فصلی نو– رضا احمدی
بالشخصه همیشه سعی کردهام از ورود به بحثهای قومی و قبیلهای و مطرح کردن آن با وجود واقعیت داشتن در سطح جامعه اجتناب نمایم اما ظاهرا حق با کسانی بوده است که از روز اول آقای خادمی و تیمش را دارای تعصبات قومی میدانستند.
حتما لازم است در فرصتی مناسب و به صورت آماری انتصابات کاملا قومی در عرصه مدیریتی استان که حمایت شخص استاندار را در پی داشتند مورد بررسی قرار گیرد گر چه باز هم زبان توجیه دراز خواهد بود و آقای استاندار طلبکارانه و به جای اقدام و عمل منتقدین را به بیانصافی و سنگ اندازی در جلوی توسعه استان متهم خواهند کرد!!!
اما براستی اگر انتصاب جدید در استانداری چون بسیاری از انتصابات قبلی یعنی کرامت کریمی به عنوان مدیرکل امنیتی و سیاسی استانداری قومی و طایفهای نیست پس بر اساس کدام منطق مدیریتی است؟ آقای کریمی اگر توانمند و موجه بودند چرا در همان فرمانداری کهگیلویه حمایت نشدند و اصلا چرا خودشان نتوانستند در مدت نه ماه حضور خود را تثبت نمایند؟
اگر دلیل عزل کریمی در کهگیلویه نارضایتی و عدم مقبولیت بود آیا در طول این یک سال اتفاقی افتاده است که ایشان توانسته باشند کسب مقبولیت عمومی نمایند؟ مدتی بود جناب استاندار و اطرافیانش به هر دری میزدنند تا کرامت کریمی را در جایی بند کنند حال سوال این است آیا در کهگیلویه و بویراحمد و در میان نیروهای اصیل اصلاح طلب (تاکید میکنم) اصیل اصلاح طلب قحط الرجال است که فقط باید برای خیلی جاها کرامت کریمی اولویت باشد. همین چندی پیش نیز ایشان به عنوان یکی از گزینههای جمعیت هلال احمر استان معرفی شدند. خوب چنین اتفاقی از دو حالت خارج نیست یا بسیار تواناست (که البته همه میدانیم این گونه نیست) که با فرض بر پذیرش توانایی ایشان چرا باید هزینه آن را جلیل حسنی یکی از جوانترین و بهترین نیروهای اصلاح طلب پرداخت نماید.
جرم حسنی برای این تغییر چه بوده است. عدم توانایی؟ خوب آقای استاندار که خود مدعی هستند بهترین انتخابات بعد از انقلاب اسلامی را برگزار کردند پس آقای حسنی به عنوان یکی از مدیران این حوزه قطعا در این بهترین بیتاثیر نبودهاند. شاید هم جرم وی حمایت از گزینههای لیست امید بوده است در حالی که نه کرامت کریمی و نه آن گونه که گفته میشود آقای استاندار و نه هیچ کدام از مدیران کهگیلویهای اطرافش از لیست امید حمایت نکردند و اکثر قریب به اتفاق آنها از عدل هاشمیپور که یقینا اصولگرای معتدل هم نیستند حمایت کردند.
حال اقای استاندار به جای پاسخگویی بواسطه این قصور و جبران مافات یکی از نیروهای اصلاح طلب را قربانی میکند خود جای حیرت بسیار دارد.
با این وجود و با فرض بر عدم توانمندی حسنی و نیاز به عزل ایشان همان سوال قبلی که چرا باید جایگزین وی یک نیروی امتحان پس داده ضعیف باشد. اگر کریمی دارای توانایی بالایی هستند (که همه میدانیم این گونه نیست) چرا همان زمان که حکم فرمانداری ایشان در وزارت کشور و با پیگیریهای مقیمی معاون وزیر کشور تنها منتظر اعلام حمایت آقای استاندار بود مورد حمایت واقع نشد.
اصلا مگر کرامت کریمی چه تواناییهایی دارد که اخیرا باید ایشان گزینهی هر جایی باشند در همان مورد هلال احمر وی چه سنخیتی با ان دستگاه داشتند و یا در همین جایگاه جدید سابقه و کارنامه آقای کریمی کدام است جز حضور چند ساله در یک انجمن اهل قلم بدون از هیچ تولید در خور و فاخری.
بعد از عزل اقای کریمی، وی و اطرافیانش از اتفاقات کهگیلویه بسیار دلخور بودند و تیم مدیریتی استان هم تلاش داشتند به نوعی جبران مافات نمایند اوایل برداشت این بود که تیم مدیریت استان اصطلاحا دنبال «بونه بر» کردن و منت نهادن بر وی هستند که این خود بدترین نوع برخورد و عمل در حوزه مدیریت سیاسی است ولی حالا مشخص شده است که آنها واقعا میخواستند کاری برای آقای کریمی بکنند.
علی ایهال و با در نظر گرفتن جمیع جهات باید این انتصاب را محصول ۱-قومیت و تاکید اطرافیان بیرونی و درون دفتری آقای استاندار بر این مسئله و ۲-سماجت و رو زنی شخص اقای کریمی به همه از اینجا تا تهران دانست که هر دو علت کاملا با اصول شناخته شده مدیریت و قواعد کار سیاسی منافات دارد.
ما نیز قبول داریم که آقای کریمی پیشینه اصلاح طلبی دارند و در سال ۹۲ در ستاد آقای روحانی فعال بودند (هر چند در ۹۴ جز در سخنرانی اقای عارف برای آقای ضرغامی در بهبهان که به همراه محمود منطقیان، اردشیر پاداش و… در یک حرکت نسنجیده شرکت کرده بود. در اردوگاه اصلاح طلبان از ایشان خبری نبود) ولی باز هم این موضوع نه دلیلی برای «عزیز دردانه شدن» ایشان میباشد و نه دلیلی برای عزل یک مدیر اصلاخ طلب دیگر. حسنی بعد از کسانی چون وحید محمدی تبار (منابع انسانی و تحول اداری). سیاوش هادیپور (آموزش و پژوهش) محمد شجاعی (فنآوری)، رمضانی (دانشگاه یاسوج)، ممتاز جهانگیری و… در کمال بهت هواداران دولت عزل میشوند.
نکته پایانی ان است که اگر قرار بر نگاههای ملوک الطوایفی است ایلات و قبایل زیادی در استان حضور دارند که اتفاقا لبریز از نیروهای نخبهی صادق و شفاف هستند. نخبگانی که اصلاح طلب بودند هستند و میمانند و شبیه بسیاری از مدیران امروزی در کوران انتخابات به سمت عدل هاشمیپور نرفتند. ولی نمیدانند حقشان را کجا بگیرند
تغییر حق طبیعی آقای استاندار است اما اولویت تغیر باید با نیروهای ناکارامد و ناهمسو با دولت باشد. در کنار دست آقای استاندار هنوز نیروی به جا مانده از دولت محمود احمدینژاد در مدیریت بحران استانداری حضور دارد اما احتمالا بواسطه مسادل قومیتی کماکان بر سریر قدرت باشد. هم چنین مدیران ناهسموی دیگری از جمله حسین سهمگین (اقتصادی). هرمزی (سازمان مدیریت و برنامه ریزی) مرادی (فرماندار لنده) و مدیرانی چون مدیرعامل شرکت گاز، مدیرعامل هلال احمر استان، مدیرکل بنیاد شهید و صنعت و معدن و… از دولت قبل به جا ماندهاند.
کاش اقای استاندار عزیز به جای توجیه کردن و صرف سخنان آکادمیک دنبال راه چارهای برای صنعت تعطیل شدهی استان، سفر رئیس جمهور به استان و این بحران مدیریتی نمایند.
و سوال اخر این است که نقش آقای فتاح محمدی در این اتفاقات چیست آیا ایشان به همان عنوان صرف و سکوت و چشم بستن بر این اتفاقات قومی راضیاند و یا نمیتواند که اگر نمیتوانند پس چرا همه چیز را با مردم در میان نمیگذارند.
کبنا
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد