“وسیله و هدف “در دایره ی سیاست علی (ع)-علی مندنی پور
- شناسه خبر: 823
- تاریخ و زمان ارسال: 7 فروردین 1395 - 05:36
فصلی نو،.علی مندنی پور
ضرورت و جودی رسیدن به هدف ،نیاز به داشتن وسیله را ایجاب می نماید.
اما آیا برای رسیدن به هدف می توان از هر وسیله ای استفاده کرد؟
از نگاه” انسان مدار” و “اخلاق محور” مولاعلی، با هیچ توجیهی نمی توان از هر وسیله ای برای رسیدن به “هدف”بهره گرفت!
چه، از این منظر،معیارسنجش، پایبندی به اصول و ارزش هاست،در قالب آموزه های اعتقادی،
،قانون و”اخلاق حسنه”.
از دریچه چنین چشم انداز ی
است،که “هدف” با هر اعتبار،مصلحت، موقعیت و جایگاهی ،توجیه گر “وسیله” نخواهد بود و برای بدست آوردن، یک نتیجه نیکو وارزشی ،روا نیست از ابزاری نا مناسب و غیر ارزشی بهره گرفت.
با کاشتن بذر نا مرغوب و “بد”،نمی توان انتظار دروی محصولی مرغوب و “خوب “
را از مزرعه داشت؛
و با “ظلم وستم”، مدعی بر پا کردن “خیمه و خرگاه”عدالت بود؟
مگر می شود به بهانه “انفاق”
به بندگان خدا بعنوان یک عمل نیک و ارزشمند، به “دزدی”
بعنوان یک وسیله غیر شرافتمندانه روی آورد؛ویابرای تامین معیشت زندگی خانواده
که بر لزوم آن تاکید ورزیده اند و آنرادرحد مجاهدت در راه خدا دانسته اند،از هر ابزاری بهره گرفت؟
آیا خود کشی بعنوان وسیله ای جهت رهایی از تنگنا و بن بست در زندگی (البته اززاویه دید کسی که تصمیم به انجام این عمل میگیرد)قابل توجیه و دفاع است؟
رویدادهای زمامداری آن پیشوای راستین مردمی ،به گواهی تاریخ حکایت از این
واقعیت دارد که:
“هرگز برای حفظ حکومت خویش و پیشبرد سیاست هایش از وسائل نادرست (ابزار های نا مناسب)بهره نبرد.”
و راز جاویدان ماندن ،نام ومقام معنویش در تاریخ بشر در همین مهم نهفته است:
“با مردم و در خدمت مردم”
از نگاه علی”ع” :
“قدرت ،ثروت و شهرت” همگی وسیله اند ونه هدف.
لذا می بایستی بگونه ای اصولی و درچارچوب عقل وتدبیر، در راستای مصالح و منافع مردم وبگونه ای عادلانه از آنها در رسیدن به اهداف مورد نظر بهره گرفت؛
در حالیکه برای جماعت زر اندوز ، تشنه ی قدرت ، مدعی کشور داری ، واصحاب سیاست و فرصت و شاگردان خلف “مکتب ماکیاولی”
در گذر زمان تابه امروز،این سه عنصر یعنی:قدرت و ثروت وشهرت ،هدف غایی و نهایی را تشکیل داده اند،که این “موجودات دو پا و توجیه گر” با بکار گیری تمامی ابزارها و امکانات در اختیار ،تا بوده و نبوده ،با حرص و ولع در پی چنگ اندازی بدانها بوده و هنوز هم
بکار گیری این عادت دیرینه، در برنامه اصلی کار این جماعت مدعی خدمت به مردم !قرار دارد بااین
تفاوت که از شگردها وفوت وفن های جدید در این مسیر سود برده وتکنو لوژی نوین روز را به خدمت می گیرند!
آن بزرگوار،به چگونگی و چرایی نوع وسیله برای رسیدن به “هدف”سخت پای بند بودوزمانی که زمام اموررا به دعوت مردم بدست گرفت،و “اصلاحات همه جانبه و بنیادی را آغاز کرد” بخاطر رعایت و دقت در انجام این مهم ،بعنوان ضرورتی اجتناب نا پذیر در کار کشور داری و پایان بخشیدن به سنت های
غلط و برداشتن “موانع توسعه”
از سر راه ،به ویژه رفع تبعیض و نابرابری عریان و رایج آن زمان،بیش از پیش، از میان اشراف عرب وابواب جمعی قبیله ی نیرومند خویش (قریش)،مخالفت ها و تو طئه های بسیاری را به سوی خود بر انگیخت؛
اما هیچیک از این تهدید ها،مخالفت ها و توطئه ها موجب نگردید، “عدالت” را نادیده گرفته و به خواسته نا حق و بدور از منطق آنان که پیشتر، در آن نظام قبیله ای از آن “امتیازات ” بهره می گرفتند، تن در داده و تسلیم شود! و تا آخرین لحظات پر برکت عمر خویش بدین روش ارزشمند ،پسندیده و مردمی متعهد بود.
“به تبعیضات پایان بخشید ،برخی از یاران امام نزد وی رفتند و از آن حضرت خواستند که تبعیضات را زیر پا نگذارد،و اشراف عرب و قریش و کسانی را که.بیم مخالفت و توطئه از جانب شان میرفت،بر دیگران بر تری دهد. اما علی (ع)حاضر نشد، برای حفظ حکومت وموقعیت خود عدالت را زیرپا بگذارد و از راه ستم کار خود را پیش ببرد”و تا آنجا پیش رفت ،که جان بر سر جانان نهاد و آنچه داشت برای دفاع از حقوق حقه مردم در طبق اخلاص گذاشت.
در پاسخ به چنین خواسته هایی فرمود:”اتامرونی ان اطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه والله لا اطور به ما سمر سمیر و ما ام نجم فی السماء نجما”*
“آیا مرا فرمان میدهیدتا از راه ستم به کسی که سرپرست اویم ،پیروزی بجویم؟
بخدا سوگند!تاروزگار باقی است و اختران در پی یکدیگر می چرخند،به چنین کاری نزدیک نگردم.”
ملاک و معیارش “حق”بود و
“هرگز در سیاست به دروغ،خیانت،پیمان شکنی،و گناهکاری دست نیازید.”
درهمین ارتباط از تفاوت بنیادی اش با معاویه در نوع نگرش به سیاست و کشور داری ،اینگونه یاد می کند:
“والله ما معاویه با دهی منی،ولکنه یغدر ویفجر.ولو لا کراهیه الغدر لکنت…”**
“بخدا سوگند!معاویه زیرک تر(سیاستمدار تر)از من نیست.لیکن شیوه ی او پیمان شکنی و گنهکاری است[و برای رسیدن به هدف خویش مرتکب انواع گناه و خیانت می شود]و اگر پیمان شکنی نا پسند و ناشایست نبود،زیرک تر از من کسی نبود،اما هر پیمان شکنی گناه،و هر گناهی نوعی کفر است”.
در اندیشه ژرف آن بزرگ مرد پیش بردن کار ها با به کار گیری ابزار های غیر اخلاقی،چونان شکست و نابودی است.اگرچه ظاهرا دلخوش باشیم ،به اینکه به نتیجه ی مطلوب دست یافته ایم!چه،به دست آوردن پیروزی با تکیه بر ابزار های غیراخلاقی ،حاصلی جز شکست نخواهد داشت؛و آنکس که با کمک ابزار و عمله ی جور وستم غالب آید ،در نهایت مغلوب است؛
“ما ظفر من ظفر الاثم به، والغالب بالشر مغلوب”:کسی که با توسل به گناه پیروز شود،پیروز نیست،و کسی که با ستم غلبه کند،در واقع مغلوب است.”…..
ادامه دارد
*- نهج البلاغه ،خطبه۱۲۶
**-= = ، خطبه۲۰۰
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد