بیلهر سیاسی ترین گیاه کهگیلویه و بویراحمد است که نجات آن سیاست های مختلفی را تجربه کرده اما تاکنون موفق نبوده است و همچنان در خطر انقراض قرار دارد.

فصلی نو

بیلهر سیاسی ترین گیاه کهگیلویه و بویراحمد است که نجات آن سیاست های مختلفی را تجربه کرده اما تاکنون موفق نبوده است و همچنان در خطر انقراض قرار دارد.

با نزدیک شدن به فصل بهار و آغاز جمع آوری گیاهان کوهی و طبیعی توسط برخی از مردم استان کهگیلویه و بویراحمد به بهانه امرار معاش، به رسم هر ساله منابع طبیعی این استان یادش می افتد که این گیاهان در خطر انقراض قرار دارند و یکی دو ماهی در بوق و کرنای رسانه ای می کند که بیلهر و آنغوزه و… را نجات دهید و بعد از اینکه فصل چیدن آنها تمام شد، بازهم در تابستان به خواب می رود و در اواسط زمستان بیدار می شوند و اینگونه می خواهند که فرهنگسازی کنند و ناجی بیلهر باشند.
اسنفد که از نیمه بگذرد، آغاز فعالیت مردمی است که از لای گیاهان از خاک سر برآورده بیلهر را می شناسند، می چینند و برای فروش به شهر می آورند، میادین رسمی شهر از همان اسفند ماه پر می شود از گیاهان کوهی و بویژه بیلهر. اما سالهاست که فریاد «وای بیلهر وای بیلهر» مدیران مسئول در حوزه منابع طبیعی بلند است که می گویند دیگر نسل این گیاه دیگر منقرض می شود اما همچنان مردم و به قول مدیران، بوته کن ها فریاد «بیو بیلهر»شان بلند است که نشان می دهد مجموع سیاست های اتخاذ شده در این رابطه نه تنها موفق نبوده که حتی مردم و رسانه ها را خسته کرده اما انگار این مدیران خسته نمی شوند که دست از فریادهای بی حاصل بردارند و به راهکارهای علمی و عملی پناه ببرند.
حال که در آستانه آغاز فصل بوته چینی قرار گرفته ایم و دوباره مدیرکل منابع طبیعی به رسم هر ساله این اداره در دمادم آغاز این فصل دوباره دست به دامان رسانه ها برای فرهنگسازی شده است، بد نیست مروری بر سیاست های مسئولان استان در زمینه حفظ و نجات بیلهر و دیگر گیاهان کوهی داشته باشیم.
بیلهری که سرطان زا نبود!
بحث سرطان زا بودن بیلهر ابتکار عجیب و غریبی مسئولان استانی برای نجات این گیاه کوهی بود. موضوعی که از همان آغاز لبخند تمسخر را بر لبان مردمی نشاند که سالها آبا و اجدادشان از این گیاه ارتزارق کرده بودند و البته بطور تجربی گیاه بیلهر را بهتر از بسیاری از مسئولان که بطور علمی این گیاه را مطالعه کرده بودند، می شناختند.
بیلهر سرطان زا، مدتهای زیادی با همین پسوند در ردیف اول سخنان مسئولان استانی حوزه منابع طبیعی قرار داشت و رسانه ها هم بخش اعظمی از توصیف های خود درباره بیلهر را از قول همین مسئولان و با صفت سران زا بودن به کار بردند اما نه تنها این سیاست اثر نکرد که حتی با اعلام نبود مطالعات علمی در زمینه سرطان زا بودن بیلهر، عزم مردم برای عدم تبعیت از به اصطلاح فرهنگسازی های مسئولان جزم تر بود.
سیاست های غلطی چون معرفی بیلهر با عنوان سرطان زا بودن نه تنها نتوانستند کمکی به حفظ این گیاه بکنند، بلکه بی اعتمادی مردم به رسانه ها و مسئولان را هم رقم زدند و به دنبال شکست آن هم مسئولان منابع طبیعی به همان سیاست قبلی خود یعنی افتادن به جان عده ای زن و کودک و پیرمرد و گرفتن کیسه های بیلهر آنها ادامه دادند و با افتخار آمارهایی از معدوم سازی این گیاه را اعلام کردند و بدین ترتیب فکر می کنند می توانند که بیلهر را نجات دهند.

بیلهر، تابویی که نمی شکند!
بیلهر امروز در میان جامعه کهگیلویه و بویراحمد تنها یک گیاه کوهی نیست، بیلهر ریشه در خوراک و تغذیه جامعه در عمق تاریخ دارد و هیجان مصرف آن چه تلخ باشد، چه شیرین و چه بیماری گوارشی ایجاد کند و چه نکند، همواره بوده و وجود داشته است. مردم این دیار سالها با بیلهر زیسته اند و انواع و اقسام روشهای فرآوری آن را به طور تجربی آموخته و یاد گرفته اند. امروز بیلهر به صورت های مختلفی چون ترشی، کبابی، سرخ کردن و ترکیب با مواد دیگر به مصرف می رسد. شیرینی مصرف این گیاه خوراکی در عمق تاریخ و جامعه این مردم است و با یک مشت حرف مسئولان که «بیایید فرهنگسازی کنیم» و «واویلا بیلهر تمام شد»، تلخ نمی شود. لذا بیشتر از آنکه مسئولان استانی بنشینند و حرف بزنند برای مردم باید راهکارهای علمی دیگری را دنبال کنند اگر نجات گیاهان کوهی را می خواهند.

بیلهر تجاری!
امروز بخش زیادی از جامعه در فصل رویش این گیاه از راه چیدن و فروش آن ارتزاق می کنند و هیچ نهاد و دستگاهی هم نمی تواند با زور و فشار یا کشیدن گونی بیلهر از دست پیرزنی که برای پر کردن شکم فرزندان یتیمش به بیلهر فروشی روی آورده یا مرد دستفروشی که تمام سال را منتظر رسیدن فصل بیلهر مانده و حالا می خواهد از این طریق لباس عید خانواده اش را بخرد، بیلهر را از خطر نابودی نجات دهد..
گاها در سخنان مسئولان استانی از باندها و مافیای بیلهر هم خبر می دهند که انگار به کمین عتیقه بیلهر نشسته اند و مسئولان استان هم چون ناجیان از راه رسیده و کامیون کامیون دزدی های این مافیا را آشکار کرده و مدال افتخار بر حفظ این گیاه کوهی به گردن آویخته اند که این نشان می دهد اگر بیلهر قابلیت تجاری دارد و اینگونه باند و قاچاق آن راه افتاده چرا این چراغ که به مسجد روا ست به خانه روا نیست.
در حالی که استان کهگیلویه و بویراحمد کارگروه گیاهان دارویی دارد و به قول خودشان در کشور اگر اول نباشد جزو اولین هاست و عصر به عصر عده ای از اساتید دانشگاهی دور هم جمع می شوند و برای گیاهان دارویی طرح و برنامه می ریزند، چرا بیلهر عزیز و دوست داشتنی به عنوان یک دستور کار همه جانبه برای فرآوری و تولید محصول و در نهایت صادرات به دیگر نقاط مطرح نمی شود تا این کارگروه برتر راهی بیاندیشد که هم بیلهر را حفظ کند و هم سودی عاید مردم همسایه بیلهر شود.
مدیرکل منابع طبیعی استان مردمی که اقدام به  چیدن و فروش بیلهر می نمایند را عده ای نا آگاه می داند که برای درآمدی اندک، منابع طبیعی استان را تخریب می کنند و نسل بیلهر را منقرض اما عجیب تر اینکه به فروش نرسیدن و ماندن بیلهر در دامنه کوه و بیابان را عین اقتصاد مقاومتی می خواند در حالی که اتفاقا بهره برداری و فروش گیاهان کوهی باید اقتصاد مقاومتی باشد اما راهکار نحوه بهره برداری و نحوه فروش آن بر عهده مردم نیست برعهده اداره ای است که معدوم کردن و از بین بردن بیلهری را که هر ساله چیده می شود بهتر از راهکاری دائمی میداند که در آن به جای چیدن فراگیر این گیاه کوهی، بخشی از آن چیده شده و به فروش برسد.
بهشتی فرد با نام بردن از برخی گیاهان مرتعی استان می گوید که برخی از آنها ارزش دارویی بالایی داشته و در دنیا نادرند. هر چند معلوم نیست منظور وی دقیقا بیلهر است یا گیاهانی چون آنغوزه، بن سرخ و غیره، اما اگر ارزش دارویی دارند، پس کجاست کارخانه های فرآوری گیاهان دارویی که مردم  برای نان شبشان به تعقیب و گریز منابع طبیعی دچار نشوند و البته می توان گفت که چیدن این گیاهان توسط مردم می تواند نوعی راهکار اقتصادی کردن منابع طبیعی ای باشد که مسئولان هیچگاه به فکر فرآوری و تولید دارو از آن نیفتاده اند.

باز هم سیاست قبلی!
منابع طبیعی که از دو اصل اساسی یعنی ایجاد شرایط برای بهره وری مناسب از گیاهانی که به قول خودشان نادرند و فرهنگسازی برای تمام نشدن منابع این گیاهان به اصطلاح نادر عاجز مانده است در دمادم آغاز فصل بهار دوباره شمشیر را از رو می کشد و مدیر کل، آن کسانی که برای چیدن چند بوته بیلهر و کسب حداقل درآمدی از این راه، در استان رکوردار بیکاری، به کوه و صحرا می زنند، سودجو می خواند و می گوید: باید تمام تلاش خود را به کار گیریم تا از ورود افراد سودجو به عرصه ها و تخریب این منابع جلوگیری کنیم.
این جملات نشان می دهد که از پایان بهار تا زمستان که منابع طبیعی وقت داشت برای فصل آینده بیلهر چینی فکری کند، تغییری در سیاست های این سازمان برای نگهداری منابع طبیعی ایجاد نشده است و همچنان می خواهد که با گرفتن و معدوم کردن و بردن بیلهرهای کشف شده از این گیاه حفاظت کند. سیاستی که خود نیز می داند رنگ باخته و با این شیوه نه می شود بیلهر را حفظ کرد و نه مردم را برای حفاظت از آن ترغیب نمود.
این روزها حتی می گویند بیلهر وارد بازار شده و در این فرصت اندک تا آغاز روزهایی که دیگر به طور عمده می توان بیلهر چید، منابع طبیعی دست به دامان رسانه ها می شود و می خواهد فرهنگسازی کنند، انگار که رسانه بگوید «مردم فرهنگسازی کردیم» و مردم هم پاسخ بدهند «دست شما درد نکند، فرهنگسازی شد». مبحث تغییر فرهنگ و تغییر ذائقه جامعه هم باید در طول یک زمان طولانی انجام شود و هم اینکه مستمر باشد نه اینکه مسئولان در آغاز موضوع به یادشان بیفتد و با آغاز تابستان نفس راحتی بکشند و بگویند که « خدار را شکر فلان تن بیلهر معدوم کردیم».
آن روی سکه بیلهر هم مربوط به تجاری سازی و استفاده اقتصادی از آن است که مسئولان و مدیران استان که خوب بلدند کاربردهای مختلف گیاهان و بالاخص گیاهان دارویی را بیان کنند، بنشینند و راهکاری پیدا کنند که بعد اقتصادی و تجاری بهره برداری از گیاهان مرتعی استان را شکوفا نمایند تا تجاری بودن به حفظ و کاشت گیاهان و مشارکت مردم در بازتولید آنها کمک کند وگرنه گیاه دارویی‌ای که در کوه باشد و خوراک گیاه خوران شود، چه نادر باشد و چه کمیاب یک علف بیش نیست که در حالت فعلی تفاوتی با دیگر علوفه ها ندارد.

**پیمان فرامرزی – امید مردم

bilhar009