یادداشتی از دکتر مندنی پور – کاش با هم مهربان تر و رو راست تر می بودیم و نه برای خرما برای خدا گام برمی داشتیم
- شناسه خبر: 7845
- تاریخ و زمان ارسال: 9 آذر 1397 - 01:02
فصلی نو – علی مندنی پور
چه خوش است ،مهر ورزیدن به همنوع ، هماره از نیکی و نیکویى و نیکان یاد کردن ، یار و غمخوار و قدردان محبّت های همدیگربودن و همبستگی، همدلی، وحدت و همزیستی مسالمت آمیز و خوشبختی را برای تمامی” پسرانِ آدم “و “دخترانِ حوّا “در پهنه ی گیتی طلب نمودن و حقوقِ صاحبانِ حقّ را ارج گذاشتن ، احساسِ مسؤولیّت را به جان خریدن ، پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک را سرلوحه زندگی قرار دادن ، شادی و نشاط آفریدن ،مصلحتِ خلق لله رابرمصالح و منافع شخصی، گروهی، خطّی و باندی ترجیح دادن ،نعمتِ بزرگ تندرستی را پاس داشتن و مشربِ اخلاقی- انسانی حکیم سخن ، سعدی شیرازی را در قالب اصل زیبا و جاودانه :”بنی آدم اعضای یکدیگرند…”، آموختن و به جانخریدن ، نخوت و خودخواهی و منیّت را از خود راندن ، با بندگان خدا به انصاف و مروّت و مردانگی رفتار کردن ، نفسِ امّاره را به بند کشیدن و خود برتر بینی را به وادی نسیان سپردن و در یک کلام به انسانیّت انسان ، ایمان داشتن و به قواعد آن در عمل پایبند بودن و درخت شادی و نشاط را پیوسته آبیاری کردن و از رنگ سیاه و غم و اندوه دوری گزیدن!
ای بسا در روزگار ما ،چنین آرزوئی نه از سرِ واقع بینی که از سرِ خوش بینی است. چه، خواسته هایی از این دست ، دل خوشی و قوّت قلبی بیش نبوده و به مثابه ی داروی مسکّنی می مانَد برای فراموشی دردها و رویگردانی از ناملایمات و چشم بستن بر واقعیّات تلخِ زمانه در هیبتِ آسیب هایی چون:
فقر و نداری، تبعیض، نابرابری، بی عدالتی، خودکشی، مرگ و میر ، بیماری های ناشی از فشارهای عصبی، اُفت تحصیلی، خواب هایِ آشفته و شب بیداری های جانکاه، تظاهر و ریا، رژه ی خیلِ عظیمِ بی کاران ، به ویژه تحصیلکرده های میلیونی بیکار، بی انگیزه گی و سرگردانی، تجارت اعضای بدن، مهاجرت های بی روّیه و ناخواسته به قیمت ویرانی روستاها ، حاشیه نشینی، اعتیاد به روان گردان ها ، مُعضَل خانمانسوز موّاد مخدر، شیوع جرم و جنایت، رشد حلبی آبادها، فرار مالیاتی، قاچاق ، کم فروشی، گران فروشی، قانون شکنی، تلفات وحشتناک جاده ها، زندان های لبریز، کلاهبرداری، خیانت در امانت، چک بی محل، اختلاس های چند دهزار میلیاردی ، ارتشاء، خشونت، آدم ربایى، سرقت، جیب بری، زورگیری، فسق و فجور، آلودگی هوا، هجوم ریزگردها، فحشا، بیسوادی، خرافه گرایى، فال بینی، دعانویسی و رمّالی، پدیده ا”ازدواج سفید” طلاق و جدایى، اختلافات زناشویى، دخترانِ فراری، فرار مغزها، چهر های تکیده ، تَن های دردمند و رنجور، ناداوری ها، عشق های بی بنیان، دوستی های زود گذر ، اختلاف فاحش طبقاتی، نظام آموزشی ناکارآمد، تأمین اجتماعی ناقص، فساد اداری، ناامنی، انحرافات اخلاقی، بحران ارزش ها، گام های سرگردان و بی هدف، بغض های در گلو مانده، زیاده خواهی های بی حساب و کتاب، قانون گریزی ،فرصت سوزی ها ،فرصت طلبی ها و ده ها آسیب ویرانگر…
زنجیره ای معیوب که بی گمان ،همگان کم وبیش در گسستن و شکستن تدریجى حلقه های زنگ زده، پوسیده و تَرَک خورده اش در گذرِ زمان تا به امروز نقش داشته و در این میان مسؤولیّت مسؤولان امور و در رأس آنها نمایندگان مردم در”خانهملّت” این امانت داران قسم خورده ، عظیم تر و کفّه ترازوی نامه ی اَعمال شان بسی سنگین تر و در نتیجه تعّهداتشان در پاسخگویى صادقانه به موّکلان شان افزون تر!
مُدام با خود کلنجار رفته ، با آه و افسوس می گوییم، ای کاش می شد، گذشت و فداکاری و ایثار را در قاب زیبا و قالب ارزشی و آرمانی سالهای نخستِ انقلاب و جنگ جای داده و برای همیشه آن را به نظاره نشسته و درسِ صفا، وفا ، همدلی، یک رنگی و محبّت می آموختیم!
ای کاش با هم مهربان تر و رو راست تر می بودیم و شعاع دایره ی این” شبه زندگی: را هر روز اینچنین بر یکدیگر تنگ و تنگ تر نمی کردیم!
ای کاش به این “جنگ های زرگری” خاتمه داده و مردم را هر روز با خلقِ سوژه ای جدید آلت دست قرار نداده و به بهانه های خود ساخته در مقابلِ هم قرارشان نمی دادیم و به بازی شان نمیگرفتیم!
ای کاش به خود آمده و با شجاعت هر چه تمام تر تا دیرنشده ضمن پذیرش اشتباهات خویش ، ته مانده این سرمایه بزرگ یعنی اعتماد عمومی را به جوی بر میگردانیم !
و ای کاش نه برای خرما که برای خدا گام بر داشته و در پندار ، گفتار و کردارمان جز خدمت به بندگانش به چیز دیگری نمی اندیشیدیم و…!
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد