نقدی بر کتاب تاریخ و جغرافیای تاریخی تاعلیشاهی و شرمبوری آقای علی صمدی فر – فصل ۱
- شناسه خبر: 444
- تاریخ و زمان ارسال: 26 اردیبهشت 1401 - 11:23
فصلی نو-به قلم شیخ ایرج میرزا پارسه
برای شناخت ریشهها و نسب شناسی قبایل و تیر ها باید پیشینه آنها را مورد بررسی دقیق و پژوهش عمیق قرار دهید. شناختن و شناساندن یک قبیله و شعوب آن امری پسندیده است که در کتاب آسمانی ما مسلمانان مورد توجه قرار گرفته و جعلنا شعوبا و قبائل لتعارفوا .
جناب آقای علی صمدی فر کتابی را مکتوب نموده اند که در قسمتی از آن کتاب مانند بعضی از نویسندگان استان مطالبی را در ارتباط با نسب شناسی استنساخ نموده اند. لازم بود موشکافی بیشتری می کردند بررسی یک تیره را در ایل باید طوری از نظر تاریخی و اجتماعی معرفی کنیم که خدشه به هویت آن قوم وارد نشود.
تحولات اجتماعی و سیاسی و حوادث تاریخی در اقوام مختلف منجر به مهاجرت هایی در مکان های مختلف می شد که در منزلت اجتماعی اقوام تاثیرگذار بود این مهاجرت ها خارج از جغرافیای ایل یا بین ایلی بود. گاهی موجب انفکاک و جدایی یک تیر از همدیگر می شد که در منزلت اجتماعی آنها نقش داشت.که بعضی سردسیری نامیده می شدند بعضی گرمسیری بر اساس اقلیت و اکثریت گاهی سیستم عشیره ای به طبقات بالا و پایین معرفی و تقسیم بندی می شدند.
شخصیت های متنفذ و در زمان خودشان منحصر به فرد یک تیره از ایل تیره های دیگر را در سیستم عشیرهای تحت تاثیر قرار میداد که روح اتحاد و همبستگی ایلی را در معاونت و معاشرت و مجالس بزم و رزم ایجاد میکرد. این موضوع منحصر به تیره خاصی نبود که در سیستم عشایری در استان ما بین تمام تیرها مشهود بود اصولاً در ساماندهی ایل و ارتباطات و تعاملات اجتماعی و مدیریت ایل به طور سلسله مراتب ریش سفیدان- بزرگان و کلانتران نقش عمدهای داشتند. وضعیت ساختار ایل بر پایه ای نبود که یک تیره به اصطلاح شما نوکر باشد که این اصطلاح را با کمال بی دقتی با تقلید از مقال دیگران استنساخ نموده اید.
اعمال این حاکمیت عشیرهای هم به دلیل عدم توجه حکام عصر پهلوی به رفاه و عدالت و امنیت در ایلات و عشایر بود که امام صادق می فرمایند مردم به سه چیز احتیاج دارند:به رفاه اجتماعی به امنیت اجتماعی به عدالت اجتماعی یحتاج الناس ثلاثه اشیا- والخصب والامن و العدل .در آن روزگاران حکام پهلوی نهتنها در جهت تامین امنیت و رفاه و عدالت مردم عشایر شانه خالی می کردند بلکه خود عامل ناامنی و بی عدالتی و ظلم و ستم به ایلات و عشایر بودند.
نه تنها هیچ گونه خدمات رفاهی برای عشایر نداشتند بلکه پاسگاههای ژاندارمری به بهانه امنیت عشایر را خلق سلاح می کردند و با انسداد راه های مالرو و عشایری باجگیری می کردند و به آزار و اذیت آنها مبادرت می ورزیدند.
در هنگامه کوچ عشایر با کوچکترین بهانه واهی در مسیر کوچ باج می گرفتند یک نمونه آن گفتنش قابل ذکر است. در آن زمان ایلات برای جابجایی ، اثاثیه زندگیشان را با چهارپایان حمل می کردند یکی از مامورین ژاندارمری با مشاهده دراز گوشی که موهای سفیدی داشت و عقب درازگوش خاکستری حرکت میکرد برای باجگیری بهانه ای جور کرد که چرا آن الاغ که ریش سفید است عقب الاغ خاکستری حرکت می کند که تحت عناوین مختلف با گرفتن باج مردم را مورد ظلم و ستم قرار می دادند. قرآن می فرماید:اذا اصابهم البغی هم ینتصرون مردم وقتی مورد ستم و ظلم قرار می گیرند همدیگر را یاری می کنند.
مردم عشایر برای دفع ظلم خود را در قالب یک سیستم مدیریتی و عشیره ای که دارای سلسله مراتب اجتماعی بوده قرار دادند از سوئی مسائل سیاسی و خاص دیگری موجب می شد که تقسیم بندی بین تیره ها صورت پذیرد. برای بروز حوادث و اتفاقات و جنگها و بحرانهای و صیانت از حدود و ثغور ایل و برای جلوگیری از اختلافات و منازعات و کشمکش های داخلی افرادی از هر تیره بصورت تعاملی در کنار کلانتران ایل ایفای وظیفه مینمودند که عده ای به صورت مشاور و عده ای به عنوان نیروی مسلح و جنگجو و عده ای هم خراج ایل را از تیرههای مختلف جمعآوری میکردند که همه تیره ها تابع متبوع بودند و سیستم ایلی را اینچنین مدیریت می کردند.
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد