عملکرد موسی خادمی/فامیل سالاری بجای اندیشه سالاری/لابی گری بجای قانون مداری

فصلی نو-ایمان محمد پور فتح

دکتر حسن روحانی در حالی کلید پاستور را در ۱۲ مرداد ۹۲ تحویل گرفت که ارثیه باقی مانده از دولت قبل، علیرغم درآمدهای افسانه ای حاصل از فروش نفت، متاسفانه در یک کلام چیزی جز انزوای سیاسی و رکود شدید اقتصادی در کنار پرونده ای قطور در شورای امنیت، نبود. بحث فسادها هم بماند که هنوز بعد از سه سال پرونده های فساد اقتصادی اطرافیان رییس دولت قبل، که خود را پاکترین دولت تاریخ می نامید یکی پس از دیگری در قوه قضائیه رونمایی می شود و ظاهرا حالا حالاها تمامی ندارد..
بگذریم…
با این شرایطی که حسن روحانی کلید پاستور رو به دست گرفت، باید تیمی قوی از هر نظر هم در حوزه وزیران، هم استانداران و مدیران ستادی رو انتخاب می کرد که در ادامه راه به مشکل بر نخورد..
اما متاسفانه در همان ابتدای کار با سپردن وزارت خانه های کلیدی به افراد بدون هویت سیاسی و بعضا سالخورده که در دولت های قبل امتحان خود را پس داده بودند، خشت اول را کج نهاد.
بدتر از این انتخاب ها،بحث تعامل وزرا مخصوصا وزیر کشور در بحث انتخاب استانداران، با نماینده گان مجلس نهم بود که اکثر قریب به اتفاق از طیف اصولگرایان تندرو و هواداران سینه چاک دولت نهم و دهم بودند.
به قول صائب تبریزی؛
خشت اول چون نهد معمار کج
تا ثریا میرود دیوار کج
طبیعتا وقتی بحث تعامل وزرا با نماینده گان مجلس پیش می اید، در مرحله اول اصل ۵۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی که به مبحث تفکیک قوا شارل دو مونتسکیو فیلسوف سیاسی قرن ۱۸ پرداخته است، زیر سوال می رود و در مرحله بعد استانی مثل استان ما هم که دو اصولگرا و یک اصلاح طلب نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی بودند، نظر اکثریت در اولویت قرار می گرفت. و همین عامل باعث شد علیرغم ناراحتی به حق برخی از بزرگان هزینه داده جریان اصلاحات در بحث انتخاب استاندار از غلامرضا تاجگردون به عنوان تنها نماینده اصلاح طلب استان در مجلس نهم، تاجگردون تعامل با دو نماینده اصولگرای استان، را به راضی نگه داشتن دوستان همفکرش ترجیح بدهد و موسی خادمی را به عنوان شخصی که در دولت اصلاحات معاون استانداران کهگیلویه و بویراحمد و بوشهر بوده را به وزیر کشور معرفی کنند.
موسی خادمی که پیشینه مدیریتی اش به یک دهه قبل و دولت اصلاحات برمی گشت و بعد از روی کار امدن دولت نهم، عزلت گزینی در تهران و سکوت مطلق را به ماندن در دیار خود و زندگی در کنار مردمان پاکش، ترجیح داده بود، انسانی خوب و نجیب بود اما گذر زمان بار دیگر ثابت کرد هر انسان خوبی لزوما مدیر خوبی نیست. ودر همان ابتدای راه با انتخاب مشاوران و مدیران حوزه ستادی استانداری و معامله بر سر تغییر بعضی از مدیران کل، خیلی زود ماهیت واقعی خود را نشان داد.
موسی خادمی که متهم بود حتی در سال ۷۶ هم در ستاد حجه الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری فعالیت داشته و با لابی برخی از بزرگان اصلاحات در دولت اصلاحات به معاونت استانداری رسیده است، نه تنها تلاش نکرد خود را مبرا از اتهامات کند، بلکه در عمل شایعات را به واقعیت تبدیل کرد و نشان داد دکترتاجگردون که علیرغم احترام خاصی که برای شخصیتش قائل بوده و هستم، در دو راهی تعامل با دو نماینده اصولگرا یا همراهی بزرگان جریان اصلاحات دچار اشتباه شده است .( البته در زمینه دفاع از خادمی، حقیر هم در همان ابتدای معرفی ایشان، دچار اشتباه شده و چند یادداشت در جراید در دفاع از ایشان منتشر کردم ، که ضمن اعتراف به اشتباه از همه مردم استان مخصوصا بزرگان فکری جریان اصلاحات عذرخواهی و طلب حلالیت می کنم)
خادمی که قرار بود با برنامه ریزی و همکاری مدیرانش زمینه پیشرفت و توسعه استان زرخیز اما محروم کهگیلویه و بویراحمد را فراهم کند که نتیجه ان منجر به محبوبیت هر چه بیشتر دکتر روحانی در استان شود، در عمل نشان داد که تیم مدیریتی اش به غیر از چند مدیر، نه تنها ناهماهنگ و سردرگم هستند بلکه تاکتیک خاصی هم برای پیروزی بر غول محرومیت ندارند. در کنار این عوامل متاسفانه ارتباط کانالیزه برخی افراد با جناب استاندار و تاثیرگذاری این افراد در انتصاب مدیران، در بسیاری از شهرها خود به یک معضل و دل نگرانی برای بدنه پیکره مردمی حامی دولت روحانی تبدیل شده است.
متاسفانه دکتر خادمی با توجیه نگاه فرا جناحی، عافیت اندیشی کرده و در معامله گفته و ناگفته با جریان تندرو، به زعم باطل خویش خود را و مسئولیت خود را برای روزهای مبادا بیمه می کند و شایسته سالاری را کنار گذاشته و نسبت به بکارگیری نیروهایی که تمام هم آنها به زمین زدن دولت روحانی است اهتمام داشته و دارد..
جالب اینجاست قسمت اعظم این نیروها که با نام اعتدال و با لابی و معامله با نماینده گان مجلس یا دیگر چهره های ذی نفوذ استان، تکیه بر صندلی زده اند یا صندلی خود را از دولت قبل حفظ کرده اند، نه متعلق به جریان اصلاح طلبی هستند و نه در جریان اصولگرایی نامی دارند و شاید بهترین نشانی که می توان برای آنها انتخاب نمود جریان فرصت طلبی است که با غفلت و یا یکه تازی برخی لابی گرها فرصت ظهور پیدا کرده اند.
اما ایشان نه تنها به اشتباه در معامله بر سر انتخاب مدیران اعتراف نکرد، بلکه برای ساکت کردن مخالفانش باز هم دچار اشتباه شد و حفظ صندلی استانداری را به توسعه و پیشرفت استان ترجیح داد. و البته با جایگزینی فامیل سالاری، به جای اندیشه سالاری و لابی گری به جای شایسته سالاری و قانون مداری، نشان داد که تمام هم و غم اش به زمین زدن دولت روحانی است و بس. و در این نقد جوان اصلاح‌طلب بر «خادمی» /به دلیل دفاع از «خادمی»از بزرگان اصلاحات عذرخواهی می‌کنم.

فصلی نو-مطلب منتشر شده از سری یادداشت های مخاطبین فصلی نو بوه است و فصلی نو مطلب منتشر شده را رد یا تایید نمی کند.

لینک کوتاه خبر:

https://faslejonoob.ir/?p=1955

ارسال دیدگاه


نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد

تصویر روز: