فصلی نو-پریسا کاظمی کیان الفبای سیاست رابرای زنان قوم ما باید از نو نوشت، متفاوت تر از الفبایی که برای زنان دیگر نقاط سرزمین مان، گویا شروع جنبشی دوم خردادی در استان نیاز داشته باشیم که بیست سال از آن می گذرد و تکرار نشد. امروز فقیر بودن زنان و کم رنگ بودن حقوق آنها […]

فصلی نو-پریسا کاظمی کیان

الفبای سیاست رابرای زنان قوم ما باید از نو نوشت، متفاوت تر از الفبایی که برای زنان دیگر نقاط سرزمین مان، گویا شروع جنبشی دوم خردادی در استان نیاز داشته باشیم که بیست سال از آن می گذرد و تکرار نشد.

امروز فقیر بودن زنان و کم رنگ بودن حقوق آنها منوط به فقر مالی نیست، بلکه فقر فرهنگی است. زن فقیر کسی است که کتاب نمی خواند، سفر نرفته، از سیاست چیزی نمی داند، در اجتماع به انزوا رفته و چشم به اندیشه مردان دارد …
شاید فقیر زنان آشپزخانه ای هستند که سیاست را فراتر از قوه درک و فهم خود می دانند و به آن ورود پیدا نمی کنند و خود را تابع نظر مردانشان می دانند.
در جامعه سنتی و شبه مدرن ایران و علی الخصوص استان سنتی کهگیلویه و بویراحمد، زنان به اراده و خودباوری برای حضور در جریانات سیاسی، همچنین اعتماد بر یکدیگر دست نیافته اند و این عدم همبستگی تاکنون برایشان گران تمام شده است و این را در رقابت های انتخاباتی و انتصابات مدیریتی و عدم حضور زنان در قدرت به وفور می توان دید. چرا که سیاست بستر و زمینه ای برای دستیابی به قدرت مشروع است اما چرا درست در جایی که قدرت هست، خبری از گامهای زنان نیست!
مگر قانون اساسی مشارکت عامه مردم برای تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی را خواستار نشده است؟ چرا بانوان استان ما در همه زمینه ها حضورشان اینچنین کم رنگ است؟
در سالهای اخیر میزان باسوادی زنان سیر صعودی چند برابری به خود گرفته است. از مصداق های آن تسخیر دانشگاهها در مقاطع مختلف تحصیلی است که این روند باسوادی نوید بخش ورود زنان به سازمان های مختلف دولتی و خصوصی بود. اینجا دیگر مخالفین در برابر سیل عظیم زنان باسواد توان ابراز موجودیت نداشتند و نمی توانستند بگویند بیسواد به خانه هایتان برگردید. زنان با وجود مخالفت ها به سازمان های آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، اصناف و دانشگاهها رسوخ کردند اما هیچ گاه به آنجایی که استحقاق شان بود دست نیافتند چرا که به دلیل ضعف خود باوری حضورشان در اجتماعات سیاسی به طور چشم گیری کم رنگ جلوه می کرد.
زنان توانستند نگرش به شدت مردسالارانه و اجتماع زن ستیزانه در جامعه را که نقش زن را به ابزار کار بودن در خدمت مصرف زدگی و ذوب شدن در مسئولیت های از پیش تعیین شده فرزند آوری و همسرداری، رهانیده و به شان و شخصیت واقعی شان بطوریکه در قانون اساسی و حقوق بشر آمده است دست پیدا کنند.

اصولا زنان چه نگرشی به مشارکت سیاسی و اجتماعی عصر کنونی دارند؟
چند درصد از زنان امروز در فعالیت های اجتماعی و سیاسی حضور مستمر دارند؟
مشارکت سیاسی و اجتماعی تنها به حق رای و شرکت در انتخابات ختم نمی شود؛ بلکه زنان با تاسیس تشکل های مدنی، شرکت در احزاب، جنبش های مطالبه گری، حمایت از یکدیگر برای به کرسی نشاندن اهداف و حقوق شان، زمینه های مشارکتی هستند که استان ما تاکنون به خود ندیده است و از این روی بستری برای پیدا شدن زنان مستعد در جایگاهها و مشاغل مختلف به وجود نیامده است؛ چرا که در زنان بدون مشی سیاسی و پیشرو نگرشی آگاهانه و مستقل وجود ندارد و همواره در موج قومیت گرایی غرق می شوند تا رفته رفته در امور تابع رای مردان شوند.
شاید امروز و در عصر حاضر وقت آن رسیده است که سهم فراموش شده و جایگاه از دست رفته خود را که طی سالیان متمادی از کف داده ایم، برگردانیم و سهم پررنگ تری در جامعه ایفا کنیم. نقشی که در دوران پیش از انقلاب بهتر و پررنگ تر ایفا کردیم تا جاییکه بنیان گذار کبیر انقلاب در خصوص جایگاه زنان در این دوره بیاناتی داشته اند.
امام با الگو قرار دادن حضرت فاطمه برای زنان، نگرش جوامع سنتی به زن را از بین برد. در این جوامع، رابطه زن و مرد، براساس توزیع قدرت(یعنی مرد برتر از زن) شکل می گرفت. دیدگاه امام، نه تنها این رابطه را حذف کرد، بلکه ازدیدگاه فمینیست ها، نسبت «مساوات» میان زن ومرد هم فراتر رفت. تئوری«مساوات» فمینیست ها بر تساوی حقوق زن ومرد دلالت دارد؛ ولی امام با تأسی به بانوی بزرگ اسلام درمبارزه وتربیت،معتقد است که زن از آن مقام مساوات می گذرد و به پیشوایی و رهبری می رسد(ر.ک: مجموعه مقالات، زهرا. ر، ۱۳۷۶، ج۲، ص۱۶۹).
«…کسی که تاریخ صدساله را مطالعه کرده است،می داندکه درجنبش هایی که در ایران بوده است، جنبش های اصیلی که در ایران بوده است، قبل ازاین دوره رژیم پهلوی، جنبش تنباکو، جنبش مشروطیت، زن ها همدوش با مردها فعالیت می کردند…» (امام خمینی(۲)،۱۳۶۱،ج۹،ص۲۳۰).

پریسا کاظمی کیان

photo 2016 12 31 17 27 07