گر خطایی کرده ام خدمت بسی هم کرده ام— گر خطا پیدا بود خدمت چرا پنهان بود؟
- شناسه خبر: 5328
- تاریخ و زمان ارسال: 4 آذر 1396 - 04:19
فصلی نو-حمید تقوی بهبهانی
در ادامه اشغال ایران توسط متفقین،پس از جنگ جهانی دوم ،اگر التیماتوم چند ساعته ترومن رءیس جمهور وقت امریکا به استالین رهبر دیکتاتور و جنایتکار شوروی نبود،شوروی استانهای شمال غربی ما را بلعیده بود. بطوری که الان استانهای آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل و حتی زنجان و قزوین را نداشتیم.و…….
تهدید ترومن به حمله اتمی چنان استالین را ترساند و لرزاند که شبانه دنبال باقروف فرستاد که هر چه زودتر ایران را تخلیه کند. باقروف بی خبر از همه جا میخواست مقاومت کند و نپذیرد که استالین بر سرش فریاد کشید که همه ی ما در معرض نابودی قرار گرفته ایم.و تا چند ساعت دیگر مسکو توسط امریکا بمباران اتمی خواهد شد.و………….
بعد از آن هم اگر ترس شوروی از امریکا نبود ، وصیت معروف پطر کبیر ، یعنی دسترسی به آبهای گرم خلیج همیشه فارس، تا کنون تحقق یافته بود.
اصل ۴ ترومن هم که باعث شد مبارزه با بیسوادی در کشور صورت گیرد و مرحوم بهمن بیگی با هوشیاری و رندی ویژه اش از آن نهایت استفاده را کرد.
اگر امریکا نبود تمامی مسلمانان مظلوم بوسنی و هرزگوین ،توسط صربها نابود شده بودند.و………
سقوط طالبان در افغانستان و حزب بعث در عراق توسط امریکا خدمت بزرگی به بشریت بوده است.که نظام جمهوری اسلامی بزرگترین بهره را از آن برد.
سرلشکر قاسم سلیمانی اخیرا به درستی گفته است که جرج بوش و اوباما مرزهای عراق و سوریه را به روی ما گشودند . ترامپ هم اسراییل را به ما تقدیم خواهد کرد.(نقل به مضمون)
چه خدماتی بهتر از این.بیش از این چه میخواهیم؟؟؟
عقل و جهل و کفر و دین.
جهل کفر است و عقل هم دین است——آنچه گویند عاقلان این است .
فتنه هایی که جهل و نادانی ——- زاده از روزگار دیرین است.
از چه حق تلخ و جانگداز آید ——– از چه باطل به دیده شیرین است.
روز در زحمت و تلاش معاش ——- شب سر از خستگی به بالین است.
وای بر ما که این چنین غافل —— مانده ایم و سزایمان این است .
هر که آزاده است در سختی —— مانده و روز او غم آگین است .
آنکه روشنگری کند امروز ——–دستمزدش عتاب و توهین است.
علم و عقل و کمال انسانی —– این چنین بی رواج و مسکین است.
لیک راحت بود در این ایام —- آنکه درمانده ای خبرچین است.
آنکه خواهد وطن شود آباد —- خانه او خراب از کین است .
کاشکی آدمی سیاه و سفید —- بودی اما چه حیف رنگین است.
گرچه شیرین بود وصالش لیک—- لحظه های فراق سنگین است.
=====================================================
چون تو دیگر به جهان پا نگذارد مادر—– مادر دهر دگر چون تو نیارد مادر
لعل و گوهر چو تو دیگر نشناسد گیتی—ز آسمان گر گهر و لعل ببارد مادر.
کیست در عالم هستی که زبان یا قلمش—- حق مانند تو یی را بگذارد مادر.
——-=======================================——–
دیده ام حالات گوناگون عمر —— هیچ حالی بهتر از مستی نبود.
بوده دورانها به این سختی ولی—— هیچ دورانی به این پستی نبود.
============================================================
این شنیدم که نکته سنجی رند—— گفت با آن حکیم یونانی .
ای که ژرفای فهم و فکرت را —- نیست حدی و مرز و پایانی .
دارم از تو سوالکی کوتاه —— چون شب وصل عاشقان آنی .
چشم دارم به پاسخی روشن——- برهانی مرا ز حیرانی .
گو تجرد به است مردان را ——- با چنین عمر کوته و فانی.
یا تاهل که با زن و همسر —– زندگی را دهند سامانی .
پیر اندیشمند یونان داد —— پاسخی را که نیستش ثانی.
من ندانم کدام به چون هست—- هر دو را عاقبت پشیمانی!!!
—–===================================——–حمید تقوی بهبهانی
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد