یادداشتی از آصف رستم نژاد-” هستی و زمان هایدگر به زبان ساده” ” “قسمت سوم”
- شناسه خبر: 4240
- تاریخ و زمان ارسال: 24 تیر 1396 - 03:53
فصلی نو-آصف رستم نژاد
در یاداشت های قبلی دو بند فصل اول کتاب را مطرح نمودیم و اکنون بند ۳ و ۴ را به اجمال گزارش میکنم باشد که مقبول افتد .
اگر تفسیر معانی هستی تکلیف آدمی است پس ناگزیریم او ( انسان) را مورد پرسش قرار دهیم هایدگر به جای واژه ی انسان، دازاین را مطرح میکند و مترجمین هم همین واژه را در ترجمه های خود بیان کردند چون دازاین در قیاس با موجودات دیگر، موجودی مشخص و متمایز است که ساختار وجودی دازاین این تمایز را به او بخشیده است زیرا تنها موجودی است که از هستی سوال میکند و درک مبهمی از هستی دارد.
علت اینکه هایدگر به جای واژه ی انسان، دازاین را نام میبرد به این دلیل است که تا با معنای سنتی آن مشتبه نشود.
جهت پی بردن به معنای دازاین، ابتدا خود واژه را بررسی میکنیم این واژه از دو جز تشکیل شده است یکی da به معنای اینجا و آنجا است و دیگری sein به معنای حضور -قابل دسترس بودن- وجود داشتن و روی هم رفته آنجا هستن – آنجابودن یا وجود آنجای معنا میدهد
وقتی هایدگر به شرح دازاین میپردازد اشاره به مکان نمیکند بلکه به مقام روانی ، وجودی و جایگاه اندیشه ی انسان دارد مقام و منزلت انسان را لحاظ میکند به کسی اشاره میکند که توانایی بودن دارد، صاحب طرح است، قدرت درک و فهمیدن امکانات تازه را دارد و میتواند زندگی اصیل و غیر اصیل داشته باشد.
هایدگر می گوید: دازاین (انسان) همواره خود را بر حسب اگزیستانس می فهمد اگزیستانس اصطلاحی است که منحصرا برای نحوه ی وجود خاص انسان بکار می رود. هم زمان ژان پل سارتر فرانسوی، تفاوت انسان با سایر موجودات را در همین اگزیستانس بکار میبرد به این معنا که موجودات غیر انسانی حتی فرشتگان از اگزیستانس برخوردار نیستند ماهیت ثابت دارند فرو بسته در خود هستند و آنها فاقد هر گونه امکانی برای داشتن نسبتی با خویش و هستی اند
بنظر هایدگر موجودات تنها برای دازاین حضور دارند اگر دازاین نبود حضور هم نبود ما سنگ را می بینیم و حضورش را احساس میکنیم اما من برای سنگ حضور ندارم سنگ موجودی است که هیچ چیز برایش حاضر نیست حتی خودش..
دازاین اگزیستانس دارد چون مانند موجودات فرو بسته در خود نیست ،می تواند از وضعیتی که در آن بسر می برد استعلا یابد از خود گذر کند خود را فراسوی آنکه هست بیافکند ، تعالی و عروج کند تعالی از آنچه هست به سوی آنچه فعلا نیست از این رو میگویند تعالی یک نحوه ی وجود آدمی است
دازاین، چون سایر موجودات دیگر ثابت نیست او متوجه امکانات خود است و دائما می تواند طرح اندازی کند از وضع موجود گذر کند
دازاین فقط هست اما معلوم نیست چه میشود قابل تعریف هم نیست قابل پیش بینی هم نیست همواره می تواند غیر از آنچه هست بشود کیفیت هستی او به آخر نمی رسد مگر با مرگ ، هستی او به نحوی است که تمام نمی شود مگر با مرگ . مدام می تواند خود را به جلو اندازد
با این اوصاف هایدگر معتقد است تکلیف آدمی از پیش تعیین نشده ، مسیر از قبل برای انسان مشخص نگردیده که بخواهد طبق طرح و نقشه از پیش طراحی شده طی طریق نماید …ادامه دارد ….
آصف رستم نژاد
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد