهنگی است.
شب پنجم یک اتفاق دیگر هم داشت. قرار بود در جشنواره ملی عشایر ایران زمین از غرفه ها و سیاه چادر های برتر تجلیل شوند.اما بعد مسئولان جشنواره به نتیجه رسیدند که روح فرهنگ رقابت پذیر و برتر و بدتر ندارد پس در شبی که هزاران نفر برای دیدن برنامه های شب آخر آمدند اعلام کردند که همه غرفه ها بدون رقابت تجلیل می شوند.
این کار ارزشمندی بود اما حدس بزنید چه اتفاقی افتاد؟ روز بعد خبری از تجلیل نبود. این موضوع دو حالت دارد یا از ابتدا تجلیلی درکار نبوده که اعلام آن در حضور عموم یک دروغگویی زشت و بزرگ است و یا تجلیلی بوده و بعدا در اداره کل اتفاقی برای جوایز افتاده که این هم زشت تر از دروغ نیست و لازم است که میراث فرهنگی در این زمینه شفاف سازی کند.
راستی گفتم شفاف سازی یادم آمد مسئولان در جشنواره برفی و جشنواره کوچ وعده تجلیل از رسانه ها را دادند که این هم مثل همان وعده تجلیل از غرفه ها اگر نگوییم فریبکاری بوده پس قطعا شوآف بود و بس.
اما روز چهارم جشنواره تقریبا بی حاشیه و با همان برنامه های تکراری گذشت. برنامه هایی که هرکس یک شب آنها را ببیند برایش کفایت می کند چه برسد به آنهایی که هر سال برای دیدن چیز جدیدی می آیند و دست خالی بر می گردند.
اما شب سوم شب بدی بود از این جهت که باران بهاری غرفه ها را غافلگیر کرد. شاید بگویید خوب بارش باران طبیعی است و هر کس باید خود به فکر باشد.بله بارش باران طبیعی است اما این وظیفه اداره کل میراث فرهنگی به عنوان متولی برنامه بود که باید گزارش های هواشناسی را رصد می کرد. مثلا باید ساعتی قبل از بارندگی به غرفه ها اطلاع می دادند که روی سقف سکونتگاه هایشان پلاستیک بکشند.نه تنها این کار را نکردند که حتی برای یک بار هم نپرسیدند آیا مشکلی دارید یا کمکی نیاز دارید.
روز دوم هم بی حاشیه بود اما روز اول روز مزخرفی بود. احتمالا هرکجای دنیا بگویید ما در نمایشگاه شرکت کرده ایم و سیم برق و تجهیزات را خودمان تامین کرده ایم به ریشمان می خندند با جشنواره برگزار کردنمان.
هر جشنواره ای حداقل کاری که برای شرکت کنندگان انجام می دهد تهیه آب وبرق و گاز است. آب و گاز پیش کش اما برق هم که بود خود زمینه کاسبی برای عدهای شده بود.
به هر حال جشنواره ملی عشایر ایران زمین در نمایشگاه یاسوج اگر چه نامش کوچ بود اما از آیینهای بومی جز رقص و موسیقی هیچ نشانی نداشت بیشتر شبیه بازاری بود که هرکس تلاش می کرد کالایش را گرانتر بفروشد و گوش مردم را ببرد. یک نان ساده را ۴۰ هزارتومان می دادند و ظاهرا همه چیز هماهنگ شده بود.
جشنواره هفتم آفتابه لگنش هفت دست بود اما در آن خبری از شام و ناهار نبود.
وقتی کارهای بزرگ را به ادمکوچک.میدهند این میشود سرانجامش!
بابا باور بفرمایید طالبی پور این کاره نیست بنده خدا!
مدیریت ذهن استراتژیک وخلاق میخواهد ..
مدیریت کهکت وشلوار نیست! مدیریت یعنی کاردانی وداانایی وکاربلدی!
با سلام وعرض ادب اول اون تبلیغات کوچ ۶ را بردار بعد هم اینقدر به ایل تبارت تیکه ننداز واهانت نکن وقتی خودمان با این ادبیات استانمان را زیر سوال میبریم برای مبلغی ناچیز وای از دیگران …..ثابت جان موفق باشی